گنجور

شمارهٔ ۲۳

دلی که با غم عشق تو همنشین گردد
نه ممکن است که با خوشدلی قرین گردد
به تلخ عیشی تن در دهد هر آندل کو
به عشوه لب شیرین تو رهین گردد
چو سایه هر که به دنبال تو رود ناچار
به سر دوان و سیه روز و رهنشین گردد
هر آنکه با کمرت درمیان نهد غم دل
رخش بسان قبای تو پر ز چین گردد
به خوبی تو نیابد بتی وگر به مثل
هزار سال کسی در بلاد چین گردد
جوی زپر تو رویت چو بر سپهر افتد
قمر ز خرمن حسن توخوشه چین گردد
ترا اگر به همه عمر خود ببوسم پای
به زیر پای مرا آسمان زمین گردد
به بوسه ای دل مسکین من بخر زان پیش
که گوی سیم زنخدانت عنبرین گردد
تو آن زمان ز پی مهر من دریغ آری
که بی ثباتی حسن خودت یقین گردد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلی که با غم عشق تو همنشین گردد
نه ممکن است که با خوشدلی قرین گردد
هوش مصنوعی: دلی که با غم عشق تو همراه شده، هرگز نمی‌تواند با شادی و خوشحالی گره بخورد.
به تلخ عیشی تن در دهد هر آندل کو
به عشوه لب شیرین تو رهین گردد
هوش مصنوعی: هر کسی که به لذت‌های تلخ تن می‌دهد، به خاطر جذابیت و لبخند شیرین تو، در دام عشق تو گرفتار می‌شود.
چو سایه هر که به دنبال تو رود ناچار
به سر دوان و سیه روز و رهنشین گردد
هوش مصنوعی: هر کسی که به دنبال تو بیفتد، ناگزیر باید از تو فرار کند و در نهایت با مشکلات و بدبختی‌ها روبه‌رو خواهد شد.
هر آنکه با کمرت درمیان نهد غم دل
رخش بسان قبای تو پر ز چین گردد
هوش مصنوعی: هر کسی که درد و غم خود را با تو در میان بگذارد، مثل دامن زیبا و چین‌دار تو می‌شود. غم و ناراحتی‌اش به زیبایی تو می‌پیوندد و از شدت احساسش به شکل چین و شکن در می‌آید.
به خوبی تو نیابد بتی وگر به مثل
هزار سال کسی در بلاد چین گردد
هوش مصنوعی: هیچ بت یا مجسمه‌ای در زیبایی تو قابل مقایسه نیست، حتی اگر هزار سال هم در سرزمین چین به جستجوی آن بپردازند.
جوی زپر تو رویت چو بر سپهر افتد
قمر ز خرمن حسن توخوشه چین گردد
هوش مصنوعی: چهره‌ی تو مانند جوی درخشان است که وقتی ماه به آسمان می‌آید، زیبایی و خوشگلی تو را بیشتر جلوه‌گر می‌کند و مانند خوشه‌هایی از کشت و زرع، دل‌ها را پر از شوق و زیبایی می‌کند.
ترا اگر به همه عمر خود ببوسم پای
به زیر پای مرا آسمان زمین گردد
هوش مصنوعی: اگر تمام عمرم را صرف بوسیدن پاهای تو کنم، باز هم احساس می‌کنم که ارزش این کار را ندارد و زمین در مقابل تو کوچک و ناچیز است.
به بوسه ای دل مسکین من بخر زان پیش
که گوی سیم زنخدانت عنبرین گردد
هوش مصنوعی: به زبان ساده، این جمله به این معناست که دل ساده و بی‌پناه من را با یک بوسه خریداری کن، پیش از آنکه زیبایی چهره‌ات به حدی برسد که مورد توجه همه قرار گیرد.
تو آن زمان ز پی مهر من دریغ آری
که بی ثباتی حسن خودت یقین گردد
هوش مصنوعی: زمانی که به عشق من بی‌اعتنا شوی، مشخص می‌شود که زیبایی تو همواره ناپایدار است.