شمارهٔ ۲۱
اگر به صبر مرا با تو چاره باید کرد
دلم صبورتر از سنگ خاره باید کرد
و گر ز جور کند جامه پاره مظلومی
مرا ز جور تو صدجان نثاره باید کرد
تو جورهای نهان می کنی و ترسم از آن
که راز عشق توام آشکاره باید کرد
مرا به ترک تو گفتن ز دل اجازت نیست
نخست با دل ریش استخاره باید کرد
روامدار که با اینهمه امید مرا
ز دور در تو به حسرت نظاره باید کرد
چنین که بحر غمت را کرانه نیست پدید
ز غرقه گاه هلاکم کناره باید کرد
به یادگار رخت قبله ای به دست آرم
گرم پرستش ماه و ستاره باید کرد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر به صبر مرا با تو چاره باید کرد
دلم صبورتر از سنگ خاره باید کرد
هوش مصنوعی: اگر میخواهی با صبر و شکیبایی به مشکلات من با تو پایان دهی، باید به دلم استقامت و استحکام بیشتری ببخشی، گویی باید آن را از سنگ سختتر کرد.
و گر ز جور کند جامه پاره مظلومی
مرا ز جور تو صدجان نثاره باید کرد
هوش مصنوعی: اگر به خاطر ظلم و ستم تو لباس و جامهام پاره و torn شود، باید برای مظلومیت من جانم را فدای آن ظلم کنم.
تو جورهای نهان می کنی و ترسم از آن
که راز عشق توام آشکاره باید کرد
هوش مصنوعی: تو برای پنهان کردن کارهای خود تلاش میکنی، اما من میترسم که راز عشق من به تو باید فاش شود.
مرا به ترک تو گفتن ز دل اجازت نیست
نخست با دل ریش استخاره باید کرد
هوش مصنوعی: من نمیتوانم به راحتی از تو جدا شوم، زیرا دل من اجازه این کار را نمیدهد. ابتدا باید با دلم مشورت کنم و این موضوع را خوب بررسی کنم.
روامدار که با اینهمه امید مرا
ز دور در تو به حسرت نظاره باید کرد
هوش مصنوعی: ای سبز، با وجود این همه امید، من باید از دور تو را با حسرت نگاه کنم.
چنین که بحر غمت را کرانه نیست پدید
ز غرقه گاه هلاکم کناره باید کرد
هوش مصنوعی: اینطور که دریای غم تو هیچ کناری ندارد، برای نجات از غرق شدن در هلاکت، باید به دنبال یک کناره باشم.
به یادگار رخت قبله ای به دست آرم
گرم پرستش ماه و ستاره باید کرد
هوش مصنوعی: به یاد تو، همواره به جستجوی حقیقتی میپردازم که راهنمای من باشد. باید با عشق و احترام به ماه و ستارهها توجه کنم و عبادت کنم.