شمارهٔ ۲۰
اگر شکایتم از هجر یار باید کرد
نه یک شکایت و ده صد هزار باید کرد
وگر نثار ره وصلش اختیار کنم
نه در اشک که جانها نثار باید کرد
گرش درست بود وعده وصال چه باک
هزار سالم اگر انتظار باید کرد
به مهربانی بر من کس اختیار مکن
وگرنه ترک سرم اختیار باید کرد
زبوستان وصالت نصیب این دل ریش
گلی چو نیست قناعت به خار باید کرد
به بوسه ای که شبی از لبت دلم بربود
مرا به خشم گرفتار و خوار باید کرد
بدان دلی که مرا در شمار می نارد
چرات با من چندین شمار باید کرد
غمت به جرم کنارم ز دیده پر خون کرد
سزای جرم چنین در کنار باید کرد
اگر قویست گنه با دهن بگو کو را
ز کان لعل وگهر سنگسار باید کرد
به دور صاحب دیوان عنان ز ظلم بتاب
که دور عدل به انصاف کار باید کرد
به عهد او که جهانراست جای سجده شکر
چرا شکایتم از روزگار باید کرد
ز کنه مدحش چون عاجز است غایت فکر
ز جان به ورد دعا اختصار باید کرد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر شکایتم از هجر یار باید کرد
نه یک شکایت و ده صد هزار باید کرد
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از دوری محبوب خود شکایت کنی، اینجا تنها یک شکایت کافی نیست؛ بلکه باید هزاران بار و به اشکال مختلف از این درد و حسرت سخن بگویی.
وگر نثار ره وصلش اختیار کنم
نه در اشک که جانها نثار باید کرد
هوش مصنوعی: اگر بخواهم راهی را برای رسیدن به وصالش انتخاب کنم، باید جانم را فدای او کنم نه فقط اشکهای بیثمر.
گرش درست بود وعده وصال چه باک
هزار سالم اگر انتظار باید کرد
هوش مصنوعی: اگر وعده دیدار درست باشد، چه اهمیتی دارد که هزار سال باید منتظر بمانم؟
به مهربانی بر من کس اختیار مکن
وگرنه ترک سرم اختیار باید کرد
هوش مصنوعی: به من محبت نکن که ممکن است باعث شود دیگر نتوانم بر خودم تسلط داشته باشم و از سرم دست بکشم.
زبوستان وصالت نصیب این دل ریش
گلی چو نیست قناعت به خار باید کرد
هوش مصنوعی: اگر در باغ وصال تو نصیبی برای این دل شکسته وجود ندارد، پس باید با مشکلات و سختیها بسازم و راضی به کمترین چیز باشم.
به بوسه ای که شبی از لبت دلم بربود
مرا به خشم گرفتار و خوار باید کرد
هوش مصنوعی: به خاطر بوسهای که شبانه از لبانت دلم را ربود، باید به خاطر آن خشمگین و خوار شوم.
بدان دلی که مرا در شمار می نارد
چرات با من چندین شمار باید کرد
هوش مصنوعی: اگر دلی که به من اهمیت میدهد و در فکر من است، چرا باید با من این همه محاسبه و سنجش کنی؟
غمت به جرم کنارم ز دیده پر خون کرد
سزای جرم چنین در کنار باید کرد
هوش مصنوعی: اندوه تو باعث شد تا چشمانم پر از اشک شوند. به خاطر این درد و رنج، باید اینگونه کنار تو بمانم.
اگر قویست گنه با دهن بگو کو را
ز کان لعل وگهر سنگسار باید کرد
هوش مصنوعی: اگر به کسی ظلم و گناهی کردهای، باید قدرت آن را داشته باشی که در مقابل عواقب کارهایت بایستی و بگویی که او را باید مجازات کرد، همانطور که سنگسار میکنند.
به دور صاحب دیوان عنان ز ظلم بتاب
که دور عدل به انصاف کار باید کرد
هوش مصنوعی: دور تا دور صاحب دیوان را از ظلم دور کن و به او بگو که برای ایجاد عدالت و انصاف باید تلاش کرد.
به عهد او که جهانراست جای سجده شکر
چرا شکایتم از روزگار باید کرد
هوش مصنوعی: به خاطر عهد و دینی که به ما دارد و به اینکه جهان را برای سجده و شکرگزاری خلق کرده، چطور میتوانم از روزگار شکایت کنم؟
ز کنه مدحش چون عاجز است غایت فکر
ز جان به ورد دعا اختصار باید کرد
هوش مصنوعی: از عمق ستایش او چون قدرت بیان ندارم، برای دعا از جانم باید خلاصه بگویم.