شمارهٔ ۲
گر تو پنداری که عشقم هر دم افزون نیست هست
یا دلم در دوری روی تو پرخون نیست هست
ور تو را شبهت بود کاندر فراقت بر دلم
هر شب از خیل عنا و غم شبیخون نیست هست
ور تو صورت بستهای کز عکس دندان و لبت
چشم من پر لعل ناب و دُر مکنون نیست هست
ور بری ظن کاندرین شبهای تیره بر درت
از سرشک دیدگانم خاک معجون نیست هست
گر تو پنداری که چون لیلی نئی از نیکویی
یا رهی در عشق تو افزون ز مجنون نیست هست
گفته بودی در پیامی فرصتم بر وصل نیست
ور تو گویی ترس بدگویانت اکنون نیست هست
این بهانهست ارنه شب تیرهست و خلوت بیرقیب
اینت زیبا اتفاقی فرصتت چون نیست هست
بر بهار و باغ مفتونند خلقی وین زمان
گر تو گویی کاین پریشان بر تو مفتون نیست هست
چشم هر کس روشن است از گلستان گر ظن بری
کآب چشمم بی رخ گلگونت گلگون نیست هست
تا به کنج خاطرت افتد که در نظم غزل
لطف او چون حسن تو زاندازه بیرون نیست هست
ور تو پنداری که بر تخت سلیمان دوم
بنده از آصف به جاه و حشمت افزون نیست هست
ور بگردد در دل ضحاکسیرت دشمنش
کآن شهنشاه مظفّر فر فریدون نیست هست
ور کسی گوید نظیرش زیر گردون هست نیست
ور گمان آید که قدرش بر ز گردون نیست هست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر تو پنداری که عشقم هر دم افزون نیست هست
یا دلم در دوری روی تو پرخون نیست هست
هوش مصنوعی: اگر فکر میکنی که عشق من هر لحظه بیشتر نمیشود، باید بگم که قلبم در دوری تو بینهایت دردمند است.
ور تو را شبهت بود کاندر فراقت بر دلم
هر شب از خیل عنا و غم شبیخون نیست هست
هوش مصنوعی: اگر شبیه تو کسی وجود داشت، هر شب در جدایی تو دلم را از لشگر غم و اندوه میگریم. هیچ گاه در این حالت آرامش نیست.
ور تو صورت بستهای کز عکس دندان و لبت
چشم من پر لعل ناب و دُر مکنون نیست هست
هوش مصنوعی: اگر تو چهرهات را بپوشانی، به خاطر تصویر دندانها و لبت، چشم من پر از زیبایی و ارزش واقعی تو خواهد بود و آنچه در درونت است، قابل مشاهده نخواهد بود.
ور بری ظن کاندرین شبهای تیره بر درت
از سرشک دیدگانم خاک معجون نیست هست
هوش مصنوعی: اگر گمان کنی که در شبهای تاریک، برادرم از اشکهای چشمانم خاکی از معجون نیست، اشتباه کردهای.
گر تو پنداری که چون لیلی نئی از نیکویی
یا رهی در عشق تو افزون ز مجنون نیست هست
هوش مصنوعی: اگر فکر میکنی که چون لیلی نیستی، از نیکویی یا راه عشق تو به اندازه مجنون نیست، باید بگویم که اشتباه میکنی. تو هم میتوانی در عشق و زیبایی خود را نشان دهی.
گفته بودی در پیامی فرصتم بر وصل نیست
ور تو گویی ترس بدگویانت اکنون نیست هست
هوش مصنوعی: تو میگفتی در پیامی که فرصتی برای وصال ندارم و اکنون میبینی که حرفهای بدگوییهایت دیگر اثری ندارند.
این بهانهست ارنه شب تیرهست و خلوت بیرقیب
اینت زیبا اتفاقی فرصتت چون نیست هست
هوش مصنوعی: این فقط یک بهانه است، زیرا در واقع شب تاریک و تنهاست و هیچ رقیبی در آن وجود ندارد. این یک موقعیت زیبا و منحصر به فرد است که هرگز ممکن نیست دوباره تکرار شود.
بر بهار و باغ مفتونند خلقی وین زمان
گر تو گویی کاین پریشان بر تو مفتون نیست هست
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که مردم از زیبایی بهار و باغها شگفتزده و مجذوب شدهاند. اما اگر تو بگویی که این حیرتزدگی در مورد تو وجود ندارد، به نوعی اشتباه میکنی؛ چون در واقع این زیبایی و شگفتی به تو هم مربوط میشود.
چشم هر کس روشن است از گلستان گر ظن بری
کآب چشمم بی رخ گلگونت گلگون نیست هست
هوش مصنوعی: چشم هر کسی به خاطر زیباییهای گلستان روشن و نورانی است. اگر فکر کنی که اشک من به خاطر دوری از تو رنگین و شاداب نیست، سخت در اشتباهی.
تا به کنج خاطرت افتد که در نظم غزل
لطف او چون حسن تو زاندازه بیرون نیست هست
هوش مصنوعی: تا زمانی که در دل و یاد تو بماند، زیبایی و لطف او در شعر و غزل به اندازه زیبایی تو خارج از حد و اندازه نیست.
ور تو پنداری که بر تخت سلیمان دوم
بنده از آصف به جاه و حشمت افزون نیست هست
هوش مصنوعی: اگر فکر میکنی که کسی بر تخت سلیمان دوم دستیابی به مقام و ثروت بیشتری نسبت به آصف (دبیر سلیمان) دارد، باید بدانید که چنین نیست و هنوز کسی به آن درجه نرسیده است.
ور بگردد در دل ضحاکسیرت دشمنش
کآن شهنشاه مظفّر فر فریدون نیست هست
هوش مصنوعی: اگر دشمن ضحاک در درون او قدم بزند، بدان که آن پادشاه پیروز و موفق، فرزند فریدون نیست.
ور کسی گوید نظیرش زیر گردون هست نیست
ور گمان آید که قدرش بر ز گردون نیست هست
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید که نظیر این شخص در کل جهان وجود ندارد، باید گفت که درست است. و اگر کسی فکر کند که مقام و ارزش او برتر از آسمانهاست، باید گفت که او هم ارزشمند است.
حاشیه ها
1401/10/09 09:01
s-j emm
بیت یازدهم ، واژه پایانی مصرع اول درست نمی نماید. می دوم یا می دوی می تواند درست باشد.