گنجور

شمارهٔ ۱

خیال روی تو یکباره برد خواب مرا
درنگ وصل تو افکند در شتاب مرا
متاب روی ز من دلبرا و زلف متاب
که تاب زلف تو در تب فکند تاب مرا
اگر بر تو دهد میوه بهشت چرا
چو نار دوزخ دایم دهد عذاب مرا
لب تو چشمه خضر است چند خواهی داد
به وعده وعده خوش عشوه سراب مرا
به روز یاد رخ تست مونس دل من
شب دراز ندیم است ماهتاب مرا
شراب آتش عشق تو می برد هوشم
خمار غمزه تو می کند خراب مرا
ز ضعف سایه من بر زمین نبیند کس
اگر برهنه بداری در آفتاب مرا
بدین صفت که منم غرق آب دیده خویش
نیابی ار که بجوئی بسی در آب مرا
مکن که چون شوی از خواب سرکشی بیدار
به روزگار نبینی شبی به خواب مرا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خیال روی تو یکباره برد خواب مرا
درنگ وصل تو افکند در شتاب مرا
هوش مصنوعی: تصویر چهره‌ات ناگهان خواب را از چشمانم برد و بی‌درنگ احساسی از وصل تو مرا در خود غرق کرد.
متاب روی ز من دلبرا و زلف متاب
که تاب زلف تو در تب فکند تاب مرا
هوش مصنوعی: ای محبوب، روی خود را از من بر نگردان و زلفت را پیچ و تاب نده، چون اشتیاق و زیبایی زلف تو، تاب و توان مرا به تنگ آورده است.
اگر بر تو دهد میوه بهشت چرا
چو نار دوزخ دایم دهد عذاب مرا
هوش مصنوعی: اگر به من نعمت‌های بهشتی عطا کند، پس چرا باید همیشه عذاب دوزخ را تحمل کنم؟
لب تو چشمه خضر است چند خواهی داد
به وعده وعده خوش عشوه سراب مرا
هوش مصنوعی: لبان تو همچون چشمه‌ای زنده و خرم هستند، اما چه اندازه می‌خواهی به وعده‌ها و قول‌های خود ادامه دهی؟ این وعده‌های شیرین و عشوه‌های دلربا تنها برای من به مانند سرابی می‌مانند.
به روز یاد رخ تست مونس دل من
شب دراز ندیم است ماهتاب مرا
هوش مصنوعی: در روز، یاد چهره تو آرامش بخش دل من است و شب‌های طولانی، مانند ماهی که می‌تابد، من را به یاد تو می‌اندازد.
شراب آتش عشق تو می برد هوشم
خمار غمزه تو می کند خراب مرا
هوش مصنوعی: شراب عشق تو باعث سرخی من شده و خمار چشمان تو باعث ویرانی من می‌گردد.
ز ضعف سایه من بر زمین نبیند کس
اگر برهنه بداری در آفتاب مرا
هوش مصنوعی: اگر تو در زیر آفتاب برهنه بایستی، هیچ‌کس نمی‌تواند سایه من را بر زمین ببیند، زیرا من به خاطر ضعف و ناتوانی‌ام، سایه‌ای ندارم تا دیده شود.
بدین صفت که منم غرق آب دیده خویش
نیابی ار که بجوئی بسی در آب مرا
هوش مصنوعی: من به این حالت هستم که در اشک‌های خود غرق شده‌ام، اگر بخواهی مرا پیدا کنی، باید در آب جستجو کنی.
مکن که چون شوی از خواب سرکشی بیدار
به روزگار نبینی شبی به خواب مرا
هوش مصنوعی: وقتی بیدار شوی و از خوابی که داشتی خارج شوی، نگذار غفلت مانع از این شود که در روزگار به خاطر من خواب‌ها را فراموش کنی.