شمارهٔ ۱۷
چو غنچه وقت سحر حلّهپوش میآید
نوای بلبل مستم به گوش میآید
گل از کرشمهگری سرخروی میگردد
چو سرو بسته قبا سبزپوش میآید
به وقت صبح ز باد بهار پنداری
که بوی طبلهٔ عنبرفروش میآید
ز سوز ناله بلبل میان لاله و گل
چو لاله خون دل من به جوش میآید
دلم بنالد و از من خروش برخیزد
چو بلبلی به سحر در خروش میآید
چو عندلیب زند نای و لاله گیرد جام
در آن دمم هوس نای و نوش میآید
به بوی باد سحر کز دیار دوست وزد
دل رمیده من باز هوش میآید
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو غنچه وقت سحر حلّهپوش میآید
نوای بلبل مستم به گوش میآید
هوش مصنوعی: زمان صبح، هنگامی که غنچهها شکوفا میشوند، صدای شادیبخش بلبل مست به گوش میرسد.
گل از کرشمهگری سرخروی میگردد
چو سرو بسته قبا سبزپوش میآید
هوش مصنوعی: گل به دلیل زیبایی و ظرافت خود، مانند دختر زیبایی است که با ناز و کرشمه حرکت میکند، و مانند سروهایی که با لباس سبز زیبایی خود را نمایان میکنند، به رخ میکشد.
به وقت صبح ز باد بهار پنداری
که بوی طبلهٔ عنبرفروش میآید
هوش مصنوعی: در صبح، بوی خوشی همچون عطر عنبر به مشام میرسد و انسان را به یاد عطر دلانگیز و دلنشین بازار میاندازد.
ز سوز ناله بلبل میان لاله و گل
چو لاله خون دل من به جوش میآید
هوش مصنوعی: بلبل با نالههای سوزناک خود در میان لالهها و گلها، احساسات عمیق و درد دل من را به یاد میآورد و موجب میشود که قلبم مثل لالهای، غرق در غم و اندوه شود.
دلم بنالد و از من خروش برخیزد
چو بلبلی به سحر در خروش میآید
هوش مصنوعی: دل من در حال ناله است و از من صدای بلندی برخاسته است، مانند بلبلی که در سحرگاه با صدایی دلنشین میخواند.
چو عندلیب زند نای و لاله گیرد جام
در آن دمم هوس نای و نوش میآید
هوش مصنوعی: زمانی که بلبل نواختن ساز را آغاز میکند و لاله (گل) را در دست میگیرد، در آن لحظه آرزوی من نیز نواختن ساز و نوشیدن شراب به سرم میزند.
به بوی باد سحر کز دیار دوست وزد
دل رمیده من باز هوش میآید
هوش مصنوعی: با وزش باد سحرگاهی که از سرزمین دوست میآید، دل ناآرام من دوباره به خود میآید و بیخبر از خواب بیدار میشود.