گنجور

شمارهٔ ۲۸

زهی رویت مه خوبان آفاق
جمالت عذر خواه درد عشاق
ندیده مثل خلقت چشم مخلوق
نیاورده چو خلقت صنع خلاق
رخت در چار حد زد پنج نوبت
دراین شش سو رواق هفت اطباق
بدم چون ذره پنهان در هوایت
ز مهرت گشته ام مشهور آفاق
میان فتنه کردم عاقبت جای
نهادم عافیت بر گوشه طاق
رهی را خواندی اندر مهر عاصی
مر او را گفتی اندر عشق زراق
به مهر اندر بود تغییر احوال
به عشق اندر بود تبدیل اخلاق
بدی داهی و عاقل چون دلش بود
کنون چون دل بشد آهی شد و عاق
به جانت می خورم در عشق سوگند
به مهرت می کنم در عهد میثاق
به دشنامت که گوشم راست مژده
به پیغامت که هوشم راست تریاق
به مشکین سنبلت بالای لاله
به سیمین سینه ات زیر بغل طاق
به خفته نرگست در سحر بیدار
به جفت ابرویت در دلبری طاق
به مژگانت که دل را گشت مخلب
به زلفینت که جان را هست معلاق
به سیل اشک من کآبی است خونرنگ
به دود آه من کابری است براق
به چابک خیزی آن بیستون کوه
به نازک طبعی آن سیمگون ساق
بدان دو طره طرار سرباز
بدان دو غمزه غماز ایقاق
به گلزار رخت نزهتگه دل
کزو گلرنگ و گلچین گردد احداق
به گفتارت که گشتم نیک محتاج
به دیدارت که هستم سخت مشتاق
به هجر دلگداز صبر سوزت
کزو دوزخ پذیرد وام احراق
به روی جانفزای دلفروزت
کز و خورشید گیرد نام اشراق
به خاک سم اسب خسرو عصر
که باشد خسروان را کحل آماق
به نعل اشهب مریخ میخش
که شد گردنکشان را طوق اعناق
به شست او که شد خیاط اجسام
به دست او که شد قسام ارزاق

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زهی رویت مه خوبان آفاق
جمالت عذر خواه درد عشاق
هوش مصنوعی: ای زیبایی، چهره‌ات همچون ماه است و درخشش زیبایی‌ات همه جا را پر کرده است، از طرفی درد عشق را در دل عاشقان عذری نداشته‌ای.
ندیده مثل خلقت چشم مخلوق
نیاورده چو خلقت صنع خلاق
هوش مصنوعی: هیچ چیزی همچون آفرینش چشم انسان وجود ندارد و خداوند خالق بی‌نظیری است.
رخت در چار حد زد پنج نوبت
دراین شش سو رواق هفت اطباق
هوش مصنوعی: لباسش در چهار گوشه‌ی عالم پخش شده و پنج بار در این شش سو، زیبایی‌اش را در هفت لایه به نمایش گذاشته است.
بدم چون ذره پنهان در هوایت
ز مهرت گشته ام مشهور آفاق
هوش مصنوعی: من مانند ذره‌ای پنهان در هوای تو هستم و به خاطر محبت تو در همه جا معروف شده‌ام.
میان فتنه کردم عاقبت جای
نهادم عافیت بر گوشه طاق
هوش مصنوعی: در میان مشکلات و آشوب‌ها، در نهایت تصمیم گرفتم که آرامش را در گوشه‌ای از زندگی‌ام پیدا کنم.
رهی را خواندی اندر مهر عاصی
مر او را گفتی اندر عشق زراق
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به موضوع عشق و علاقمندی اشاره می‌کند. او به کسی که در مسیر اشتباه یا نامناسبی قرار دارد، این پیام را می‌دهد که عشق می‌تواند او را از آن راه دور کند و به سمت مسیر صحیح هدایتش کند. در واقع، این بیانگر تأثیر مثبت عشق بر زندگی انسان‌ها و توانایی آن در تغییر سرنوشت افراد است.
به مهر اندر بود تغییر احوال
به عشق اندر بود تبدیل اخلاق
هوش مصنوعی: در محبت انسان دچار دگرگونی‌هایی می‌شود و عشق می‌تواند صفات و رفتارهای او را تغییر دهد.
بدی داهی و عاقل چون دلش بود
کنون چون دل بشد آهی شد و عاق
هوش مصنوعی: اگر کسی عاقل و داناتر از خود را به خاطر بدی‌هایش از دل براند، زمانی که دلش به تنگ آید، آهی از دل برخواهد آورد و در نتیجه، عاقل خواهد بود.
به جانت می خورم در عشق سوگند
به مهرت می کنم در عهد میثاق
هوش مصنوعی: به جانت سوگند می‌خورم که در عشق تو قرار می‌گیرم و به مهرت در پیمان خود وفادار می‌مانم.
به دشنامت که گوشم راست مژده
به پیغامت که هوشم راست تریاق
هوش مصنوعی: به فریاد و انتقادهایت توجهی ندارم و فقط به پیام‌هایت که برایم خبر خوبی به همراه دارد، اهمیت می‌دهم.
به مشکین سنبلت بالای لاله
به سیمین سینه ات زیر بغل طاق
هوش مصنوعی: عطر خوش سنبل سیاه تو مانند لاله‌ای زیبا است و سینه‌ام به خاطر آن احساس شگفتی و شادابی می‌کند.
به خفته نرگست در سحر بیدار
به جفت ابرویت در دلبری طاق
هوش مصنوعی: در صبحگاه، وقتی خواب نرگس بیدار می‌شود، به دلبری و زیبایی ابروهای تو دقت می‌کند.
به مژگانت که دل را گشت مخلب
به زلفینت که جان را هست معلاق
هوش مصنوعی: چشمانت دل را به دام می‌اندازد و موهایت روح را به خود آویزان می‌کند.
به سیل اشک من کآبی است خونرنگ
به دود آه من کابری است براق
هوش مصنوعی: اشک‌های من مانند سیلی است که رنگش به خون می‌زند و آه‌های من مانند دودی است که درخشان و پرطنین است.
به چابک خیزی آن بیستون کوه
به نازک طبعی آن سیمگون ساق
هوش مصنوعی: نرمی و لطافت اندام آن دختر به زیبایی و استواری کوه بیستون می‌ماند.
بدان دو طره طرار سرباز
بدان دو غمزه غماز ایقاق
هوش مصنوعی: بدان دو خوشه‌ی زیبا و جذاب، همان‌گونه که دو نگاه فریبنده می‌توانند انسان را به خود جذب کنند.
به گلزار رخت نزهتگه دل
کزو گلرنگ و گلچین گردد احداق
هوش مصنوعی: در باغی که زیبایی و دلنشینی تو قرار دارد، دل من آرامش می‌یابد و از آنجا گل‌های رنگارنگ و دل‌انگیز به وجود می‌آید.
به گفتارت که گشتم نیک محتاج
به دیدارت که هستم سخت مشتاق
هوش مصنوعی: به خاطر حرف‌هایت، به شدت نیازمند دیدنت هستم و بسیار مشتاقم که تو را ببینم.
به هجر دلگداز صبر سوزت
کزو دوزخ پذیرد وام احراق
هوش مصنوعی: به خاطر جدایی دردناک و سختی که احساس می‌کنی، صبر تو مانند آتشی است که در دوزخ پذیرفته می‌شود.
به روی جانفزای دلفروزت
کز و خورشید گیرد نام اشراق
هوش مصنوعی: به زیبایی و جاذبه‌ای که در چهره‌ات وجود دارد، خورشید هم از تو یاد می‌گیرد و نام روشنی و تابش را به خود می‌گیرد.
به خاک سم اسب خسرو عصر
که باشد خسروان را کحل آماق
هوش مصنوعی: به زمین و خاکی که سم اسب خسرو بر آن افتاده، چه کسی است که به چشم و نگاه قدرتمندان برتری یابد؟
به نعل اشهب مریخ میخش
که شد گردنکشان را طوق اعناق
هوش مصنوعی: به دنبال نشانه‌های قدرت و موفقیت، افرادی که در جایگاه‌های بلند قرار دارند، تحت تأثیر قرار می‌گیرند. در اینجا، اشاره به تسلط و برتری در رقابت‌ها دارد که نتیجه‌اش می‌تواند بر گردن‌کشان و قدرتمندان بکوبد.
به شست او که شد خیاط اجسام
به دست او که شد قسام ارزاق
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که انسان‌ها با دقت و مهارت خود می‌توانند سرنوشت بسیاری از چیزها را رقم بزنند. دست او توانایی شکل دادن به اجسام و فراهم کردن روزی و نیازهای زندگی را دارد.