گنجور

شمارهٔ ۲۵

چو این سخن بشنیدم ز لفظ آن دلدار
ز من برفت به یکباره صبر و هوش و قرار
به عذر خواهی سوگند می خورم اکنون
مگر کند ز منش باور این سخن آن یار
در آن سخن اگر آرم شکی و تاویلی
زلات وعزی یکباره گشته ام بیزار
به حق کافر و زندیق و مرتد و ترسا
به جایگاه کشیشان هند و روم و تتار
به حق طاعت در دیر و زهد رهبانان
به بانگ کردن ناقوس و بستن زنار
به غول راهزن اندر بر و بیابانها
به دیو وحشی خونخوار در شخ کهسار
به حق محفل رندان و حلقه اوباش
به دزد رهزن خونی و شبرو طرار
به جنگ کردن با یکدگر دو آلک باز
به نرد و خصل حریف و به داو برد قمار
به ژاژهای عتابی و شعرهای کسال
که برده اند الف و شین ز پیکر اشعار
به بنگ خوردن آن عارفان میلی شکل
به عیش راندن آن صوفیان بی مقدار
به بزم طامع ابله به عیش راندن او
به جایگاه خرابات و خم و دردی خوار
به حق حمله بران بر مسافر سر راه
به حق جبه بران نشسته در بازار
به حلم و زیرکی و حکمت شتربانان
به شان تنگ و دوال هوید پوش و نزار
به اسب ارچل شب کور سکسک لاغر
به پوز استر و آن اشتر گسسته مهار
به چنگ شیر و نهیب پلنگ و شوکت پیل
به گردن شتر و شاخ گاو و گوش حمار
به عطسه بز کور و به بانگ سرفه قوچ
به حرمت سگ گرگین به گربه بیمار
به خوبی لب و دندان خوک و بینی خرس
به حیله سازی روباه و آن . . کفتار
به نغمه های کلاغ از میان ویرانه
به پاره های نجاست گرفته در منقار
به صید کردن شاهین و وهم تهیو و کبک
به جنگ و بانگ سگ و گربه بر سر دیوار
به لحن بلبل مست و دم هزار آوا
به بانگ قمری و سار و کبوتر طیار
به حق شانه و پود به گرد ماسوره
به چوب کار و به آن ریسمان و دست افزار
به زشت روئی زنگی و چهره حبشی
به تنگ چشمی و شوخی دلبران تتار
به حق سفسطه و مکرهای خناسی
به سهم شحنه و غمازی سپهسالار
به خنده ناکی خونی اسیر در کف خصم
به تازه روئی شولان اسیر بر سردار
به جیش راند کفش و به گاو برزگران
به بیل و پشته و گردون و گاو و جفت شیار
به گند کوده سرگین و کود بر صحرا
به بانگ داشتن دشتبان به خربزه زار
به قد و موی و به روی و به چشم دلبر من
که سرو و سنبل و نسرین و نرگس است و بهار
به لطف خنده شیرین و لعل دلدارم
که چند قطره قند است و صد هزار انگار
کسی چنین سخن اندر میان هزل آورد؟
بدین دو بیت مرا واجب است استغفار

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو این سخن بشنیدم ز لفظ آن دلدار
ز من برفت به یکباره صبر و هوش و قرار
هوش مصنوعی: وقتی این جمله را از زبان محبوب شنیدم، ناگهان صبر و تمرکز و آرامشم از بین رفت.
به عذر خواهی سوگند می خورم اکنون
مگر کند ز منش باور این سخن آن یار
هوش مصنوعی: به خاطر عذرخواهی قسم می‌خورم، مگر اینکه آن محبوب به من اعتماد کند و به این حرف من ایمان بیاورد.
در آن سخن اگر آرم شکی و تاویلی
زلات وعزی یکباره گشته ام بیزار
هوش مصنوعی: در آن صحبت اگر شکی از جانب من وجود داشته باشد و تفسیر نادرستی از واژه‌های "زلات" و "عزی" ارائه دهم، به یکباره از آن‌ها بیزار شده‌ام.
به حق کافر و زندیق و مرتد و ترسا
به جایگاه کشیشان هند و روم و تتار
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به افرادی است که به دین و باورهای خود وفادار نیستند و در عوض به مقام‌های مذهبی و روحانی در فرهنگ‌های مختلف اشاره می‌کند. این افراد ممکن است از نظر دین و باورهای شخصی، مورد انتقاد قرار گیرند، اما در عوض به جایگاه‌های بالای مذهبی در جوامع دیگر دست یافته‌اند. به نوعی، این بیت تضاد میان عقاید متفاوت و مقام‌های مذهبی را بیان می‌کند.
به حق طاعت در دیر و زهد رهبانان
به بانگ کردن ناقوس و بستن زنار
هوش مصنوعی: در واقعیت، درست و شایسته است که در عبادت و دینداری، صدای ناقوس و زنجیر بر کمر راهبان را به خاطر بسپاریم.
به غول راهزن اندر بر و بیابانها
به دیو وحشی خونخوار در شخ کهسار
هوش مصنوعی: در جاده‌ها و بیابان‌ها به دزدی شبیه غول برخورد می‌کنید، و در کوه‌های سرسبز به موجودی وحشی و خطرناک که خون‌خوار است، روبرو می‌شوید.
به حق محفل رندان و حلقه اوباش
به دزد رهزن خونی و شبرو طرار
هوش مصنوعی: در این بیت، به جمع مردان خوش‌گذران و افرادی که در کنار هم در محافل شبانه سرگرم هستند، اشاره شده است. همچنین به دزدان و کسانی که در تاریکی شب به دزدی می‌پردازند، نیز اشاره شده است. به طور کلی، تصویری از فضای تیره و پرهیجان شب و آدم‌هایی که در آن به سر می‌برند، ارائه می‌شود.
به جنگ کردن با یکدگر دو آلک باز
به نرد و خصل حریف و به داو برد قمار
هوش مصنوعی: دو نفر مانند دو باز، با یکدیگر به مقابله و جنگ می‌پردازند، همانند بازی نرد که حریفان با هم رقابت می‌کنند و در نهایت در قمار شانس، یکی برنده می‌شود.
به ژاژهای عتابی و شعرهای کسال
که برده اند الف و شین ز پیکر اشعار
هوش مصنوعی: شعرهایی که در دلشان حس ناخوشایندی وجود دارد و به نوعی به انتقاد و سرزنش می‌پردازند، نشان‌دهنده‌ی از بین رفتن زیبایی و معنا در اشعار هستند.
به بنگ خوردن آن عارفان میلی شکل
به عیش راندن آن صوفیان بی مقدار
هوش مصنوعی: رفته‌رفته دیوانگان شیفته‌ی لذت‌های دنیوی شده‌اند و گروهی از صوفیان، که ارزش چندانی ندارند، تحت تأثیر این رفتارها قرار گرفته و به خوشگذرانی می‌پردازند.
به بزم طامع ابله به عیش راندن او
به جایگاه خرابات و خم و دردی خوار
هوش مصنوعی: در جمعی که افراد ساده‌لوح و طمع‌کار حضور دارند، نباید به خوش‌گذرانی و عیش و نوش پرداخت و بهتر است به مکان‌هایی که نوشیدنی و موسیقی وجود دارد، نروند.
به حق حمله بران بر مسافر سر راه
به حق جبه بران نشسته در بازار
هوش مصنوعی: این بیت به توضیح رفتار ناپسند و تند مردم نسبت به یکدیگر می‌پردازد. به معنای این است که بعضی افراد بدون توجه به وضعیت و مشکلات دیگران، به آنها حمله و انتقاد می‌کنند، در حالی که خودشان در شرایط مناسبی به سر می‌برند و از جایگاه اجتماعی خوبی برخوردارند. اینجا به نوعی تضاد رفتارها و نگرش‌های افراد اشاره می‌شود.
به حلم و زیرکی و حکمت شتربانان
به شان تنگ و دوال هوید پوش و نزار
هوش مصنوعی: به صبر و درایت و حکمت افرادی که شتر می‌رانند، در شرایط سخت و در میان زحمت‌ها، تکیه می‌کنند.
به اسب ارچل شب کور سکسک لاغر
به پوز استر و آن اشتر گسسته مهار
هوش مصنوعی: اسب لاغر و ضعیفی که در تاریکی شب می‌دود، به شدت در حال تلاش است، در حالی که آن شتر که بارش را انداخته، دیگر کنترل خودش را از دست داده و مهارش گسسته است.
به چنگ شیر و نهیب پلنگ و شوکت پیل
به گردن شتر و شاخ گاو و گوش حمار
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف ویژگی‌ها و قدرت‌های مختلف حیوانات می‌پردازد. شیر به عنوان نماد قدرت و شجاعت، پلنگ به عنوان نماینده تیزی و سرعت، فیل به عنوان نماد بزرگی و سلطنت، شتر به عنوان نماد استقامت و توانایی در سفرهای طولانی، گاو به عنوان نماد قدرت و استحکام، و خر (حمار) به عنوان نماد تلاش و خدمت، معرفی می‌شوند. به طور کلی، این متن به ویژگی‌های مختلف حیوانات و تاثیر آن‌ها بر محیط اطراف اشاره دارد.
به عطسه بز کور و به بانگ سرفه قوچ
به حرمت سگ گرگین به گربه بیمار
هوش مصنوعی: عطسه کردن بز کور و صدای سرفه قوچ نشان‌دهنده‌ی نوعی احترام به وضعیت و مشکل دیگران است، به‌ویژه در مقابل سگ گرگی و گربه‌ای که بیمار است. این رفتارها بیانگر حسن نیت و اهمیت قائل شدن برای احساسات و مشکلات دیگران در زندگی است.
به خوبی لب و دندان خوک و بینی خرس
به حیله سازی روباه و آن . . کفتار
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت ظاهری می‌تواند فریبنده باشد، اما گاهی اوقات پشت آن، cunning و ناپاکی وجود دارد. به عبارت دیگر، برخی ویژگی‌های ظاهری ممکن است ما را به اشتباه بیندازد و نشان‌دهنده‌ی واقعیات پنهان نباشند.
به نغمه های کلاغ از میان ویرانه
به پاره های نجاست گرفته در منقار
هوش مصنوعی: کلاغی در حال خواندن آوازهایی از میان ویرانه‌هاست و زباله‌هایی را در منقار خود حمل می‌کند.
به صید کردن شاهین و وهم تهیو و کبک
به جنگ و بانگ سگ و گربه بر سر دیوار
هوش مصنوعی: در این صحنه، تصاویری از شکار و رقابت وجود دارد. شاهین و کبک به عنوان پرندگان شکاری و بازی، و همچنین صدای سگ و گربه که بر فراز دیواری در حال جنگند، به ما احساس جنب و جوش و تنش را می‌دهد. این تصویر نمایانگر زندگی طبیعی و جنگ‌های غریزی بین حیوانات است.
به لحن بلبل مست و دم هزار آوا
به بانگ قمری و سار و کبوتر طیار
هوش مصنوعی: به صورت دلنشین و با آواهای مختلف، مانند آواز بلبل خوش‌صوات و صدای قمری و سار و کبوتر، احساسات و زیبایی‌های طبیعی را به تصویر می‌کشیم.
به حق شانه و پود به گرد ماسوره
به چوب کار و به آن ریسمان و دست افزار
هوش مصنوعی: درست است که هر چیزی برای شکل‌گیری و به نتیجه رسیدن نیاز به اجزای مختلف دارد، مانند شانه و الیاف برای بافتن، می‌توان گفت که تمامی این ابزارها و مواد در کنار هم، برای ایجاد یک اثر نهایی همکاری می‌کنند.
به زشت روئی زنگی و چهره حبشی
به تنگ چشمی و شوخی دلبران تتار
هوش مصنوعی: زیبایی فرد باید تنها به چهره‌اش محدود نشود، زیرا گاهی افراد با چهره‌های ناپسند و ظاهری زشت، به خاطر کج‌خلقی و خودخواهی، دل‌آزارتر از زیبارویان می‌شوند.
به حق سفسطه و مکرهای خناسی
به سهم شحنه و غمازی سپهسالار
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره به رفتارهای ناپسند و فریبکارانه افرادی است که به قدرت دسترسی دارند. گوینده به نوعی به نیرنگ‌ها و فریب‌هایی که در این محیط وجود دارد، انتقاد می‌کند و اینکه این مشکلات به نقش‌های خاصی در جامعه مربوط می‌شود. به عبارتی، این مردم در حقیقت تحت تاثیر مکر و حیله دیگران قرار دارند و نمی‌توانند به درستی تشخیص دهند که کدام رفتارها درست و کدام نادرست است.
به خنده ناکی خونی اسیر در کف خصم
به تازه روئی شولان اسیر بر سردار
هوش مصنوعی: خون به دام افتاده‌ای است که در دست دشمن گرفتار شده و تازه پرچم‌دارانی که به تازگی در میدان حاضر شده‌اند، در شدیدترین حالت به سر می‌برند.
به جیش راند کفش و به گاو برزگران
به بیل و پشته و گردون و گاو و جفت شیار
هوش مصنوعی: کفش به جایی افتاد و کنار گاو کشاورزان قرار گرفت، در حالی که بیل، پشته، گردونه و گاو در حال کار بودند و حالت جفتی داشتند.
به گند کوده سرگین و کود بر صحرا
به بانگ داشتن دشتبان به خربزه زار
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تصویرسازی از یک صحنه طبیعی می‌پردازد که در آن کشاورزان با صدای بلند در میان زمین‌های خود مشغول کار هستند. این کار به نوعی به توجه به طبیعت و محصولات زراعی مانند خربزه اشاره دارد و به مقابله با آلودگی و مشکلات مربوط به زمین‌ها نیز اشاره می‌کند.
به قد و موی و به روی و به چشم دلبر من
که سرو و سنبل و نسرین و نرگس است و بهار
هوش مصنوعی: دلبر من به واسطهٔ قد و موی و روی زیبا و چشمانش، همانند گل‌ها و گیاهان زیباست. او مثل سرو، سنبل، نسرین و نرگس در بهار می‌درخشد.
به لطف خنده شیرین و لعل دلدارم
که چند قطره قند است و صد هزار انگار
هوش مصنوعی: به خاطر لبخند دلنواز و زیبا معشوقم، که مانند چند قطره شکر می‌ماند و حس شیریین زیادی به من می‌دهد.
کسی چنین سخن اندر میان هزل آورد؟
بدین دو بیت مرا واجب است استغفار
هوش مصنوعی: آیا کسی می‌تواند در میان شوخی و بی‌مزه‌گی چنین حرفی بزند؟ به خاطر این دو بیت، بر من واجب است که توبه کنم و از خدا طلب بخشش کنم.

حاشیه ها

1402/11/24 19:01
احمد خرم‌آبادی‌زاد

واژه «اَرْچَل» در مصرع نخست بیت شماره 14همان «اَرْجَل» است.

«اَرْجَل» یعنی اسب یا هر چهارپای دیگری که یک پایش سفید باشد (فرهنگ فارسی شادروان دکتر معین).

1403/06/03 03:09
مهدی خط

بنظر در بیت 19 تیهو درست است.