شمارهٔ ۳
که گفت پرده بر افکن ز روی مرد افکن
که شد بریده ترنج و کف جهان از زن
زبان یوسف اگر در نریختی به سخن
به لعل چشم زلیخا نگشتی آبستن
چه خار بود که در دامن دلی آویخت
که شد در یده گل باغ حسن را دامن
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.