گنجور

شمارهٔ ۴

شب تا به سحر منم بدین درد
نالان نالان چو ناتوانان
گردان گردان به هر در و کوی
گویان گویان چو پاسبانان
فریاد ز محنت غریبان
زنهار ز حسر جوانان
خرمن خرمن سرشک ریزان
دامن دامن گهر فشانان
جویان جویان به هر بیابان
پویان پویان پی شبانان
روز از سر راه بر نخیزم
در ره نگران چو دیده بانان
گریان گریان شوم پذیره
پرسان پرسان ز کاروانان
از نام و نشان نازنینان
و ز بوم و دیار مهربانان
گویند مرا سرشک کم ریز
این سر سبکان دل گرانان
نه اشک که خون دل بریزم
بر خاک عزیز آن جوانان
نه آب که دیدگان ببارم
بر درد و دریغ نازنینان
ای باد ببر پیام زارم
روزی که رسی به خاک آنان
بگذار اگر چه بی زبانی
بازآر پیام بی زبانان
چون گل برود دگر چه ماند
جز خار به دست باغبانان
در خاک فتاد ‌آب چشمم
از چشم بدان و بدگمانان

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شب تا به سحر منم بدین درد
نالان نالان چو ناتوانان
هوش مصنوعی: در شب تا صبح به خاطر این درد به شدت ناله می‌زنم، مانند افرادی که ناتوان و بیچاره هستند.
گردان گردان به هر در و کوی
گویان گویان چو پاسبانان
هوش مصنوعی: در هر کوچه و در هر خیابان، افرادی همچون نگهبانان هستند که در حال گفت‌وگو و تبادل نظر می‌باشند.
فریاد ز محنت غریبان
زنهار ز حسر جوانان
هوش مصنوعی: فریاد و ناله‌ی کسانی که در رنج و سختی به سر می‌برند، و به جد روزهای تلخ و حسرت‌آور جوانان را یادآور می‌شود.
خرمن خرمن سرشک ریزان
دامن دامن گهر فشانان
هوش مصنوعی: خوشحالی و زیبایی مانند باران مداوم بر روی زمین می‌ریزد و گوهرها مانند قطرات در دامن گل‌ها می‌درخشند.
جویان جویان به هر بیابان
پویان پویان پی شبانان
هوش مصنوعی: کسانی که در پی جست و جو هستند، در هر بیابانی حرکت می‌کنند و به دنبال راهنمایان و هدایتگران می‌گردند.
روز از سر راه بر نخیزم
در ره نگران چو دیده بانان
هوش مصنوعی: من در روز برنخواهم خواست، چرا که در مسیر مراقب و نگران هستم مانند نگهبانی که دیده بانی می‌کند.
گریان گریان شوم پذیره
پرسان پرسان ز کاروانان
هوش مصنوعی: در حالتی غمگین و با اشک فراوان، به جستجوی اطلاعاتی درباره کاروان‌ها می‌پردازم و از آن‌ها سوال می‌کنم.
از نام و نشان نازنینان
و ز بوم و دیار مهربانان
هوش مصنوعی: از اسم و نشانه‌های محبوبان و از سرزمین و دیار کسانی که مهربان هستند.
گویند مرا سرشک کم ریز
این سر سبکان دل گرانان
هوش مصنوعی: می‌گویند که اشک‌های کم‌رنگ من، نشانه‌ای از دل سنگین و غمگین کسانی است که سبک‌سر و بی‌وزن هستند.
نه اشک که خون دل بریزم
بر خاک عزیز آن جوانان
هوش مصنوعی: نه تنها اشک، بلکه درد و غم عمیق خود را بر روی خاک ارزشمند آن جوانان می‌ریزم.
نه آب که دیدگان ببارم
بر درد و دریغ نازنینان
هوش مصنوعی: من نه از آن آب، که اشک‌هایم را بر درد و حسرت عزیزانم بریزم.
ای باد ببر پیام زارم
روزی که رسی به خاک آنان
هوش مصنوعی: ای باد، لطفاً پیام دردمندانه من را به آن‌ها برسان، روزی که به زمینشان برسی.
بگذار اگر چه بی زبانی
بازآر پیام بی زبانان
هوش مصنوعی: اجازه بده اگر چه نمی‌توانم به زبان بیاورم، ولی دوباره پیام کسانی را که بی‌زبان هستند، برسانم.
چون گل برود دگر چه ماند
جز خار به دست باغبانان
هوش مصنوعی: وقتی که گل برود و از بین برود، تنها خارهای بی‌نظم و زشت در دستان باغبانان باقی می‌ماند.
در خاک فتاد ‌آب چشمم
از چشم بدان و بدگمانان
هوش مصنوعی: به خاطر نگاه و نظرات منفی افرادی که بدگمانند، اشک‌هایم بر روی زمین می‌ریزد.