گنجور

شمارهٔ ۲

گفت همسایه ای مرا دیشب
کز تو خواهم نمود صرف نظر
سببش بهر چاره پرسیدم
گفت چون کیسه ات تهیست ز زر
گفتمش: ای زمرد می بکنار
وی بگیتی زن تو بی شوهر
تو که هستی ز روی من بیزار
کور شو تا نبینیم دیگر

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفت همسایه ای مرا دیشب
کز تو خواهم نمود صرف نظر
هوش مصنوعی: همسایه‌ای به من گفت که دیشب از تو چیزی شنید و تصمیم گرفته که دیگر به تو توجه نکند.
سببش بهر چاره پرسیدم
گفت چون کیسه ات تهیست ز زر
هوش مصنوعی: وقتی از او دلیل مشکل خود را پرسیدم، پاسخ داد که چون پولی در کیسه‌ات نیست، در نتیجه راه حلی هم نخواهی داشت.
گفتمش: ای زمرد می بکنار
وی بگیتی زن تو بی شوهر
هوش مصنوعی: به او گفتم: ای زمرد، تو در کنار دریا زندگی می‌کنی، اما در این جهان بی همسر هستی.
تو که هستی ز روی من بیزار
کور شو تا نبینیم دیگر
هوش مصنوعی: تو که از چهره من بیزاری، بهتر است که خود را نابینا کنی تا دیگر نتوانیم یکدیگر را ببینیم.