گنجور

شمارهٔ ۴۰

تا شد سرم ز آتش سودا گرم
همواره باشدم دم گویا گرم
تفتیده‌تر ز کورهٔ حدادیم
باشد ز آه سرد، دم ما گرم
آنسر، که شور عشق و جنون دارد
کی می شود ز نشأه ی دنیا گرم؟
تا از شراب عشق توان شد مست
سر را مکن ز نشئه ی صهبا گرم
آخر فسرده میشود و تاریک
آندل که شد بساغر و مینا گرم
در حسن خلق و خدمت نیکان کوش
تا باشدت ز خون، رک و اعضا گرم
در فکر بزم سرد فقیران نیست
آن را که هست منزل و مأوا گرم
افسرده ات کند سخن نادان
دل را کن از مصاحب دانا گرم
فرصت اگرچه بهر چه تماشا نیست
کرد این جهان سرت بتماشا گرم
گویند: وقت کوچ بود، برخیز
تا می‌رود کسی که کند جا گرم
زین زندگی اگر نشدم دلسرد
پشتم بود ز همت والا گرم
حواله‌وار گشته به هر دوری
با دست دیگری است سر ما گرم
فردا که حسن گل چمن آرا شد
گردد بنغمه بلبل شیدا گرم
توصیف زلف پرشکنت کردم
گردید بزم ما شب یلدا گرم
(صابر) بخانقاه طلب عمری است
هستیم از محبت مولا گرم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیلن (مضارع مسدس اخرب مکفوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا شد سرم ز آتش سودا گرم
همواره باشدم دم گویا گرم
هوش مصنوعی: وقتی شعلۀ عشق در وجودم شعله‌ور شد، همیشه زبانم در حال سخن گفتن و ابراز احساسات گرم و پرشور بود.
تفتیده‌تر ز کورهٔ حدادیم
باشد ز آه سرد، دم ما گرم
هوش مصنوعی: ما از حرارت و تلاش ما چون آهنگر در کوره هستیم و گرمای زندگی‌مان به خاطر عشق و آرزوهای‌مان است، با وجود چالش‌ها و سختی‌ها.
آنسر، که شور عشق و جنون دارد
کی می شود ز نشأه ی دنیا گرم؟
هوش مصنوعی: کسی که دلدادگی و دیوانگی عشق را در سر دارد، چه زمانی می‌تواند از زرق و برق‌های دنیا تاثیر بپذیرد و گرم به زندگی دنیا شود؟
تا از شراب عشق توان شد مست
سر را مکن ز نشئه ی صهبا گرم
هوش مصنوعی: بگذار تا از عشق مانند شرابی سرمست شوم، سر خود را از نشئگی این می با حرارت دور نکن.
آخر فسرده میشود و تاریک
آندل که شد بساغر و مینا گرم
هوش مصنوعی: در پایان، وقتی که گلابی و شراب در دل ساغر و مینا گرم می‌شود، روح و احساسات نیز به تدریج پژمرده و تیره می‌گردند.
در حسن خلق و خدمت نیکان کوش
تا باشدت ز خون، رک و اعضا گرم
هوش مصنوعی: در تلاش باش تا از مردم نیکوکار یاد بگیری و به خوبی رفتار کنی، تا اینکه قلب و بدن تو همواره گرم و پرانرژی باشد.
در فکر بزم سرد فقیران نیست
آن را که هست منزل و مأوا گرم
هوش مصنوعی: در ذهن کسی که در رفاه و آسایش زندگی می‌کند، جای فقرای بی‌سرپناه و سرد را نمی‌توان پیدا کرد. او به خاطر داشتن خانه و warmth زندگی، متوجه مشکلات دیگران نیست.
افسرده ات کند سخن نادان
دل را کن از مصاحب دانا گرم
هوش مصنوعی: اگر با انسان نادانی صحبت کنی، دلگرفته و افسرده می‌شوی؛ اما اگر با همصحبت دانا و باحوصله باشی، روح و دل تان شاداب و گرم خواهد شد.
فرصت اگرچه بهر چه تماشا نیست
کرد این جهان سرت بتماشا گرم
هوش مصنوعی: اگرچه فرصت برای تماشا در این جهان زیاد نیست، اما تو باید به تماشای زیبایی‌های آن مشغول باشی.
گویند: وقت کوچ بود، برخیز
تا می‌رود کسی که کند جا گرم
هوش مصنوعی: می‌گویند: زمان رفتن فرا رسیده است، بلند شو تا کسی که جای تو را گرم خواهد کرد، برود.
زین زندگی اگر نشدم دلسرد
پشتم بود ز همت والا گرم
هوش مصنوعی: اگر از این زندگی ناامید نشدم، به خاطر پشتوانه و عزم بلند من بود.
حواله‌وار گشته به هر دوری
با دست دیگری است سر ما گرم
هوش مصنوعی: دست ما به خاطر دیگری مشغول شده و در هر جا که برویم، به نوعی تحت تأثیر و کنترل دیگران هستیم.
فردا که حسن گل چمن آرا شد
گردد بنغمه بلبل شیدا گرم
هوش مصنوعی: در آینده، زمانی که زیبایی و طراوت گل‌ها به اوج برسد، صدای خوش بلبل عاشق به اوج خود خواهد رسید و فضایی شادی‌بخش ایجاد خواهد کرد.
توصیف زلف پرشکنت کردم
گردید بزم ما شب یلدا گرم
هوش مصنوعی: زلف‌های زیبای تو را توصیف کردم و به همین خاطر، جشن ما شب یلدا به گرمی و شادابی برگزار شد.
(صابر) بخانقاه طلب عمری است
هستیم از محبت مولا گرم
هوش مصنوعی: در خانقاه، برای همیشه در جستجوی محبت و دوستی با پروردگار هستیم.