شمارهٔ ۳۹
خرم آن روز که بودیم من و او با هم
کرده بودیم به سانِ تن و جان خو با هم
در میان من و او بود اگر فاصلهای
اینقدر بود که بین گره و مو با هم
حیف و صد حیف که نگذاشت فلک تا من و دوست
ساعتی را بنشینیم به یک سو با هم
گر نه از سرو قد دوست نشان میجویند
پس چرا فاختگانند به کو کو با هم؟
گریه بایست بر آن جمع پریشانی کرد
که نباشند دمی یکدل و یکرو با هم
چه زیان داشت گر از روز ازل میکردیم
عدل را پیشه به مانند ترازو با هم؟
دور شو دور ز بزمی که در آن بنشینند
دو سخنچین بداندیش جفاجو با هم
هر گلی را ز ازل رنگی و بویی دادند
گرچه هر لحظه خورند آب ز یک جو با هم
صابر! از فرط شعف دست برافشان، که شدند
شاد زین طرفه غزل خواجه و خواجو با هم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خرم آن روز که بودیم من و او با هم
کرده بودیم به سانِ تن و جان خو با هم
هوش مصنوعی: روز خوشی را به یاد میآورم که من و او در کنار هم بودیم، مانند دو نیمهی یک بدن که جدایی ندارند و به هم پیوستهاند.
در میان من و او بود اگر فاصلهای
اینقدر بود که بین گره و مو با هم
هوش مصنوعی: اگر در من و او فاصلهای وجود داشت، این فاصله به اندازهای بود که بتوان آن را با فاصلهی بین گره و مو مقایسه کرد؛ یعنی بسیار کم و ناچیز.
حیف و صد حیف که نگذاشت فلک تا من و دوست
ساعتی را بنشینیم به یک سو با هم
هوش مصنوعی: متأسفانه، سرنوشت به ما فرصت نداده است تا من و دوستم زمانی را در کنار هم بگذرانیم و از یکدیگر لذت ببریم.
گر نه از سرو قد دوست نشان میجویند
پس چرا فاختگانند به کو کو با هم؟
هوش مصنوعی: اگر بهد دنبال نشانهای از قامت زیبای محبوب نیستند، پس چرا پرندگان با هم در کو کو کردن اینقدر شور و شوق دارند؟
گریه بایست بر آن جمع پریشانی کرد
که نباشند دمی یکدل و یکرو با هم
هوش مصنوعی: باید بر افرادی که در کنار هم هستند ولی هرگز از نظر فکری و احساسی با هم هماهنگ نیستند، گریه کرد.
چه زیان داشت گر از روز ازل میکردیم
عدل را پیشه به مانند ترازو با هم؟
هوش مصنوعی: چه اشکالی داشت اگر از نخستین روزها ما به عدل و انصاف رفتار میکردیم، همانطور که ترازو همیشه متوازن و برابر است؟
دور شو دور ز بزمی که در آن بنشینند
دو سخنچین بداندیش جفاجو با هم
هوش مصنوعی: از دور از میهمانیای فاصله بگیر که در آن دو نفر بدگمان و حقهباز نشستهاند و با هم سخن میگویند.
هر گلی را ز ازل رنگی و بویی دادند
گرچه هر لحظه خورند آب ز یک جو با هم
هوش مصنوعی: هر گل از همان ابتدا دارای رنگ و بوی خاصی است، ولی با وجود اینکه همه آنها در یک زمان به یک منبع آب دسترسی دارند، باز هم هر یک ویژگیهای منحصر به فرد خود را حفظ کردهاند.
صابر! از فرط شعف دست برافشان، که شدند
شاد زین طرفه غزل خواجه و خواجو با هم
هوش مصنوعی: ای صابر! از شادی زیاد، دستانت را به نشانه خوشحالی بالا ببرید، زیرا این غزل زیبا باعث خوشحالی خواجه و خواجو شده است.