گنجور

شمارهٔ ۳۵

ای ساحت قدس همدان، ای چمن عشق
جان برخی خاک تو، که هستی وطن عشق
هر قطعه ای از خاک تو خلدی است مصفا
کز خاطر عشاق زداید محن عشق
تل و دمن خرم و سبزت زده پهلو
در عالم اندیشه بتل و دمن عشق
هر لاله که از دامن الوند تو روید
زیبنده بود بر تن او پیرهن عشق
تا منظر زیبای تو شد از نظرم دور
نشنیده کسی از دهن من سخن عشق
از فرقت یاران هم آهنگ و وفا کیش
دور از تو شدم ساکن بیت الحزن عشق
هر یک ز معاریف تو در عالم عرفان
خون خورده و نو کرده حدیث کهن عشق
ز آثار بزرگان و اساتید علومت
جاری است بهر عصر و زمانی سنن عشق
اندر کنفت (عین قضاة) این شرفت بس
کامروز توئی مدفن خونین کفن عشق
آرامگه (بوعلی) و بقعه ی (بابا)
آن مخزن حکمت بود، این انجمن عشق
شعر شعرای تو زند راه دل خلق
آنسان که بود حسن بتان راهزن عشق
رفت از همدان (صابر)و، گوئی که برون شد
از هند سخن طوطی شکرشکن عشق

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای ساحت قدس همدان، ای چمن عشق
جان برخی خاک تو، که هستی وطن عشق
هوش مصنوعی: ای سرزمین مقدس همدان، ای گلزار عشق، جان من متأثر از خاک توست، چون تو وطن عشق هستی.
هر قطعه ای از خاک تو خلدی است مصفا
کز خاطر عشاق زداید محن عشق
هوش مصنوعی: هر تکه از زمین تو بهشتی پاک و بی‌نظیر است که از دل عاشقان زخم‌های عشق را می‌زداید.
تل و دمن خرم و سبزت زده پهلو
در عالم اندیشه بتل و دمن عشق
هوش مصنوعی: در عالم خیال، سرسبزی و زیبایی تل و دمن (نیشکر و گلزار) تو، عشق را به وضوح احساس می‌کنم.
هر لاله که از دامن الوند تو روید
زیبنده بود بر تن او پیرهن عشق
هوش مصنوعی: هر لاله‌ای که از دامن کوه الوند می‌روید، شایسته است که پیراهن عشق بر تن داشته باشد.
تا منظر زیبای تو شد از نظرم دور
نشنیده کسی از دهن من سخن عشق
هوش مصنوعی: وقتی که دیدن بازی چهره زیبا و جذاب تو از نظرم دور شد، هیچ‌کس از من درباره عشق چیزی نشنیده است.
از فرقت یاران هم آهنگ و وفا کیش
دور از تو شدم ساکن بیت الحزن عشق
هوش مصنوعی: از دوری دوستان و رفاقت، وفاداری‌ها را ترک کرده‌ام و حالا در سرزمین اندوه عشق ساکن شده‌ام.
هر یک ز معاریف تو در عالم عرفان
خون خورده و نو کرده حدیث کهن عشق
هوش مصنوعی: هر یک از اشخاص معروف و بارز در دنیای عرفان، داستان عشق قدیمی را به نحوی جدید و تازه نقل کرده و زخم‌هایی را تحمل کرده‌اند.
ز آثار بزرگان و اساتید علومت
جاری است بهر عصر و زمانی سنن عشق
هوش مصنوعی: آثار و teaching بزرگان و استادانی که در زمینه علم و آگاهی فعالیت کرده‌اند، همیشه در زندگی و تجربیات هر زمان و هر دوره‌ای از عشق و احساسات به چشم می‌خورد.
اندر کنفت (عین قضاة) این شرفت بس
کامروز توئی مدفن خونین کفن عشق
هوش مصنوعی: در دل این دنیای پر از چالش و درد، با عشق تو زندگی معنا می‌یابد و تو خود گنجینه‌ای از احساسات عمیق و شور انگیزی. امروز، تو میزبان لحظاتی هستی که پر از عشق و فراقند و این عشق، در وجودت مانند یک یادگار باقی می‌ماند.
آرامگه (بوعلی) و بقعه ی (بابا)
آن مخزن حکمت بود، این انجمن عشق
هوش مصنوعی: مکان آرامش بوعلی و مکان بابا، محل نگهداری حکمت و دانش بود، اینجا جایی برای عشق است.
شعر شعرای تو زند راه دل خلق
آنسان که بود حسن بتان راهزن عشق
هوش مصنوعی: شعر شعرای تو مانند مسیری است که دل مردم را به سوی خود می‌کشاند، مانند زیبایی بتان که عشق را در دل‌ها به سرقت می‌برد.
رفت از همدان (صابر)و، گوئی که برون شد
از هند سخن طوطی شکرشکن عشق
هوش مصنوعی: صابر از همدان رفت و گویی که سخن طوطی‌ای که شکر می‌شکند از هند به بیرون آمده است.