گنجور

شمارهٔ ۳۳

هرچه می‌گردد سر زلف تو لرزان بیشتر
می‌شود جمعیت دل‌ها پریشان بیشتر
شب به یاد طره‌ات با دل کشاکش داشتم
زین کشاکش، دل پریشان شد، من از آن بیشتر
از دو زلفت تیره‌روزی شد نصیب اهل دل
صدمهٔ کافر رسد بر اهل ایمان بیشتر
نیست زاندوه و غمت دل را پذیرایی دریغ
میزبان شاد است باشد هرچه مهمان بیشتر
دیدن ماه رخت بر اشک شوق من فزود
جزر و مدّ یم شود از ماه تابان بیشتر
تا نگویی بر رخت آیینه حیران است و بس
من دلی دارم، بود ز آیینه حیران بیشتر
هیچ می‌دانی چرا جان را نثارت می‌کنم؟
تا یقین گردد تو را می‌خواهم از جان بیشتر
(صابر) از دامان جانان دست حاجت برمدار
درد کم گردد اگر کوشی به درمان بیشتر

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرچه می‌گردد سر زلف تو لرزان بیشتر
می‌شود جمعیت دل‌ها پریشان بیشتر
هوش مصنوعی: هر چه زمان می‌گذرد و موهای تو بیشتر در هم می‌پیچد، تعداد دل‌های آشفته و پریشان نیز افزایش می‌یابد.
شب به یاد طره‌ات با دل کشاکش داشتم
زین کشاکش، دل پریشان شد، من از آن بیشتر
هوش مصنوعی: در شب به یاد موهای زیبا و دل‌فریب تو به شدت درباره‌ات فکر کردم و با دل و شوق فراوانی به یاد تو بودم. این یادآوری و کشمکش‌های درونی، دل مرا به شدت متشنج کرد و من به خاطر احساسات بیشتری که در دل داشتم، بیشتر از آن پاره شدم.
از دو زلفت تیره‌روزی شد نصیب اهل دل
صدمهٔ کافر رسد بر اهل ایمان بیشتر
هوش مصنوعی: از دو زلف تو، تاریکی و ستم به اهل دل رسید و آسیب کافر بر اهل ایمان بیشتر می‌شود.
نیست زاندوه و غمت دل را پذیرایی دریغ
میزبان شاد است باشد هرچه مهمان بیشتر
هوش مصنوعی: غم و اندوه تو جایی در دل نمی‌یابد، چرا که میزبان شاد است و هرچه مهمان بیشتر باشد، خوشحالی او افزون‌تر می‌شود.
دیدن ماه رخت بر اشک شوق من فزود
جزر و مدّ یم شود از ماه تابان بیشتر
هوش مصنوعی: وقتی چهره‌ی زیبای تو را می‌بینم، شادی و اشکم شور و حال بیشتری پیدا می‌کند، مانند جزر و مد دریا که تحت تأثیر نور ماه، شدت بیشتری می‌گیرد.
تا نگویی بر رخت آیینه حیران است و بس
من دلی دارم، بود ز آیینه حیران بیشتر
هوش مصنوعی: تا زمانی که به من نگویی بر چهره‌ات آینه‌ای وجود دارد که حیران و شگفت‌زده است، من دلی دارم که بیش از آن آینه حیرت‌زده است.
هیچ می‌دانی چرا جان را نثارت می‌کنم؟
تا یقین گردد تو را می‌خواهم از جان بیشتر
هوش مصنوعی: آیا می‌دانی چرا جان خود را به تو تقدیم می‌کنم؟ تا مطمئن شوی که تو را بیشتر از جان خود می‌خواهم.
(صابر) از دامان جانان دست حاجت برمدار
درد کم گردد اگر کوشی به درمان بیشتر
هوش مصنوعی: اگر از معشوق دست نیازبردارید، صبر کنید. اگر به دنبال درمان درد خود باشید و تلاش بیشتری کنید، دردتان کم‌تر خواهد شد.