شمارهٔ ۳۲
ای دل ز قید هستی، آزاد بود باید
در فقر و تنگدستی، دلشاد بود باید
هستی گرت تمناست رو نیستی طلب کن
خواهی وصال شیرین، فرهاد بود باید
باید ز دامن دل، گرد تعلق افشاند
باری در این گذرگه، چون باد بود باید
پای طلب فرو کوب تا پی بری بمقصد
هست آرزوی صیدت، صیاد بود باید
در پیش ناز جانان، باید نیاز بردن
در کار عشقبازی، استاد بود باید
هر چند زاد عاشق، خون دل است در راه
(صابر) به ره تو را نیز این زاد بود باید
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای دل ز قید هستی، آزاد بود باید
در فقر و تنگدستی، دلشاد بود باید
هوش مصنوعی: ای دل، برای رهایی از بند زندگی مادی باید آزاد باشی، حتی اگر در فقر و سختی به سر ببری، باید خوشحال و شاد باشی.
هستی گرت تمناست رو نیستی طلب کن
خواهی وصال شیرین، فرهاد بود باید
هوش مصنوعی: اگر به دنبال وجود هستی، باید به ناوجودی و عدم توجه کنی؛ اگر میخواهی به وصلت شیرین برسی، باید همچون فرهاد تلاش کنی.
باید ز دامن دل، گرد تعلق افشاند
باری در این گذرگه، چون باد بود باید
هوش مصنوعی: باید از دل خود وابستگیها و تعلقات را دور کرد؛ زیرا در این دنیا، باید مانند باد آزاد و بیقید و شرط حرکت کرد.
پای طلب فرو کوب تا پی بری بمقصد
هست آرزوی صیدت، صیاد بود باید
هوش مصنوعی: هرگاه خواستی به هدفی دست یابی، باید به شدت و تلاش وافر بکوشی. آرزوی تو مانند صید است که برای به دست آوردنش باید صیاد ماهری باشی.
در پیش ناز جانان، باید نیاز بردن
در کار عشقبازی، استاد بود باید
هوش مصنوعی: برای جلب محبت محبوب، باید به او نیاز نشان داد و در هنر عاشقانه، باید فردی ماهر و با تجربه بود.
هر چند زاد عاشق، خون دل است در راه
(صابر) به ره تو را نیز این زاد بود باید
هوش مصنوعی: علیرغم اینکه عشق ممکن است درد و زخمهای زیادی به همراه داشته باشد، اما برای رسیدن به تو نیز باید این مشکلات را تحمل کرد.