گنجور

شمارهٔ ۲۲

در گلشنی که از گل رویت سخن رود
ما را ز سر هوای گل و یاسمن رود
مرجان کجا بلعل لبت می توان رسد
آنجا که آبروی عقیق یمن رود؟
گر نغمه‌ای ز زلف تو آرد نسیم صبح
رونق ز بوی عنبر و مشک ختن رود
توصیف آن دو طرّهٔ هم در خمت بود
هرجا سخن ز حلقه و چین و شکن رود
یعقوب‌وار تا به کی ای یوسف عزیز
دل از غمت به گوشهٔ بیت‌الحزن رود
فردا حدیث حسن تو و شرح عشق ماست
تنها حکایتی که دهن در دهن رود
گفتم: مریز خون دلم، گفت: زین جهان
عاشق چنان خوش است که خونین‌کفن رود
با یار چون بخلوت دل می توان نشست
مغبون کسی بود که بهر انجمن رود
ما را به عکس کوهکن از جویبار عشق
سیلاب خون ز دیده به جای لبن رود
دامن‌فشان ز گرد تعلق نسیم‌وار
خرم دل کسی که برون زین چمن رود
با چشم ما کسی که برویت نظر کند
هوشش ز سر درآید و تابش ز تن رود
(صابر) هوای کوی تو دارد بسر هنوز
کی از سر غریب هوای وطن رود؟

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در گلشنی که از گل رویت سخن رود
ما را ز سر هوای گل و یاسمن رود
هوش مصنوعی: در باغی که زیبایی تو درباره‌اش صحبت می‌کند، ما نیز تحت تأثیر عطر و زیبایی گل‌ها و یاس‌ها قرار می‌گیریم.
مرجان کجا بلعل لبت می توان رسد
آنجا که آبروی عقیق یمن رود؟
هوش مصنوعی: مرجان چگونه می‌تواند به لبت برسد، در حالی که آبروی عقیق یمن آنجا وجود دارد؟
گر نغمه‌ای ز زلف تو آرد نسیم صبح
رونق ز بوی عنبر و مشک ختن رود
هوش مصنوعی: اگر نسیم صبح گیسوان تو را به آواز درآورد، این عطر خوش عنبر و مشک ختنی را به ارمغان می‌آورد.
توصیف آن دو طرّهٔ هم در خمت بود
هرجا سخن ز حلقه و چین و شکن رود
هوش مصنوعی: توصیف و شرح آن دو دسته موی زیبا در زلف تو وجود داشت، هر زمان که سخن از حلقه و چین و شکن مو به میان آید.
یعقوب‌وار تا به کی ای یوسف عزیز
دل از غمت به گوشهٔ بیت‌الحزن رود
هوش مصنوعی: تا چه زمانی مانند یعقوب که به یوسف عزیزش عشق می‌ورزید، از غم تو به گوشه‌ای از این دنیای اندوه پناه ببرم؟
فردا حدیث حسن تو و شرح عشق ماست
تنها حکایتی که دهن در دهن رود
هوش مصنوعی: فردا داستان زیبایی تو و عشق ما نقل خواهد شد، و این تنها داستانی است که در میان مردم نقل می‌شود.
گفتم: مریز خون دلم، گفت: زین جهان
عاشق چنان خوش است که خونین‌کفن رود
هوش مصنوعی: گفتم: قلب مرا بیشتر مجروح نکن، او پاسخ داد: در این دنیا، عاشق بودن آن‌قدر دل‌انگیز است که حتی کسی که در عذاب است، با وجود زخم‌هایش، احساس خوبی دارد.
با یار چون بخلوت دل می توان نشست
مغبون کسی بود که بهر انجمن رود
هوش مصنوعی: با دوست می‌توان در خلوت و تنهایی نشست و لذت برد، اما کسی که به دنبال مجالس و اجتماعات برود، در واقع خود را فریب می‌دهد.
ما را به عکس کوهکن از جویبار عشق
سیلاب خون ز دیده به جای لبن رود
هوش مصنوعی: ما به خاطر عشق، مانند یک کوه‌کن با قیمتی از اشک خود، از جویبار احساساتمان، سیلابی از خون به جای شیر جاری کرده‌ایم.
دامن‌فشان ز گرد تعلق نسیم‌وار
خرم دل کسی که برون زین چمن رود
هوش مصنوعی: نسیم خوشی که بر دامن گل فرود می‌آید، دل کسی را شاداب می‌کند که از این باغ خارج می‌شود و به دنیا می‌نگرد.
با چشم ما کسی که برویت نظر کند
هوشش ز سر درآید و تابش ز تن رود
هوش مصنوعی: هر کسی که به چشمان تو نگاه کند، از شدت زیبایی و جذابیت تو حیرت‌زده می‌شود و توانایی خود را از دست می‌دهد.
(صابر) هوای کوی تو دارد بسر هنوز
کی از سر غریب هوای وطن رود؟
هوش مصنوعی: صابر هنوز به یاد کوی توست و نمی‌داند که کی حسرت وطن از دلش از بین خواهد رفت.