شمارهٔ ۷۰
خورشید اگر زانکه به سیمای تو ماند
از چیست به پیش تو تجلی نتواند؟
گر سرو، به پیش قدت از پا ننشیند
دیگر، به لب جوی کس او را ننشاند
دل خون شد و از دیده فرو ریخت بدامان
دلبر دل اگر خواست ستاند چه ستاند؟
جان طایر قدس است پرد، در حرم قدس
صیاد ار از قفس تن بپراند
تابوت مرا بر سر راهش بگذارید
تا بو که به من دامن نازی بفشاند
ای صبح سعادت بدم از مشرق امید
تا ظلمت غم در همه آفاق نماند
آمد بسرم باز نگیرید عزایش
مرکب بگذارید به نعشم بدواند
کی رشته پیمان تو جانا گسلانم
گر، زانکه اجل رشته عمرم گسلاند
در میکده عشق طلب نشئه جاوید
کاین باده خمار آرد و این عیش نماند
این خودسری از چیست فلک را که ز دامان
بذر طرب امروز، به عالم نفشاند
بر «حاجب » این انجمن امروز خدایا
چشم بد، و بدخواه زیانی نرساند
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خورشید اگر زانکه به سیمای تو ماند
از چیست به پیش تو تجلی نتواند؟
هوش مصنوعی: اگر خورشید درخشندگی و زیبایی چهرهات را ببیند، چگونه میتواند خودش را نشان دهد؟
گر سرو، به پیش قدت از پا ننشیند
دیگر، به لب جوی کس او را ننشاند
هوش مصنوعی: اگر در برابر قامت تو، سرو هم نتواند بر پا بایستد، کسی دیگر نمیتواند او را در کنار آب بنشاند.
دل خون شد و از دیده فرو ریخت بدامان
دلبر دل اگر خواست ستاند چه ستاند؟
هوش مصنوعی: دل آشفته و غمگین شد و اشکها از چشمانم به دامن محبوب ریخت. اگر دل بخواهد چیزی را بگیرد، چه میتواند بگیرد؟
جان طایر قدس است پرد، در حرم قدس
صیاد ار از قفس تن بپراند
هوش مصنوعی: روح پرندهای مقدس است که در مکانی مقدس زندگی میکند؛ اگر صیاد بخواهد او را از قفس جسمش رها کند، باید در همان مکان مقدس اقدام کند.
تابوت مرا بر سر راهش بگذارید
تا بو که به من دامن نازی بفشاند
هوش مصنوعی: مرا در آخرین لحظه بر سر راهش قرار دهید تا او با بوی خود به من محبت و توجهی کند.
ای صبح سعادت بدم از مشرق امید
تا ظلمت غم در همه آفاق نماند
هوش مصنوعی: ای صبح خوشبختی، امید من از سمت مشرق طلوع میکند تا اینکه تاریکی غم در همه جا از بین برود.
آمد بسرم باز نگیرید عزایش
مرکب بگذارید به نعشم بدواند
هوش مصنوعی: به سراغم آمدند و از من نگیرند عزا و سوگ را. اسبم را بگذارید تا به نعش من بچرخد.
کی رشته پیمان تو جانا گسلانم
گر، زانکه اجل رشته عمرم گسلاند
هوش مصنوعی: ای محبوب، اگر من رشتهٔ پیمان تو را بگسلم، این کار را به خاطر این است که سرنوشت، رشتهٔ عمرم را قطع کرده است.
در میکده عشق طلب نشئه جاوید
کاین باده خمار آرد و این عیش نماند
هوش مصنوعی: در میکده عشق، طلب کن حال خوشی که این شراب موقت خمار میآورد و این لذت پایدار نخواهد بود.
این خودسری از چیست فلک را که ز دامان
بذر طرب امروز، به عالم نفشاند
هوش مصنوعی: این بیخودی و سرکشی از کجا ناشی میشود که آسمان امروز، از دل دامان شادی، بذر خوشی را در دنیا پاشیده است؟
بر «حاجب » این انجمن امروز خدایا
چشم بد، و بدخواه زیانی نرساند
هوش مصنوعی: خدایا، امروز از چشمهای بد و دشمنان بر این جمعیت حفاظت کن و نگذار آسیبی به ما برسد.