گنجور

شمارهٔ ۶۲

چند بباید زدن از داد، داد
دادرس آمد که دهد داد، داد
دکمه علمی که طبیعت گشود
بر همه شاگرد و تو شد اوستاد
کس نشناسد دل آزاده را
تا نبود با دل آزاد و راد
عشق تو شد باعث رسوائیم
زانکه مرا طشت ز بام اوفتاد
تا که شد آئینه تو آفتاب
بر، مه و انجم همه منت نهاد
هفت ابت شبه و همالی ندید
چار، امت مثل و نظیری نزاد
تا بسر خاک نهادی قدیم
گفت فلک بر بزمین خیر باد
نیست سری کز تو نشد سر فراز
نیست دلی کز تو نشد پاک شاد
فخر فقیران به تو و فقر تست
فقر کیان بود گر، از کیقباد
مهره در این نرد ز ششدر بجست
بس به غلط داد حریفم گشاد
ملک سلیمان ز چه بر باد رفت
باد برد هرچه بیاورد باد
صلح بنائیست که معمار چرخ
ریخت ورا رنگ و بنائی نهاد
گشت چو نظم تو منظم جهان
رفت ز قانون تو قانون ز، یاد
پور، به «حاجب » به جم و کی رسد
زاده در، یافت گهر در کناد

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چند بباید زدن از داد، داد
دادرس آمد که دهد داد، داد
هوش مصنوعی: چند بار باید از ظلم و ستم رنج برد؟ قاضی و دادرس برای برقراری عدل و انصاف آمده‌اند تا حق را به صاحبانش برگردانند.
دکمه علمی که طبیعت گشود
بر همه شاگرد و تو شد اوستاد
هوش مصنوعی: علمی که طبیعت به همه افراد آموخته، تو استاد آن علم شده‌ای.
کس نشناسد دل آزاده را
تا نبود با دل آزاد و راد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس دل آزاد و رادمند را نمی‌شناسد، مگر اینکه خود او هم دل آزاده و رادمند باشد.
عشق تو شد باعث رسوائیم
زانکه مرا طشت ز بام اوفتاد
هوش مصنوعی: عشق تو باعث شده من رسوا شوم، چون آبرویم به یکباره از بالای بام افتاد.
تا که شد آئینه تو آفتاب
بر، مه و انجم همه منت نهاد
هوش مصنوعی: وقتی که تو مانند آفتاب درخشان شدی، ماه و ستاره‌ها هم به تو احترام گذاشتند و به سمت تو تمایل پیدا کردند.
هفت ابت شبه و همالی ندید
چار، امت مثل و نظیری نزاد
هوش مصنوعی: در این جهان هفت نوع زیبایی و کمال وجود دارد که هیچ‌کدام از آن‌ها شبیه یکدیگر نیستند و هیچ امتیاز و مشابهتی ندارند.
تا بسر خاک نهادی قدیم
گفت فلک بر بزمین خیر باد
هوش مصنوعی: زمانی که تو به زمین قدم گذاشتی، ستاره‌ها به زمین خیر مقدم گفتند.
نیست سری کز تو نشد سر فراز
نیست دلی کز تو نشد پاک شاد
هوش مصنوعی: هیچ سر و قامتی نیست که به خاطر تو بلند نشده باشد و هیچ دلی نیست که به واسطه تو شاد و پاک نشده باشد.
فخر فقیران به تو و فقر تست
فقر کیان بود گر، از کیقباد
هوش مصنوعی: افتخار فقیران به تو و فقر توست. اگر فقر معنا دارد، این معنا از کیقباد است.
مهره در این نرد ز ششدر بجست
بس به غلط داد حریفم گشاد
هوش مصنوعی: در این بازی، مهره از شش طرف حرکت کرد و حریف من به اشتباه حرکتی انجام داد و فضا را برای من باز کرد.
ملک سلیمان ز چه بر باد رفت
باد برد هرچه بیاورد باد
هوش مصنوعی: داستان از این حکایت می‌کند که قدرت و ثروت بزرگ سلیمان، که به خاطر آن معروف بود، در نهایت تحت تاثیر سرنوشت و عوامل غیرقابل کنترل از بین رفت. به عبارتی دیگر، هر چیزی که باد به یا از خود می‌آورد، نشان‌دهنده ناپایداری و زودگذر بودن دستاوردهای دنیوی است.
صلح بنائیست که معمار چرخ
ریخت ورا رنگ و بنائی نهاد
هوش مصنوعی: صلح یک ساختاری است که سازنده‌اش، یعنی تقدیر، آن را طراحی کرده و با رنگ و جزئیات خاصی بنا کرده است.
گشت چو نظم تو منظم جهان
رفت ز قانون تو قانون ز، یاد
هوش مصنوعی: وقتی تو نظم و ترتیب پیدا کردی، تمام جهان نیز بر اساس این نظم حرکت کرد و قوانین آن تغییر نمود.
پور، به «حاجب » به جم و کی رسد
زاده در، یافت گهر در کناد
هوش مصنوعی: فرزند یک حاکم چگونه می‌تواند به مقام «حاجب» برسد، در حالی که از دروازه نیاکان خود، ارزش و منافع واقعی را به دست نیاورده است.