شمارهٔ ۵۹
هر که آمد گل ز باغ زندگانی چید و رفت
عاقبت بر سستی اهل جهان خندید و رفت
کس در این ویرانه جز یکدانه حاصل برنچید
هر که آمد دانه بذر هوس پاشید و رفت
سر چرا عاقل فرود آرد، به تاجل سلطنت
باید آخر پای خود را در کفن پیچید و رفت
گر تو هم از رفتن راه عدم ترسی مترس
بس که آسانست این ره میتوان خوابید و رفت
بس که در گل گل عذاران خفته در پهلوی هم
همچو شبنم میتوان در روی گل غلتید و رفت
در جهان از رفتن معراج خود ترسی مترس
بسکه خوش جائیست با سر میتوان گردید و رفت
«حاجب » اندر دار دنیا میل آسایش نداشت
چند روزی آمد و یاران خود را دید و رفت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر که آمد گل ز باغ زندگانی چید و رفت
عاقبت بر سستی اهل جهان خندید و رفت
هوش مصنوعی: هر کسی که از گلهای زندگی برداشت و لحظاتی خوش را تجربه کرد، در نهایت به آرامش در زندگی ناپایداری دیگران خندید و از این دنیا رفت.
کس در این ویرانه جز یکدانه حاصل برنچید
هر که آمد دانه بذر هوس پاشید و رفت
هوش مصنوعی: در این ویرانه هیچکس جز یک محصول ناب از خود به جا نگذاشت. هر کسی که آمد، فقط بذر آرزوهای خود را پاشید و رفت.
سر چرا عاقل فرود آرد، به تاجل سلطنت
باید آخر پای خود را در کفن پیچید و رفت
هوش مصنوعی: چرا فرد عاقل باید سرش را به زیر آورد؟ در نهایت برای رسیدن به مقام سلطنت باید آماده باشد که پاهایش را در کفن بپیچد و برود.
گر تو هم از رفتن راه عدم ترسی مترس
بس که آسانست این ره میتوان خوابید و رفت
هوش مصنوعی: اگر تو هم از رفتن به دنیای ناپدیدی و عدم میترسی، نگران نباش. چون این مسیر بسیار ساده است و میتوانی به راحتی بخوابی و به آن سمت بروی.
بس که در گل گل عذاران خفته در پهلوی هم
همچو شبنم میتوان در روی گل غلتید و رفت
هوش مصنوعی: در باغی پر از گل و زیبایی که عذاران در کنار هم آرام گرفتهاند، همچون شبنم میتوان بر روی گلها لغزید و به آرامی عبور کرد.
در جهان از رفتن معراج خود ترسی مترس
بسکه خوش جائیست با سر میتوان گردید و رفت
هوش مصنوعی: در این جهان از سفر به اوج خود نترس؛ زیرا که این مکان آنقدر زیباست که با اطمینان میتوانی به سفر بروی و ادامه دهی.
«حاجب » اندر دار دنیا میل آسایش نداشت
چند روزی آمد و یاران خود را دید و رفت
هوش مصنوعی: حاجب در دنیا دنبال راحتی نبود، چند روزی به دیدار دوستانش آمد و سپس رفت.