گنجور

شمارهٔ ۵۲

قبله عالم و آدم همه جا کوی من است
روی دلها چو، به حق درنگری سوی من است
چشم خونین بگشا تا، به تو گردد روشن
که شعاع مه و مهر از رخ نیکوی من است
آهو، ار نیست به ذات تو بدانی کز عزم
قدرت شیر فلک از، رم آهوی من است
کنج عزلت بنشستم ز سخن لب بستم
لیک دانم همه جا بانگ هیاهوی من است
شد مشام همه پر رایحه مشک و عبیر
که به همراه صبا نکهتی از بوی من است
شعله آتش نمرود و بهشت شداد
نکته بسته سر از خلق من و خوی من است
سرو کشمر که بدی معجزه زردشتی
با سر افتاده به پیش قد دلجوی من است
رو، تو در آب نگر مدعیا صورت خود
که دل مرد خدا آئینه روی من است
آبرو نیست و را باب فضاحت حاشا
زآنکه این آب روان روز و شب از جوی من است
هرچه معجز ز نبی هر چه کرامت ز ولیست
همه سحریست که در خامه جادوی من است
گردن شیر فلک گر نپذیرد زنجیر
روزگاریست که در حلقه یک موی من است
معنی عروة وثقی صفت حبل متین
موی افتاده ای از حلقه گیسوی من است
طاق محراب و رواق حرم و دیر و کنشت
«حاجبا» راکع و ساجد به دو ابروی من است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قبله عالم و آدم همه جا کوی من است
روی دلها چو، به حق درنگری سوی من است
هوش مصنوعی: محل توجه و کعبه‌ی عالم و آدم همه جا به سمت من است؛ زیرا اگر به درستی به دل‌ها نگاه کنی، متوجه می‌شوی که همه به سوی من می‌نگرند.
چشم خونین بگشا تا، به تو گردد روشن
که شعاع مه و مهر از رخ نیکوی من است
هوش مصنوعی: چشم‌های گریان خود را باز کن تا حقیقت برایت روشن شود، زیرا نور ماه و خورشید از چهره زیبای من می‌تابد.
آهو، ار نیست به ذات تو بدانی کز عزم
قدرت شیر فلک از، رم آهوی من است
هوش مصنوعی: اگر تو به ذات خودت نمی‌دانی که آیا می‌توانی قوی و شجاع باشی، بدان که اراده و توانایی شیر آسمان، مانند رمیدن آهوی من در تو وجود دارد.
کنج عزلت بنشستم ز سخن لب بستم
لیک دانم همه جا بانگ هیاهوی من است
هوش مصنوعی: در جایی دورافتاده و آرام نشسته‌ام و زبانم را بسته‌ام، اما می‌دانم که صدای سر و صدای من در همه جا به گوش می‌رسد.
شد مشام همه پر رایحه مشک و عبیر
که به همراه صبا نکهتی از بوی من است
هوش مصنوعی: عطر و بوی خوش مشک و گلاب در فضا پیچیده است، چرا که نسیم صبحگاهی بویی از من همراه خود آورده است.
شعله آتش نمرود و بهشت شداد
نکته بسته سر از خلق من و خوی من است
هوش مصنوعی: شعله‌های آتش نمرود و بهشت شداد هر دو به نوعی نشانه‌ای از درون من و ویژگی‌های خودم هستند.
سرو کشمر که بدی معجزه زردشتی
با سر افتاده به پیش قد دلجوی من است
هوش مصنوعی: سروی که در کشمر است، مانند معجزه‌ای از زرتشتیان، با سر پایین به سرود و زیبایی دلشاد من احترام می‌گذارد.
رو، تو در آب نگر مدعیا صورت خود
که دل مرد خدا آئینه روی من است
هوش مصنوعی: به چهره‌ات در آب نگاه نکن، ای طلبکار، چون دل مردان خدا همچون آینه‌ای است که تصویر من را منعکس می‌کند.
آبرو نیست و را باب فضاحت حاشا
زآنکه این آب روان روز و شب از جوی من است
هوش مصنوعی: آبرو در خطر نیست و نمی‌توان به فضیحت متهم کرد، چون این آب روان از جوی من همیشه در حال جریان است.
هرچه معجز ز نبی هر چه کرامت ز ولیست
همه سحریست که در خامه جادوی من است
هوش مصنوعی: هرچه از معجزات پیامبران و کرامات اولیاء الهی دیده می‌شود، در حقیقت جادو و سحر کلام و الفاظ من است.
گردن شیر فلک گر نپذیرد زنجیر
روزگاریست که در حلقه یک موی من است
هوش مصنوعی: اگر گردن شیر آسمان زنجیری را نپذیرد، روزگاری است که من یک تار موی خود را در این زنجیر دارم.
معنی عروة وثقی صفت حبل متین
موی افتاده ای از حلقه گیسوی من است
هوش مصنوعی: عروه وثقی به معنای رشته محکمی است و در اینجا به مویی اشاره دارد که از حلقه گیسوی من افتاده است. به نوعی این تصویر نمادین است که نشان‌دهنده پیوند و اتکای محکم به چیزی است که در عین سادگی و زیبایی، می‌تواند بحرانی جدی را ایجاد کند.
طاق محراب و رواق حرم و دیر و کنشت
«حاجبا» راکع و ساجد به دو ابروی من است
هوش مصنوعی: طاق و رواق‌های حرم و کلیساها چونان که در حال رکوع و سجده به دو ابروی من خضوع می‌کنند، به نظر می‌رسند.