شمارهٔ ۵۰
دوش در بر داشتم خورشید، ماه آمد گذشت
ماه را تصویر میکردم که شاه آمد گذشت
من جهاد و جنگ را تغییر میدادم به صلح
کز من آن ترک سپاهی با سپاه آمد گذشت
پیش تیغش جان سپر کردم ولیک آن جنگجو
با کمانِ ابرو و تیرِ نگاه آمد گذشت
دیده با دل گفت روز وصل یار آمد پدید
دل به جان میگفت شام هجر آه آمد گذشت
دوش دیدار مه نو، مشتبه شد بر همه
و آن هلال ابرو، به دفع اشتباه آمد گذشت
هر گنه غیر از جفا و ظلم و کین بخشیدنی است
آنکه از یک آه بخشد صد گناه آمد گذشت
من پناه و پشت خوبانم به معنی در جهان
تا نپندارد کسی پشت و پناه آمد گذشت
با حریفِ عشق نردیدم سر برتافت عقل
دعوی جان باختن کردم گواه آمد گذشت
رفت صبح روشن وصل و شب تاریک هجر
آن سپید اندام با زلف سیاه آمد گذشت
یوسفان مصر معنی را بشیر، از ما بگو
آنکه بخشد جاه و عزت قعر چاه، آمد گذشت
داد مظلومان بخواهد «حاجب» از ظالم به حکم
تا بگویند اهل صورت دادخواه آمد گذشت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش در بر داشتم خورشید، ماه آمد گذشت
ماه را تصویر میکردم که شاه آمد گذشت
هوش مصنوعی: دیشب خورشید را در آغوش گرفتم، و ماه از کنارم گذشت. در ذهنم تصویری از ماه را مجسم میکردم که پادشاهی از کنار میگذشت.
من جهاد و جنگ را تغییر میدادم به صلح
کز من آن ترک سپاهی با سپاه آمد گذشت
هوش مصنوعی: اگر من در جنگ و جهاد دخالت میکردم، به جای آن صلح را انتخاب میکردم، چرا که از من، آن ترک سپاهی (که نماد قدرت است) به وحدت و همدلی آمد و از جنگ گذشت.
پیش تیغش جان سپر کردم ولیک آن جنگجو
با کمانِ ابرو و تیرِ نگاه آمد گذشت
هوش مصنوعی: من برای مقابله با شمشیرش جانم را فدای او کردم، اما آن مبارز با کمان ابرو و نگاهش مانند تیر از کنار من گذشت.
دیده با دل گفت روز وصل یار آمد پدید
دل به جان میگفت شام هجر آه آمد گذشت
هوش مصنوعی: چشمم به دل میگفت که روز ملاقات معشوق فرا رسیده و او نمایان شده است، اما دل نیز در همان حال به جان میگفت که شب جدایی و اندوه هنوز ادامه دارد.
دوش دیدار مه نو، مشتبه شد بر همه
و آن هلال ابرو، به دفع اشتباه آمد گذشت
هوش مصنوعی: دیروز با دیدن ماه نو، همه را به اشتباه انداخت و آن هلال ابرو هم به خاطر برطرف کردن این اشتباه گذشت.
هر گنه غیر از جفا و ظلم و کین بخشیدنی است
آنکه از یک آه بخشد صد گناه آمد گذشت
هوش مصنوعی: هر خطا و گناهی جز ناپسندی و ظلم و کینه را میتوان بخشید. کسی که از دل یک آه برمیآورد، میتواند صد گناه را ببخشد و از آن عبور کند.
من پناه و پشت خوبانم به معنی در جهان
تا نپندارد کسی پشت و پناه آمد گذشت
هوش مصنوعی: من سرپناه و حمایت نیکوکاران هستم تا کسی فکر نکند که نیازمند کمک من میشود و رد میشود.
با حریفِ عشق نردیدم سر برتافت عقل
دعوی جان باختن کردم گواه آمد گذشت
هوش مصنوعی: در مقابل عشق، عقل را کنار گذاشتم و در این راه به جان باختن اعتراف کردم. در این لحظه، گواهی بر این موضوع آمد و گذشت.
رفت صبح روشن وصل و شب تاریک هجر
آن سپید اندام با زلف سیاه آمد گذشت
هوش مصنوعی: صبح روشن نشاندهندهی لحظهی وصال و دیدار معشوق است، اما شب نماد دوری و فراق اوست. در اینجا به زیبایی معشوق با قامت سپید و موهای سیاه اشاره شده که به طور ناگهانی میگذرد و لحظات نابی را در ذهن شاعر به یاد میآورد. این احساسات متضاد، همزمان شیرینی وصال و تلخی هجران را به تصویر میکشد.
یوسفان مصر معنی را بشیر، از ما بگو
آنکه بخشد جاه و عزت قعر چاه، آمد گذشت
هوش مصنوعی: یوسفها در مصر نشانههای معنوی را به دیگران میرسانند، اما بگو که آن کسی که مقام و عظمت را به دیگران عطا میکند، خود در پایینترین نقطه، یعنی قعر چاه، گرفتار بود و از آنجا گذشت.
داد مظلومان بخواهد «حاجب» از ظالم به حکم
تا بگویند اهل صورت دادخواه آمد گذشت
هوش مصنوعی: حاجب از ظالم حق مظلومان را درخواست میکند تا بگوید افرادی که به ظاهر مدعی عدالت هستند، برای رسیدگی به دادخواهی آمدهاند و از کنار این موضوع عبور میکنند.