گنجور

شمارهٔ ۴

شنیده ایم که خون کرده ای هدر مارا
شکایت از تو نبردیم پیش کس یارا
میان دایره عارض تو نقطه خال
نموده صورت معنی جمال زیبا را
نظر به سینه آئینه شکل خود می کن
عیان کن از رخ خود نور طور سینا را
به قاف تا نرسی قدر قرب نشناسی
محقق است نبینی جمال عنقا را
به مصر عکس رخت رفت یوسفان گفتند
نموده نسخ عجب یوسف و زلیخا را
بجستجوی تو ای گوهر مراد زدند
عقول غوطه چو غواص هفت دریا را
ولی به خلوت دل عشقشان هدایت کرد
که یافتند بسی آن نگار یکتا را
نه کعبه نی حجرالاسود است قبله دل
حقیقت همه سری بود سدا را
دو چشم داری و از راه چاه نشناسی
که قدر هیچ ندانی تو مرد دانا را
مسیح زنده اگر کرد عالمی چه عجب
تو زنده کرده ای از یک نفس مسیحا را
بیار ساقی از آن راح و روح ریحانی
که مرد صبح صلا داد شرب صهبا را
به جان بکوش تو در کار صلح کل «حاجب »
که کرده جنگ چو دوزخ بهشت علیا را

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شنیده ایم که خون کرده ای هدر مارا
شکایت از تو نبردیم پیش کس یارا
هوش مصنوعی: شنیده‌ایم که سبب زحمت و ناراحتی ما شده‌ای، ولی ما هیچ‌کس را به خاطر تو به شکایت نزدیم.
میان دایره عارض تو نقطه خال
نموده صورت معنی جمال زیبا را
هوش مصنوعی: در مرکز زیبایی تو، لکه‌ای از رنگ سیاه به جا مانده که معانی زیبایی را به تصویر می‌کشد.
نظر به سینه آئینه شکل خود می کن
عیان کن از رخ خود نور طور سینا را
هوش مصنوعی: به دل خود نگاه کن و خودت را در آن به وضوح ببین، نور الهی که در وجودت نهفته است را از چهره‌ات نمایان کن.
به قاف تا نرسی قدر قرب نشناسی
محقق است نبینی جمال عنقا را
هوش مصنوعی: تا وقتی به قاف نرسی، ارزش نزدیکی را نمی‌شناسی و این حقیقت است که جمال پرنده افسانه‌ای را نخواهی دید.
به مصر عکس رخت رفت یوسفان گفتند
نموده نسخ عجب یوسف و زلیخا را
هوش مصنوعی: در مصر، تصویر چهره‌ات بر دل‌ها نشست و یوسف‌های بسیاری از آن سخن گفتند، که اینگونه عشق یوسف و زلیخا را به یاد آوردند.
بجستجوی تو ای گوهر مراد زدند
عقول غوطه چو غواص هفت دریا را
هوش مصنوعی: در پی تو، ای گنج مطلوب، عقل‌ها مانند غواصانی که در عمق هفت دریا فرو می‌روند، تلاش کردند و جستجو کردند.
ولی به خلوت دل عشقشان هدایت کرد
که یافتند بسی آن نگار یکتا را
هوش مصنوعی: عشق آن‌ها را به دنیای درونی‌شان راهنمایی کرد و در این راه توانستند آن معشوق منحصر به فرد را پیدا کنند.
نه کعبه نی حجرالاسود است قبله دل
حقیقت همه سری بود سدا را
هوش مصنوعی: نه کعبه و نه حجرالاسود، بلکه قبله دل حقیقتی عمیق و پنهان است که همه چیز را می‌فهمد.
دو چشم داری و از راه چاه نشناسی
که قدر هیچ ندانی تو مرد دانا را
هوش مصنوعی: تو دو چشم داری، اما نمی‌توانی چیزهای مهم را ببینی و درک کنی، پس نمی‌توانی ارزش واقعی دانا را بشناسی.
مسیح زنده اگر کرد عالمی چه عجب
تو زنده کرده ای از یک نفس مسیحا را
هوش مصنوعی: اگر مسیح توانست جهانی را زنده کند، چیز عجیبی نیست که تو با یک نفس، شخصی به مانند مسیح را زنده کرده‌ای.
بیار ساقی از آن راح و روح ریحانی
که مرد صبح صلا داد شرب صهبا را
هوش مصنوعی: ساقی، از آن نوشیدنی خوشبو و روح‌بخش بیاور که در صبح زود صدای عاجل شرب نوشیدنی شیرین را برپا کرد.
به جان بکوش تو در کار صلح کل «حاجب »
که کرده جنگ چو دوزخ بهشت علیا را
هوش مصنوعی: با تمام تلاش خود در جهت ایجاد صلح و آرامش کوشش کن، زیرا کسی که جنگ به پا کرده، مانند جهنم، بهشت را ویران کرده است.