شمارهٔ ۳
ای که بس بی خبری عالم انسانی را
کرده بر خویش روا خصلت حیوانی را
کیست آن کس که به حیوان کند اثبات شرف
آنکه دارد صفت خاصه رحمانی را
حسن و قبح همه کس بنگر و خاموش نشین
رو، ز آئینه بیاموز تو حیرانی را
اگر امروز ز درویش وز شاهت خبر است
بگدائی بخری حشمت سلطانی را
نفسی نفس دغا پیشه اگر رام کنی
عین رحمانی و بندی دم شیطانی را
مدعی نقص کمالات مرا گفت چه باک
اهرمن خیره شود صنعت یزدانی را
ای که در عالم جسمی به حقیقت پابست
جسم حائل نشود باطن نورانی را
نیمه شب با رخ چون روز چو روشن گذری
نور باران کنی از رخ شب ظلمانی را
دل در آن شور که من در قفس سینه تنگ
شرمگین کرده ز رخ یوسف کنعانی را
زاهد این حیله و طامات و خرافات بنه
مرد دانا نخرد سکه نادانی را
گر نهی پا بسر چرخ بدین حسن و جمال
چرخ ثور و حمل آرد صف قربانی را
صلح کل باش و دل از وسوسه جنگ بشوی
تا چو دیوان نکنی خدمت دیوانی را
از پی نزع صلاح آمر کل فرمان داد
کیست گردن ننهد حکم جهان بانی را
داغ را پخته بسوزم جگر ای پخته خام
تا تو زینت نکنی صفحه پیشانی را
«حاجب » از پرده اوهام برون مینه گام
تا بداند همه کس معنی روحانی را
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای که بس بی خبری عالم انسانی را
کرده بر خویش روا خصلت حیوانی را
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر نادانی خود، ویژگیهای انسانی را از دیگران دریغ کردهای و به صفات حیوانی خود بسنده میکنی.
کیست آن کس که به حیوان کند اثبات شرف
آنکه دارد صفت خاصه رحمانی را
هوش مصنوعی: کیست آن کس که بتواند برتری موجودات را به حیوانات ثابت کند، در حالی که موجودی هست که ویژگیهای خاص و رحمتآمیز دارد؟
حسن و قبح همه کس بنگر و خاموش نشین
رو، ز آئینه بیاموز تو حیرانی را
هوش مصنوعی: به رفتار و ویژگیهای خوب و بد دیگران خوب توجه کن و خاموش بمان. از آینه عبرت بگیر و یاد بگیر که چگونه دچار سردرگمی نشوی.
اگر امروز ز درویش وز شاهت خبر است
بگدائی بخری حشمت سلطانی را
هوش مصنوعی: اگر امروز به حال درویش و شاه خبری داری، پس بیدریغ به خریدن تجملات سلطنتی بپرداز.
نفسی نفس دغا پیشه اگر رام کنی
عین رحمانی و بندی دم شیطانی را
هوش مصنوعی: اگر نفس فریبکار خود را رام کنی، به جای غفلت و شیطنت، به رحمت و آرامش دست پیدا میکنی.
مدعی نقص کمالات مرا گفت چه باک
اهرمن خیره شود صنعت یزدانی را
هوش مصنوعی: مدعی که به من میگوید عیبهای کمالات من چیست، باید بداند که حتی اگر شیطان نیز به کارهای هنری خداوند نگاه کند، دچار حیرت میشود.
ای که در عالم جسمی به حقیقت پابست
جسم حائل نشود باطن نورانی را
هوش مصنوعی: ای کسی که با وجود اینکه در این جهان جسمانی زندگی میکنی، روح پاک و نورانیات به جسمت وابسته نیست و نمیگذارد که ظاهر مادی بر باطن روشن تو تأثیر بگذارد.
نیمه شب با رخ چون روز چو روشن گذری
نور باران کنی از رخ شب ظلمانی را
هوش مصنوعی: در نیمه شب، با چهرهای مانند روز، به آرامی عبور میکنی و با نوری که از چهرهات ساطع میشود، ظلمت شب را روشن میکنی.
دل در آن شور که من در قفس سینه تنگ
شرمگین کرده ز رخ یوسف کنعانی را
هوش مصنوعی: دل من به شدت در قفس سینهام نگران و مضطرب است، به طوری که از دیدن زیبایی چهره یوسف کنعانی شرمنده شدهام.
زاهد این حیله و طامات و خرافات بنه
مرد دانا نخرد سکه نادانی را
هوش مصنوعی: ای زاهد، این تزویرها و دروغها و افکار بیپایه را کنار بگذار؛ زیرا انسان حکیم و آگاه هرگز فریب نادانی را نمیخورد.
گر نهی پا بسر چرخ بدین حسن و جمال
چرخ ثور و حمل آرد صف قربانی را
هوش مصنوعی: اگر پا بر روی سر گردونه (آسمان) بگذاری، به خاطر این زیبایی و جذابیت، ستارههای ثور و حمل، صفی از قربانیان را خواهند آورد.
صلح کل باش و دل از وسوسه جنگ بشوی
تا چو دیوان نکنی خدمت دیوانی را
هوش مصنوعی: در زندگی آرام و صلحآمیز باش و از فکر کردن به جنگ و دعوا دوری کن، تا مانند افرادی که دیوانه هستند، به کارهایی که نباید انجام دهی، نپردازی.
از پی نزع صلاح آمر کل فرمان داد
کیست گردن ننهد حکم جهان بانی را
هوش مصنوعی: در پی مشکلاتی که پیش آمده، کسی که در رأس امور است، فرمان داد که کیستی است که حاضر نباشد به دستورات و قوانین حاکم جهان گوش فرادهد.
داغ را پخته بسوزم جگر ای پخته خام
تا تو زینت نکنی صفحه پیشانی را
هوش مصنوعی: من میخواهم با سوزانیدن داغی که در دلم است، جگر سوختهام را آرام کنم. تو که خامی، چرا به خودت زحمت میدهی که زیبایی خود را در جلو پیشانیات به نمایش بگذاری؟
«حاجب » از پرده اوهام برون مینه گام
تا بداند همه کس معنی روحانی را
هوش مصنوعی: از پردههای تصورات و خیالات بیرون بیا و شروع کن به قدم گذاشتن، تا همه بتوانند معنا و حقیقت روحانی را بفهمند.