گنجور

شمارهٔ ۲

از رخ فکند شاهد واحد نقاب را
رونق شکست جرم مه و آفتاب را
بر صفحه دید تا خط ما آسمان کشید
بر لوح جدی اول برق و شهاب را
عیسی ستاره بود منم عین آفتاب
باید ستاره دور، زند آفتاب را
ما را مبین خراب که آباد مطلقیم
بس گنجها نهفته مکان خراب را
ای کج حساب بی خبری تو که کردگار
طومار کرده دفتر یوم الحساب را
خواهی شنید پنبه، گر، از گوش برکشی
ازمصدرجلال عتاب و خطاب را
کمترزجنگ دم زن و خواهان صلح باش
تانشنوی صلای عذا و عقاب را
رسواچوصبح کاذبی و مشک پرزباد
دردعوی خلاف سوال و جواب را
خواهی اگر ز قدرت طبعم شوی خبر
تجدید کن کتاب صلوة و نصاب را
«حاجب » حجاب و هم جهان را فرا گرفت
واجب بود، که بر فکنی این حجاب را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از رخ فکند شاهد واحد نقاب را
رونق شکست جرم مه و آفتاب را
هوش مصنوعی: چهره‌ی یکتای معشوق، پرده را کنار می‌زند و زیبایی‌اش باعث می‌شود که نور ماه و خورشید dull و کمرنگ شود.
بر صفحه دید تا خط ما آسمان کشید
بر لوح جدی اول برق و شهاب را
هوش مصنوعی: بر روی صفحه‌ای که نشان‌دهندهٔ آسمان است، خطی را ترسیم کردیم. بر آن لوح، نوری همچون برق و شهابی درخشید.
عیسی ستاره بود منم عین آفتاب
باید ستاره دور، زند آفتاب را
هوش مصنوعی: عیسی همچون ستاره‌ای در آسمان بود و من به عنوان آفتاب باید روشنایی بیشتری را به همراه داشته باشم. ستاره‌ها دور از مرکزیت آفتاب قرار دارند و تنها در حضور نور آفتاب می‌توانند درخشش خود را نشان دهند.
ما را مبین خراب که آباد مطلقیم
بس گنجها نهفته مکان خراب را
هوش مصنوعی: ما را به حال خراب و ویران ما نگاه نکنید؛ زیرا ما در باطن خود گنجینه‌های بسیاری داریم که در این ظاهر ویران پنهان شده‌اند.
ای کج حساب بی خبری تو که کردگار
طومار کرده دفتر یوم الحساب را
هوش مصنوعی: ای کسی که حساب و کتاب درست نمی‌کنی و از واقعیات بی‌خبری؛ بدان که خداوند روز حساب را مشخص کرده و سختی‌های آن را آماده کرده است.
خواهی شنید پنبه، گر، از گوش برکشی
ازمصدرجلال عتاب و خطاب را
هوش مصنوعی: اگر از گوش خود پنبه درآوری، سخنان پر مفهوم و پر زرق و برق را بهتر خواهی شنید.
کمترزجنگ دم زن و خواهان صلح باش
تانشنوی صلای عذا و عقاب را
هوش مصنوعی: جنگ را کمتر شروع کن و طالب صلح باش، تا صدای ناله و انتقام را نشنوی.
رسواچوصبح کاذبی و مشک پرزباد
دردعوی خلاف سوال و جواب را
هوش مصنوعی: به صبح دروغین و درهم‌تنیدگی گلاب پاکی اشاره دارد که در دل درد و اختلاف کلام، رسوایی به وجود آمده است. در واقع این شعر به تضاد و نادرستی در گفت و گوها و پاسخ‌ها پرداخته و نشان‌دهنده‌ی سردرگمی در مسائل است.
خواهی اگر ز قدرت طبعم شوی خبر
تجدید کن کتاب صلوة و نصاب را
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی از قدرت طبیعت من آگاه شوی، پس اطلاعات خود را درباره‌ی نماز و آداب آن به‌روز کن.
«حاجب » حجاب و هم جهان را فرا گرفت
واجب بود، که بر فکنی این حجاب را
هوش مصنوعی: حجاب به‌گونه‌ای گسترده بر جهان حاکم شده است و لازم است که این مانع را از میان برداری.