شمارهٔ ۳۳
ناصح چو گذشت از سرم آب
ترسانیم از چه رو، ز غرقاب
چون آب ز سر گذشت غم نیست
گرداب بود و یا که گرد آب
امروز متاع کم بهائی است
چون حرف اضافه حب و احباب
ای آیت حب و رایت صدق
معنی جواد و عین وهاب
طبطاب ذقن به سولجان زلف
جنگی همه سولجان و طبطاب
پیچیده به پای دل به پیری
عشقت چو، به نخل خشک لبلاب
در آتش دل در آب دیده
خلقی چو، سمندرند و سرخاب
از زلف سیاه تاب دارت
دلها همه با تباند و بی تاب
افسوس که هیچکس ندانست
قدر تو یگانه دُرّ نایاب
تو هیکل قدس و کعبه کویت
رو، قبله و ابروانْت محراب
محبوب جهان تویی به تحقیق
حب تو بود ملاذ احباب
کوچک به بزرگ نازد از چه
رستم نخورد فسوس سهراب
نوشد به عدم روانت معدیت
«حاجب » ز زبان خامه جلاب
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ناصح چو گذشت از سرم آب
ترسانیم از چه رو، ز غرقاب
هوش مصنوعی: وقتی راهنمایی از کنار من گذشت و به من توجه نکرد، دیگر از چه چیزی باید بترسم؟ در حالی که در خطر غرق شدن هستم.
چون آب ز سر گذشت غم نیست
گرداب بود و یا که گرد آب
هوش مصنوعی: وقتی مشکلات و سختیها از حد گذشت و به پایان رسید، دیگر نگران نیستیم که چه چیزی ما را درگیر کرده بود. مهم این است که از آن وضعیت خارج شدهایم، چه فرقی میکند که در چه وضعیتی قرار داشتیم یا چه موانعی وجود داشت؟
امروز متاع کم بهائی است
چون حرف اضافه حب و احباب
هوش مصنوعی: امروز ارزش چیزها پایین آمده است، همانطور که حرفهایی از دوستی و محبت بیارزش شدهاند.
ای آیت حب و رایت صدق
معنی جواد و عین وهاب
هوش مصنوعی: ای نشانهٔ عشق و پرچم صدق، به دنبال معنی جواد و بخشنده باش.
طبطاب ذقن به سولجان زلف
جنگی همه سولجان و طبطاب
هوش مصنوعی: با ناز و زیبایی خاصی زلفهای جنگی خود را به نمایش میگذارد و این زیبایی همه جا را فراگرفته است.
پیچیده به پای دل به پیری
عشقت چو، به نخل خشک لبلاب
هوش مصنوعی: دل در پیری عشق تو به سختی گرفتار شده، مانند پیچیدن گیاهی دور یک نخل خشک.
در آتش دل در آب دیده
خلقی چو، سمندرند و سرخاب
هوش مصنوعی: در دلهای آتشین و در چشمان پر از اشک، برخی از مردم مانند سمندری هستند که به خوبی در آتش و آب زندگی میکنند و همزمان میتوانند به زیبایی و جذابیت خود ادامه دهند.
از زلف سیاه تاب دارت
دلها همه با تباند و بی تاب
هوش مصنوعی: زلف سیاه تو مانند تابی است که دلها را به شدت دچار شور و شوق کرده و همه از عشق تو بیتاب و ناآرام شدهاند.
افسوس که هیچکس ندانست
قدر تو یگانه دُرّ نایاب
هوش مصنوعی: متأسفانه هیچکس به ارزش و بزرگی تو پی نبرد و نتوانست قدر تو را بشناسد، همچون یک عقیق بینظیر و کمیاب.
تو هیکل قدس و کعبه کویت
رو، قبله و ابروانْت محراب
هوش مصنوعی: تو همچون Sanctuary و کعبه هستی، و ابروان زیبایت مانند محراب نماز.
محبوب جهان تویی به تحقیق
حب تو بود ملاذ احباب
هوش مصنوعی: تو محبوب جهانی و بیتردید عشق تو پناهگاه دوستان است.
کوچک به بزرگ نازد از چه
رستم نخورد فسوس سهراب
هوش مصنوعی: کوچک به بزرگ افتخار میکند، اما مگر رستم به سهراب نرسید بلکه او را از پا درآورد.
نوشد به عدم روانت معدیت
«حاجب » ز زبان خامه جلاب
هوش مصنوعی: بر دروازه وجودت چنان نادرستی غلبه کرده که گویی در کمال بیاعتنایی زبان تو از خواب غفلت بیدار نشده است.
حاشیه ها
1403/02/06 11:05
احمد خرمآبادیزاد
با تبدیل سال قمری به خورشیدی، بازۀ سال تولد و مرگ حاجب شیرازی عبارت است از: 1234-1233 و 1295-1294. یعنی او در سده سیزدهم خورشیدی میزیسته است!