شمارهٔ ۳۲
ای امم را سر بسر مالک رقاب
شرمگین ماه از رخت چون آفتاب
ساخت تا نقاش قدرت نقش تو
حسن یوسف گشت چون نقشی برآب
هر که دیدت رخ به بیداری به روز
آفتاب و مه به شب بیند به خواب
شد شرنگ از لعل نوشین تو شهد
گشت آب از آتشین رویت شراب
در فراقت خون دل لخت جگر
عاشقان را آن شراب است این کباب
کشوری آباد را، ویرانه کرد
اختلاف رأی و جور انقلاب
سر، به پای صلح کل باید نهاد
تا از او آباد گردد هر خراب
با بتی مهوش صبوحی کش به صبح
پیش کز رخ شمس برگیرد نقاب
بهر شیرین، خسرو، ار فرهاد کشت
تلخی شیرویه کرد او را عقاب
سر نهادن بر سر سودای عشق
منصبی عالیست سر از وی متاب
بی حسابی های عالم نیست شد
در حساب مالک یوم الحساب
از ثعالب شد تهی میدان مکر
حیدر صفدر برون آمز زغاب
در حجاب وهم «حاجب » تا بکی
ای خوش آن روزی که برگیری حجاب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای امم را سر بسر مالک رقاب
شرمگین ماه از رخت چون آفتاب
هوش مصنوعی: ای امامت، تو که بر گردنها سلطه داری، شرمگین مانند ماهی هستی که از روشنایی چهرهات مانند خورشید حیا میکند.
ساخت تا نقاش قدرت نقش تو
حسن یوسف گشت چون نقشی برآب
هوش مصنوعی: نقاش با مهارتش توانسته تصویری زیبا از تو بسازد که تو را به یاد یوسف میاندازد، اما مثل نقشی است که بر روی آب کشیده شده و به سرعت محو میشود.
هر که دیدت رخ به بیداری به روز
آفتاب و مه به شب بیند به خواب
هوش مصنوعی: هر کسی که چهرهات را در روز ببیند، مانند تابش آفتاب میدرخشد و در شب نیز، مانند ماه در خواب خواهد بود.
شد شرنگ از لعل نوشین تو شهد
گشت آب از آتشین رویت شراب
هوش مصنوعی: از زیبایی تو، زهر تلخ تبدیل به شهد شیرین شده و آب به واسطه روی آتشین تو به wine تبدیل گشته است.
در فراقت خون دل لخت جگر
عاشقان را آن شراب است این کباب
هوش مصنوعی: در دوری تو، عشق و درد دل عاشقان مانند شرابی است که آن کباب را به وجود میآورد.
کشوری آباد را، ویرانه کرد
اختلاف رأی و جور انقلاب
هوش مصنوعی: اختلاف نظر و ظلم انقلاب، باعث ویرانی یک سرزمین آباد شد.
سر، به پای صلح کل باید نهاد
تا از او آباد گردد هر خراب
هوش مصنوعی: برای دستیابی به یک صلح واقعی و پایدار، باید برای آن تلاش کرد و هر فداکاری ممکن را انجام داد، تا از این طریق زندگی و هر فضای خراب و نابسامان بهتر و آبادتر شود.
با بتی مهوش صبوحی کش به صبح
پیش کز رخ شمس برگیرد نقاب
هوش مصنوعی: با زیبایی نااستوار در حال لذتبردن از نوشیدنی صبحگاهی، به صبح نگاه کن؛ زیرا مانند آفتاب، به زودی از چهرهاش پرده برمیدارد و حقیقتش نمایان میشود.
بهر شیرین، خسرو، ار فرهاد کشت
تلخی شیرویه کرد او را عقاب
هوش مصنوعی: برای شیرین، خسرو اگر فرهاد تلخی را چشید، عقاب او را گرفت.
سر نهادن بر سر سودای عشق
منصبی عالیست سر از وی متاب
هوش مصنوعی: عاشق شدن و در مسیر عشق قدم گذاشتن، مقام و جایگاه والایی دارد؛ پس هرگز از آن دور نشوید.
بی حسابی های عالم نیست شد
در حساب مالک یوم الحساب
هوش مصنوعی: بیحسابیهای جهان دیگر وجود ندارد و همه چیز در محاسبه و حساب خداوند، که مالک روز حساب است، قرار دارد.
از ثعالب شد تهی میدان مکر
حیدر صفدر برون آمز زغاب
هوش مصنوعی: در میدان مکر و فریب، دیگر اثری از حیلهها نیست و حیدر صفدر با دلاوری و صداقت خود، درخشید و پیروز شد.
در حجاب وهم «حاجب » تا بکی
ای خوش آن روزی که برگیری حجاب
هوش مصنوعی: در دل توهّم و خیال، مدتی منتظر بمان، ای خوش آن روزی که این پردهها را کنار بزنی و حقیقت را ببینی.