گنجور

شمارهٔ ۲۸

طالع به صبحدم شود، ار با تو آفتاب
پنهان کند ز شرم تو، رخساره در سحاب
مه را، ز خجلت تو بود، روی در محاق
وز شرم، آفتاب به رخ افکند نقاب
خورشید منکسف شود و ماه منخسف
بی نقص عارض تو درآید چو از حجاب
ساقی خراب کن تو خراباتیان ز می
کاباد از تو باد جهان گر شود خراب
ویران شدست کشور ایران ز عمر و زید
زیرا که عمر بد متعدی و کج حساب
تا صلح کل به مرکز عالم شود علم
خلق از جدال و جنگ به خوفند و اضطراب
تا پرچم عدالت حق سایه نفکند
خلقند پر، زبیم و جهانی پر انقلاب
ای صلح صبح صادقی از غیب کن طلوع
تا خاک را، ز خون نشود کف دگر خضاب
آرد هجوم لشگر غم گر، به ملک دل
حصنی به گرد خویش بکش از، خم شراب
گل گشت دشت گشت ز خون همچو لاله زار
بلبل شده است کرکس و صلصل شده غراب
ای مدعی فریب و فسونت رسد ز دور
از دور آب صاف نماید بلی سراب
رو، رو از آنکه «حاجب » درویش نیستی
کی پشه ضعیف بپرد شود عقاب

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

طالع به صبحدم شود، ار با تو آفتاب
پنهان کند ز شرم تو، رخساره در سحاب
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت و بخت با تو همراه باشد، حتی اگر آفتاب در صبح بخواهد به خاطر شرم تو خود را پنهان کند، چهره‌ات هنوز هم در ابرها درخشان خواهد بود.
مه را، ز خجلت تو بود، روی در محاق
وز شرم، آفتاب به رخ افکند نقاب
هوش مصنوعی: ماه به خاطر خجالت تو در حال محو شدن است و خورشید به دلیل شرم، صورتش را زیر پوششی پنهان کرده است.
خورشید منکسف شود و ماه منخسف
بی نقص عارض تو درآید چو از حجاب
هوش مصنوعی: اندکی از جلوه خورشید کاسته می‌شود و ماه نیز کند و کم نور می‌شود، اما زیبایی و صفای چهره‌ات در این میان بدون هیچ نقص و کجی نمایان می‌شود، آن‌گاه که از پوشش‌ها و حجاب‌ها کنار برود.
ساقی خراب کن تو خراباتیان ز می
کاباد از تو باد جهان گر شود خراب
هوش مصنوعی: ای ساقی، تو به مستی ما بیفزای و این دنیای پر از غم و اندوه را به کام خود تبدیل کن. اگر این جهان دچار فساد و تباهی شود، خودت را به می و شادی بسپار.
ویران شدست کشور ایران ز عمر و زید
زیرا که عمر بد متعدی و کج حساب
هوش مصنوعی: کشور ایران به دلیل بی‌تدبیری و حساب‌های نادرست در وضعیت ویرانی قرار گرفته است.
تا صلح کل به مرکز عالم شود علم
خلق از جدال و جنگ به خوفند و اضطراب
هوش مصنوعی: تا زمانی که آرامش و صلح در سراسر جهان برقرار نشود، دانش و آگاهی مردم از اختلاف و نزاع می‌ترسند و در حالت نگرانی و بی‌قراری خواهند بود.
تا پرچم عدالت حق سایه نفکند
خلقند پر، زبیم و جهانی پر انقلاب
هوش مصنوعی: تا زمانی که پرچم عدالت و حقیقت در دست مردم باشد، ترس و انقلاب در سراسر جهان حاکم است.
ای صلح صبح صادقی از غیب کن طلوع
تا خاک را، ز خون نشود کف دگر خضاب
هوش مصنوعی: ای صلحی که همچون صبحی روشن، از غیب و عالم ناشناختهظهور کن تا دیگر زمین با خون رنگین نشود و از این رو دیگر خونی بر زمین نریزد.
آرد هجوم لشگر غم گر، به ملک دل
حصنی به گرد خویش بکش از، خم شراب
هوش مصنوعی: اگر لشکر غم به دل حمله کند، دورت را با یک قلعه از شراب پر کن.
گل گشت دشت گشت ز خون همچو لاله زار
بلبل شده است کرکس و صلصل شده غراب
هوش مصنوعی: دشت پر از گل و زیبایی شده، اما به خاطر خونریزی‌ها، این زیبایی به غم و اندوه تبدیل شده است. بلبل که نماد شادی و موسیقی است، به جغد و کفتار تبدیل شده و به جای آواز دل‌پذیر، صدای ناله و شیون به گوش می‌رسد.
ای مدعی فریب و فسونت رسد ز دور
از دور آب صاف نماید بلی سراب
هوش مصنوعی: ای آن کسی که فریب و تزویر را به نمایش می‌گذاری، از دور به تو نگاه می‌کنم و می‌بینم که آبی زلال به نظر می‌رسد، اما حقیقتاً آن سراب است.
رو، رو از آنکه «حاجب » درویش نیستی
کی پشه ضعیف بپرد شود عقاب
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که نباید خود را از درویش‌ها دور کنی، زیرا درویش بودن به معنای ناداری یا ضعف نیست. همان‌طور که یک پشه ضعیف نمی‌تواند به پرواز یک عقاب برسد، انسان‌ها نیز باید از نگاه به ظاهر و ظرفیت‌های خود به واقعیات زندگی پی ببرند. در واقع، افراد نباید از دیگران به خاطر وضعیت اجتماعی یا اقتصادی‌شان قضاوت کنند.