شمارهٔ ۲۹
ز چشم ساقی و تاب شراب و بانگ رباب
به روز و شب همه افتاده ایم مست و خراب
رفیق صادق و یار موافق ار نبود
رفیق رطل شرابست و یار غار کباب
اگر رقیب گریزد ز کلک ما چه عجب
پرد چگونه عزازیل پیش تیر شهاب
سراب، آب نماید ز دور، و میدانیم
که از سراب نشد هیچ تشنه ای سیراب
ز ضعف پیری و جهل جهول و شدت فقر
دگر، نه حال سؤال است و نی مجال جواب
کنون که روز حساب است و حشر و نشر امم
نمیروند چرا مرد و زن به راه حساب
متاز، توسن ناز ای سوار گرم عنان
که در گذشت تو را خون عاشقان زرکاب
مشو به سنگدلی غره و به خویش مبال
که هست شیشه مر از هوا به شکل حباب
به کنج عزلت و گنج قناعتم خورسند
به پیری است مرا، کر و فر عهد شباب
حجاب وهم برانداز از میان «حاجب »
که وهم عقل جهان را بود بزرگ حجاب
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز چشم ساقی و تاب شراب و بانگ رباب
به روز و شب همه افتاده ایم مست و خراب
هوش مصنوعی: از دیدن چشمان ساقی، زیبایی شراب و صدای ساز، ما در طول روز و شب همواره در حال مستی و نابودی هستیم.
رفیق صادق و یار موافق ار نبود
رفیق رطل شرابست و یار غار کباب
هوش مصنوعی: اگر دوستی راستگو و یاری همدل نباشد، در واقع وجود دوست شبیه به یک ظرف بزرگ شراب و یاری مثل کبابی است که فاقد ارزش واقعی است.
اگر رقیب گریزد ز کلک ما چه عجب
پرد چگونه عزازیل پیش تیر شهاب
هوش مصنوعی: اگر رقیب از نیرنگ و قدرت ما فرار کند، چه تعجبی دارد؟ مگر نه این که عزازیل (شیطان) هم از تیر درخشان ستاره فرار کرده است؟
سراب، آب نماید ز دور، و میدانیم
که از سراب نشد هیچ تشنه ای سیراب
هوش مصنوعی: سراب از دور مانند آب به نظر میرسد، اما ما میدانیم که هیچ تشنهای با آن سیراب نمیشود.
ز ضعف پیری و جهل جهول و شدت فقر
دگر، نه حال سؤال است و نی مجال جواب
هوش مصنوعی: به خاطر ضعف پیری و نادانی و شدت فقر، دیگر نه فرصتی برای پرسش وجود دارد و نه زمانی برای پاسخ.
کنون که روز حساب است و حشر و نشر امم
نمیروند چرا مرد و زن به راه حساب
هوش مصنوعی: حال که روز قیامت و محاسبه اعمال فرا رسیده است، چرا مردان و زنان به سوی راه حساب نمیروند؟
متاز، توسن ناز ای سوار گرم عنان
که در گذشت تو را خون عاشقان زرکاب
هوش مصنوعی: سوار نازنین، با شجاعت و تب و تاب خود، سوار بر اسبت گام بردار که از عشق و شور عاشقان، رگههایی از خون بر طوق اسبت جاری شده است.
مشو به سنگدلی غره و به خویش مبال
که هست شیشه مر از هوا به شکل حباب
هوش مصنوعی: به خودت مغرور نشو و سنگدل نباش، زیرا تو نیز مانند شیشهای هستی که به راحتی از هوا و بلندیها میتواند بشکند، درست مثل حباب.
به کنج عزلت و گنج قناعتم خورسند
به پیری است مرا، کر و فر عهد شباب
هوش مصنوعی: در گوشهای از تنهایی و با رضایت به زندگیام، به پیری خوشحالم و از دستاوردها و تجربههای جوانیام بیاعتنا هستم.
حجاب وهم برانداز از میان «حاجب »
که وهم عقل جهان را بود بزرگ حجاب
هوش مصنوعی: اوریل بگو، با داشتن از حجاب وهمی که عقل را میپوشاند، غیبت این حجاب را کارشناسی کن؛ زیرا این وهم، عقل را در جهانی بزرگ از خود دور کرده است.

حاجب شیرازی