گنجور

رباعی شمارهٔ ۵

من با کمر تو در میان کردم دست
پنداشتمش که در میان چیزی هست
پیداست از آن میان چو بربست کمر
تا من ز کمر چه طرْف خواهم بربست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

رباعی شمارهٔ ۵ به خوانش محسن لیله‌کوهی
رباعی شمارهٔ ۵ به خوانش مریم فقیهی کیا

حاشیه ها

1389/06/18 13:09
علیرضا شیرخدائی

آیا کسی از دوستان معنی دقیق این دو بیت را می داند؟

1391/05/12 10:08
علیرضا شیرخدائی

این نظر شخصی من است که
معنی این شعر در مجموع به باریک بودن کمر یار بر میگردد:
من دست در کمر تو داشتم که در شال کمر خودم دست کردم(کمر باریک بود و دست من به شال کمرخودم میرسید)
فکر می کردم که کمر یار پهنایی دارد
خود شال کمر یار چیزی حس نمی کرد به دلیل نازکی کمر یار
دیگر حساب من معلوم بود که از کمر یار چیزی درک نمی بایست می کردم

1398/12/06 01:03
ساسان قزل پیچاق

در شعر این دوره اغراق و ستایش زیادی در مورد باریک بودن کمر یار خیلی زیاد است ، دوستانی که ترجمه کردند چند نکته رو فراموش کردند ، در این ابیات کلمه میان در مصرع اول به معنی شال دور کمر هست و مربوط به خود شاعر هست و در مصراع آخر کلمه طرف به معنی کمربند طلایی یا شالی طلایی هست که دور کمر یار می بستند ، در ضمن شال در زمان قدیم به عنوان یک جیب بکار می رفته و کلمه میان در مصرع دوم به معنی درون و داخل شال هست. با توجه به نکاتی که گفتم معنی شعر می شود : با وجود کمر بسیار باریکی که داشتی، من دست در داخل شال دور کمرم کردم / فکر می کردم که داخل شالم چیزی دارم به عنوان هدیه بهت بدم تا ببندی دور کمرت / از آن کمر بسیار باریکی که داری معلوم است که وقتی شال دور کمرت رو می بندی / من بخاطر این باریکی کمر تو هیچ شال طلایی یا کمربندی پیدا نمی کنم تا واسه تو ببندم ؛ چون همه ی کمربندها بزرگ هستند برای کمر تو. ( ساسان قزل پیچاق)