رباعی شمارهٔ ۴
ماهی که قدش به سرو میماند راست
آیینه به دست و روی خود میآراست
دستارچهای پیشکشش کردم، گفت
وصلم طلبی زهی خیالی که تو راست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1395/04/23 17:06
مهدی
به یاد این شعر افتادم .. گرچه به کوشش ندهند وصلش را گر تو توانی بکوش
1395/12/25 00:02
امین کیخا
از ماندن لغت مانید را داریم که ان وامی است که پرداخته نشده است
1402/01/14 02:04
واقف محسن زاده
بوی الکل میداد دستانش
دهانش آلوده ی آب انگور
دستاری بر زمین انداخت
گفت .....نماز .....
من نخواندم ......... تو بخوان #واقف_محسن زاده
#شعرواقف
۲۵_۱_۱۴۰۲
1402/09/30 16:11
علی سونامی
معنی این دو بیت:
معشوقی که مانند ماه زیبا روی بود و قدش مانند سرو بلند بالا بود آیینه ای در دست داشت و خودش را آرایش میکرد
دستمال کوچکی به او تقدیم کردم و او گفت:
میخواهی به وصال من برسی و در طلب من هستی،احسنت به این خیال که در سر توست
1402/12/28 21:02
جاوید مدرس اول رافض
او آی کی قدی سرو چماندیر ایدل
لب غنچه دی قاشلاری کماندیر ایدل
پیشکش اونا بیر چرقدی وئردیم دئدیکی
وصل ایسته ئیسن؟ جَرمَه سی جاندیر ایدل
رافض