شمارهٔ ۵
هوس باد بهارم به سوی صحرا برد
باد بوی تو بیاورد و قرار از ما برد
هرکجا بود دلی چشم تو برد از راهش
نه دل خسته بیمار مرا تنها برد
آمد و گرم ببرد آب رخم اشک چو سیم
زر به زر داد کسی کامد و این کالا برد
دل سنگین ترا اشک من آورد به راه
سنگ را سیل تواند به لب دریا برد
دوش دست طربم سلسلهٔ شوق تو بست
پای خیل خردم لشکر غم از جا برد
راه ما غمزهٔ آن ترککمان ابرو زد
رخت ما هندوی آن سرو سهی بالا برد
جام می پیش لبت دم ز روانبخشی زد
آب وی آن لب جانبخش روانافزا برد
بحث بلبل بر حافظ مکن از خوش سخنی
پیش طوطی نتوان نام هزارآوا برد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: حمیدرضا محمدی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هوس باد بهارم به سوی صحرا برد
باد بوی تو بیاورد و قرار از ما برد
هوش مصنوعی: هوس و آرزوی رفتن به دشت و صحرا مرا به سفر میبرد. بادی که میوزد، بوی تو را برایم میآورد و آرامش را از من میگیرد.
هرکجا بود دلی چشم تو برد از راهش
نه دل خسته بیمار مرا تنها برد
هوش مصنوعی: هر جا که دل کسی به تو نظر کند، نگاه تو آن دل را از راهش منحرف میکند. دل خسته و بیمار من نیز از این تاثیر دور نمانده و مرا رها کرده است.
آمد و گرم ببرد آب رخم اشک چو سیم
زر به زر داد کسی کامد و این کالا برد
هوش مصنوعی: او آمد و با داغ دل، اشکهای من را مانند نقره به صورتش جاری ساخت. کسی آمد و این موقعیت را برداشت و به من چیزی نداد.
دل سنگین ترا اشک من آورد به راه
سنگ را سیل تواند به لب دریا برد
هوش مصنوعی: دل سنگین و ناراحتی تو را اشکهای من به مسیر آورد. مثل اینکه سیل میتواند سنگها را به سمت دریا ببرد.
دوش دست طربم سلسلهٔ شوق تو بست
پای خیل خردم لشکر غم از جا برد
هوش مصنوعی: شب گذشته احساس خوشحالی و شوق تو مرا به صفی از شادیها وارد کرد و در عوض، غم و اندوه را از جای خود برکند و دور کرد.
راه ما غمزهٔ آن ترککمان ابرو زد
رخت ما هندوی آن سرو سهی بالا برد
هوش مصنوعی: راه ما به زیبایی و ناز آن دختر ترک وابسته است و آن سرو بلند قامت، زیبایی و دلربایی ما را به نمایش میگذارد.
جام می پیش لبت دم ز روانبخشی زد
آب وی آن لب جانبخش روانافزا برد
هوش مصنوعی: جام می را به سمت لبت ببر و از خاصیت شادیبخشیاش صحبت کن، که آب آن لب، جان را تازه میکند و روح را سرزنده میسازد.
بحث بلبل بر حافظ مکن از خوش سخنی
پیش طوطی نتوان نام هزارآوا برد
هوش مصنوعی: بهتر است درباره سخنان شیرین بلبل با حافظ صحبت نکنی، چرا که در مقایسه با طوطی، هیچگاه نمیتوان به زیبایی صدای او اشاره کرد.
خوانش ها
شمارهٔ ۵ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
شمارهٔ ۵ به خوانش محسن لیلهکوهی
شمارهٔ ۵ به خوانش فریبا علومی یزدی
حاشیه ها
1388/02/01 08:05
این غزل از این منبع برداشت و نقل شده:
پیوند به وبگاه بیرونی
1398/02/22 15:04
م. طاهر
یا لطیف
در مصرع زیر واژه "خیل" نادرست است و باید "پیل" باشد.
معنی: در نبردی که بین "خرد" و "غم" در گرفت، لشکر غم پای پیل خرد را پی کرد و از جا برکند و برد، هرچند که خرد من همچون پیلی قدرتمند و وزین بود.
پای خیل خردم لشکر غم از جا برد
م. طاهر