گنجور

شمارهٔ ۴

غمش تا در دلم مَأوا گرفته است
سرم چون زلف او سودا گرفته است
لب چون آتشش آب حیات است
از آن آب آتشی در ما گرفته است
هُمای همتم عمری است کز جان
هوای آن قد و بالا گرفته است
شدم عاشق به بالای بلندش
که کار عاشقان بالا گرفته است
چو ما در سایهٔ الطاف اوییم
چرا او سایه از ما وا گرفته است؟
نسیم صبح، عنبر بوست امروز
مگر یارم ره صحرا گرفته است؟
ز دریای دو چشمم گوهر اشک
جهان در لؤلؤ لالا گرفته است
حدیث حافظ ای سرو سمن‌بوی
به وصف قد تو بالا گرفته است

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: حمیدرضا محمدی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غمش تا در دلم مَأوا گرفته است
سرم چون زلف او سودا گرفته است
هوش مصنوعی: غم او در دل من جا گرفته و فکری شبیه زلف او در سر من وجود دارد.
لب چون آتشش آب حیات است
از آن آب آتشی در ما گرفته است
هوش مصنوعی: لب مانند شعله‌ای از آتش است که حیات را به ارمغان می‌آورد و از آن آتش، آبی در وجود ما جاری شده است.
هُمای همتم عمری است کز جان
هوای آن قد و بالا گرفته است
هوش مصنوعی: پرنده‌ای به نام هما که نماد آرزوها و امیدهاست، همیشه در دل من جای خاصی دارد و من سال‌هاست که به خاطر زیبایی و جذابیت آن شخص خاص، زندگی‌ام را به سوی او سوق داده‌ام.
شدم عاشق به بالای بلندش
که کار عاشقان بالا گرفته است
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت او به عشقش دلبسته شدم، زیرا عشق و علاقه به او در دل عاشقان شدت یافته است.
چو ما در سایهٔ الطاف اوییم
چرا او سایه از ما وا گرفته است؟
هوش مصنوعی: وقتی ما تحت حمایت و مهربانی او هستیم، چرا او از ما فاصله گرفته است؟
نسیم صبح، عنبر بوست امروز
مگر یارم ره صحرا گرفته است؟
هوش مصنوعی: امروز بوی خوشی چون عطر خوش عنبر در هوا پیچیده است، آیا ممکن است که محبوبم به سمت بیابان رفته باشد؟
ز دریای دو چشمم گوهر اشک
جهان در لؤلؤ لالا گرفته است
هوش مصنوعی: از چشمانم مانند دو دریا، گوهری به نام اشک به وجود آمده که در لؤلؤی خواب کودکانه، پنهان شده است.
حدیث حافظ ای سرو سمن‌بوی
به وصف قد تو بالا گرفته است
هوش مصنوعی: حافظ در اینجا می‌گوید که داستان و سخن درباره تو، ای درخت زیبا و خوشبو، به قد و قامت تو عظمتی خاص داده است.

خوانش ها

شمارهٔ ۴ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
شمارهٔ ۴ به خوانش محسن لیله‌کوهی

حاشیه ها

1388/02/01 08:05

این ابیات بخشی از غزلی هستند که بنابر گفته‏ی کتاب «میراث فرهنگی و ادبی انجوی شیرازی» صفحه‏ی 116 در برخی از نسخ دیوان حافظ آورده شده. بنا به نقل همان کتاب، این غزل را اصلاً از «ملک جهان خاتون» دانسته‏اند.
از دوستان اگر کسی متن کامل غزل را در اختیار دارد، لطفاً در حاشیه نقل کند تا متن را کامل کنیم.

1390/07/06 23:10
محیا

غمش تا در دلم مَأوا گرفته است *** سرم چون زلف او سودا گرفته است

لب چون آتشش آب حیاتست *** از آن آب آتشی در ما گرفته است

هُمای همتم عمری است کز جان *** هوای آن قد و بالا گرفته است

شدم عاشق به بالای بلندش *** که کار عاشقان بالا گرفته است

چو ما در سایه ی الطاف اوییم *** چرا او سایه از ما وا گرفته است؟

نسیم صبح، عنبر بوست امروز *** مگر یارم ره صحرا گرفته است؟

ز دریای دو چشمم گوهر اشک *** جهان در لؤلؤ لالا گرفته است

حدیث حافظ ای سرو سمن بوی *** به وصف قد تو بالا گرفته است
---
پاسخ: با تشکر از لطفتان، ابیات مطابق نقل سرکار اضافه شد.

1397/05/18 12:08
خمید علیزاده

این غرل با شماره 89 در نسخه دست نویس و معتبر دانشگاه استانبول و در دیوان ملک جهان خاتون درج شده و اشتباها توسط برخی در دیوان حافظ درج شده است.بانو الهه در یکی از برنامه های گلهای رنگارنگ که متاسفانه شماره اعلامی ندارد آنرا احرا کرده اند.

1400/05/28 02:07
میلاد فارسیش

ممنون. پس بیت آخر چرا اسم حافظ بکار برده شده ؟

1399/01/13 14:04

شاعر این غزل طبق این مستند ملک جهان خاتون است.

1400/05/28 02:07
میلاد فارسیش

🙏🙏