شمارهٔ ۳۱
میزنم هر نفس از دست فراقت فریاد
آه اگر نالهٔ زارم نرساند به تو باد
چه کنم گر نکنم ناله و فریاد و فغان
در فراق تو چنانم که بداندیش مباد
روز و شب غصه و خون میخورم و چون نخورم
چون ز دیدار تو دورم به چه باشم دلشاد
تا تو از چشم من سوخته دل دور شدی
ای بسا چشمهٔ خونین که دل از دیده گشاد
حافظ دلشده مستغرق یادت شب و روز
تو از این بندهٔ دل رفته به کلی آزاد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: حمیدرضا محمدی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
میزنم هر نفس از دست فراقت فریاد
آه اگر نالهٔ زارم نرساند به تو باد
هوش مصنوعی: هر لحظه از غم جداییات فریاد میزنم و آه میکشم، اما اگر ناله و زاری من به تو نرسد، باد به گوش تو برساند.
چه کنم گر نکنم ناله و فریاد و فغان
در فراق تو چنانم که بداندیش مباد
هوش مصنوعی: چه کار کنم اگر در غم دوری تو، ناله و فریاد نزنم؟ حالت من بهگونهای است که هیچکس به جز تو نباید از آن باخبر باشد.
روز و شب غصه و خون میخورم و چون نخورم
چون ز دیدار تو دورم به چه باشم دلشاد
هوش مصنوعی: روز و شب در غم و اندوه به سر میبرم و نمیتوانم شاد باشم، چرا که از دیدار تو دورم.
تا تو از چشم من سوخته دل دور شدی
ای بسا چشمهٔ خونین که دل از دیده گشاد
هوش مصنوعی: زمانی که تو از دیده من دور شدی، چه بسیار چشمههای خونینی که از دل به چشم ریخته شد.
حافظ دلشده مستغرق یادت شب و روز
تو از این بندهٔ دل رفته به کلی آزاد
هوش مصنوعی: حافظ تمام روز و شب در یاد تو غرق شده است و از این بندهای که به او دل داده، به طور کامل رها شده است.