گنجور

شمارهٔ ۱۹

ای از فروغ رویت روشن چراغ دیده
خوش‌تر ز چشم مستت چشم جهان ندیده
همچون تو نازنینی سر تا قدم لطافت
گیتی نشان نداده ایزد نیافریده
هر زاهدی که دیده یاقوت جان فزایش
سجاده ترک کرده پیمانه در کشیده
بر چهره بخت نیکت تعویذ چشم زخم است
هر دم و ان یکادی ز اخلاص بردمیده
بر قصد خون عشاق ابرو و چشم شوخش
گاه این کمین گشاده گاه آن کمان کشیده
تا کی کبوتر دل باشد چو مرغ بسمل
از زخم ناوک تو در خاک و خون تپیده
از سوز سینه هر دم دودم به سر درآید
چون عود چند باشم در آتش رمیده
گر زآنک رام گردد بخت رمیده با من
هم زان دهن برآرم کام دل رمیده
میلی اگر ندارد با عارض تو ابرو
پیوسته از چه باشد چون قد من خمیده
گر بر لبم نهی لب یابم حیات باقی
آن دم که جان شیرین باشد به لب رسیده
تا کی فرو گذاری چون زلف خود دلم را
سرگشته و پریشان ای نور هر دودیده
در پای خار هجران افتاده در کشاکش
وز گلبن وصالت هرگز گلی نچیده
گر دست من نگیری با خواجه بازگویم
کز عاشقان بیدل دل می برد دو دیده
ما را بضاعت این است گر در مذاقت افتد
درهای شعر حافظ بنویس بر جریده

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: حمیدرضا محمدی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای از فروغ رویت روشن چراغ دیده
خوش‌تر ز چشم مستت چشم جهان ندیده
هوش مصنوعی: ای کسی که نور چهره‌ات روشنی‌بخش چشمان من است، چشمان دیوانه‌ات زیباتر از چشمان هر کسی است که در این دنیا دیده‌ام.
همچون تو نازنینی سر تا قدم لطافت
گیتی نشان نداده ایزد نیافریده
هوش مصنوعی: تو همچون زیباترین و لطیف‌ترین موجودات هستی که خداوند مانند تو را نیافریده است.
هر زاهدی که دیده یاقوت جان فزایش
سجاده ترک کرده پیمانه در کشیده
هوش مصنوعی: هر زاهدی که زیبایی و ارزش روح را درک کرده، از دنیا و مادیات فاصله گرفته و به سویی دیگر رفته است تا از خوشی‌های زندگی بهره‌مند شود.
بر چهره بخت نیکت تعویذ چشم زخم است
هر دم و ان یکادی ز اخلاص بردمیده
هوش مصنوعی: شما به لطف بخت خوبتان همیشه زیر نظر آسیب‌های احتمالی و حسادت دیگران هستید و این موضوع باعث می‌شود که شما آرامش و خوشبختی خود را حفظ کنید.
بر قصد خون عشاق ابرو و چشم شوخش
گاه این کمین گشاده گاه آن کمان کشیده
هوش مصنوعی: چشمان و ابروی معشوق دامی برای عاشقان است که گاهی نمایان و آماده صیدند و گاهی در حال کشیدن تیر.
تا کی کبوتر دل باشد چو مرغ بسمل
از زخم ناوک تو در خاک و خون تپیده
هوش مصنوعی: تا چه زمانی دل مثل کبوتر خواهد بود، همچنان که مرغی زخمی از تیر زخم تو در خاک و خون غوطه‌ور است؟
از سوز سینه هر دم دودم به سر درآید
چون عود چند باشم در آتش رمیده
هوش مصنوعی: از دل شکسته‌ام هر لحظه دودی به آسمان بلند می‌شود. من مانند عود، چندین بار در آتش سوزانده می‌شوم.
گر زآنک رام گردد بخت رمیده با من
هم زان دهن برآرم کام دل رمیده
هوش مصنوعی: اگر خوش‌بختی که از من دور شده، دوباره به من روی آورد، من نیز از همان جا که دل‌تنگم، خواسته‌هایم را برآورده می‌کنم.
میلی اگر ندارد با عارض تو ابرو
پیوسته از چه باشد چون قد من خمیده
هوش مصنوعی: اگر ابروهایت با چهره‌ات هماهنگ نیستند، دلیلش چیست وقتی که قامت من خمیده و نازک است؟
گر بر لبم نهی لب یابم حیات باقی
آن دم که جان شیرین باشد به لب رسیده
هوش مصنوعی: اگر لب‌های تو را بر لب‌های خود بگذارم، زندگی جاودانی را به دست می‌آورم؛ زمانی که جان شیرینم به لب‌هایم نزدیک شده است.
تا کی فرو گذاری چون زلف خود دلم را
سرگشته و پریشان ای نور هر دودیده
هوش مصنوعی: تا کی می‌خواهی به من بی‌توجهی کنی و دلم را به خاطر خودت آشفته و سرگردان نگه‌داری، ای نور چشمان من؟
در پای خار هجران افتاده در کشاکش
وز گلبن وصالت هرگز گلی نچیده
هوش مصنوعی: در برابر مشکلات جدایی به زانو درآمده‌ام و هیچگاه از باغ وصال تو گلی نچیده‌ام.
گر دست من نگیری با خواجه بازگویم
کز عاشقان بیدل دل می برد دو دیده
هوش مصنوعی: اگر تو دست من را نگیری، با آقا به سادگی می‌گویم که چشم‌های عاشق بی‌خیال، دل‌ها را می‌رباید.
ما را بضاعت این است گر در مذاقت افتد
درهای شعر حافظ بنویس بر جریده
هوش مصنوعی: همین که ما توانایی محدودی داریم، اگر تو در خلق شعر به مزاج ما بیفتی، می‌توانی اشعار حافظ را بر روی کاغذ بنویسی.

خوانش ها

شمارهٔ ۱۹ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
شمارهٔ ۱۹ به خوانش محسن لیله‌کوهی

حاشیه ها

1388/02/01 08:05

این ابیات بخشی از غزلی هستند که بنابر گفته‏ی کتاب «میراث فرهنگی و ادبی انجوی شیرازی» صفحه‏ی 118 در برخی از نسخ دیوان حافظ آورده شده. بیت دوم غزل با جستجو در اینترنت یافت شده.
از دوستان اگر کسی متن کامل غزل را در اختیار دارد، لطفاً در حاشیه نقل کند تا متن را کامل کنیم.

1389/03/26 13:05

بیت دوم را به این صورت نیز نوشته اند:
یاری به دلربایی سر تا به پا ملاحت
گیتی نشان نداده ایزد نیافریده
بیت دیکری از این غزل:
آن آهوی سیه چشم از دام ما برون شد
یاران چه چاره سازم با این دل رمیده
---
پاسخ: با تشکر، بیت دومی که آوردید متعلق به غزل دیگری از حافظ است: این غزل.

1389/03/26 14:05

با عرض معذرت، بیت اول نیز به این صورت هم نوشته شده است:
ای از فروغ رویت روشن چراغ دیده
بهتر ز روی خوبت کس در جهان ندیده

1389/06/26 15:08
ناشناس

ای ازفروغ رویت روشن چراغ دیده
مانند چم مستت کس در جهان ندیده
همچون تو نازنینی سرتا به پا لطافت
گیتی نشان نداده ایزد نیافریده
از سوز سینه هردم دودم به سر برایت
چون عود چند باشم در آتش آرمیده

1390/07/07 01:10
محیا

ای از فروغ رویت روشن چراغ دیده/ خوشتر ز چشم مستت چشم جهان ندیده
همچون تو نازنینی سر تا قدم لطافت/ گیتی نشان نداده ایزد نیافریده
هر زاهدی که دیده یاقوت جان فزایش/ سجاده ترک کرده پیمانه در کشیده
بر چهره بخت نیکت تعویذ چشم زخم است/ هر دم "و ان یکادی" ز اخلاص بردمیده
بر قصد خون عشاق ابرو و چشم شوخش/ گاه این کمین گشاده گاه آن کمان کشیده
تا کی کبوتر دل باشد چو مرغ بسمل/ از زخم ناوک تو در خاک و خون تپیده
از سوز سینه هر دم دودم به سر درآید/ چون عود چند باشم در آتش رمیده
گر زآنک رام گردد بخت رمیده با من/ هم زان دهن برآرم کام دل رمیده
میلی اگر ندارد با عارض تو ابرو / پیوسته از چه باشد چون قد من خمیده
گر بر لبم نهی لب یابم حیات باقی/ آن دم که جان شیرین باشد به لب رسیده
تا کی فرو گذاری چون زلف خود دلم را / سرگشته و پریشان ای نور هر دودیده
در پای خار هجران افتاده در کشاکش / وز گلبن وصالت هرگز گلی نچیده
گر دست من نگیری با خواجه بازگویم/ کز عاشقان بیدل دل می برد دو دیده
ما را بضاعت این است گر در مذاقت افتد/ درهای شعر حافظ بنویس بر جریده
---
پاسخ: با تشکر از لطف شما، مطابق نقلتان تکمیل شد.

1393/01/07 22:04
juki

با سلام
اینم یکی از اشعار منتسب به حضرت حافظه.
اگه میشه بررسی و در سایت درج بشه.
مطرب خوش نوا بگو تازه به تازه نو به نو
باده دلگشا بجو تازه به تازه نو به نو
با صنمی چو لعبتی خوش بنشین به خلوتی
بوسه ستان به آرزو تازه به تازه نو به نو
بر ز حیات کی خوری گر نه مدام می خوری
باده بخور به یاد او تازه به تازه نو به نو
شاهد دلربای من می کند از برای من
نقش و نگار و رنگ و بو تازه به تازه نو به نو
باد صبا چو بگذری بر سر کوی آن پری
قصه حافظش بگو تازه به تازه نو به نو
---
پاسخ: با تشکر، متن شعر اینجا درج شد:
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۱/

1398/01/22 18:03
شبیر خانیان

سلطان محسن چاوشی
شعر بالا رو به زیبایی هر چه تمام تر به یک قطعه موسیقی تیدیل کرده
لطفا این عنوان را ذکر کنید

1398/01/22 18:03
شبیر خانیان

سلطان بلا معارض محسن چاوشی ....

1398/12/26 17:02
نوشین

با عرض سلام و احترام
چون عود چند باشم در آتش آرمیده
صحیح است.
با سپاس

1399/01/20 08:03
محمد

از دوستان گنجوری خواهش می کنم اطلاعاتی از درج این غزل در نسخه های مختلف به من بدهند که در چند نسخه یافت می شود وبه چه کیفیت .

1403/10/28 02:12
سفید

 

بر قصد خون عشاق ابرو و چشم شوخش

گاه این کمین گشاده گاه آن کمان کشیده...!

 

عجب بیتی...!