قطعه شمارهٔ ۳۲
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
به گفته ی دکتر زرین کوب عزیز و بزرگوار این قطعه قدیمترین شعری است که در دیوان لسان الغیب وجود دارد و در زمان جلال الدین مسعود شاه سروده شده است . شاعر جوان در روزگار سلطنت مسعود جرات نموده و استر گمشده ی خود را در خواب درون اصطبل سلطنتی می بیند . شاید از او اصلا استری گم نشده و شاعر برای یک تقاضا و عرض حال فقط حسن طلبی را به کار برده باشد . ( از کوچه رندان ، تلخیص ص دوازده )
یه اتفاقی افتاده شب حافظ یه خوابی دیده که خوابش را تعبیر هم نکرده مثل فیلم های اصغر فرهادی پایانش را باز گذاشته😂)
بیت 《گفته باشد مگرت ملهم غیب احوالم》اگر کسی میتونه لطفا ترجمه کنه(احساس میکنم "ملهم"اینجا به معنای ناتوان و فلج باشه)
بسته بر آخور او استر من جو میخورد
تیزه افشاند به من گفت مرا میدانی
ترجمه بیت دوم:
۱- بر من شمشیر کشید که میدانی من چه کسی هستم و چه جایگاهی دارم
۲- بر من شمشیر کشید(ای مخاطب شعر من) متوجه حرف من هستی که دارم چی میگم(گفتِ مرا میدانی)
چون به تاریخ مسلط نیستم صرفا برداشتی که از این مصراع در نظرم آمد را اشاره کردم. اگر اشتباه بود حتما عزیزان حرف این بنده حقیر را تصحیح کنن
مُلهَم اسمِ مفعولِ بابِ افعال، یعنی «کسی که بهش الهام میشه».اگر به آیه ۷ و ۸ سورۀ شمس قرآن مراجعه کنی، روشنتر میشی.
این قطعه حداکثر در سال ۷۴۳ و حدود ۵۰ سال قبل از فوت حافظ گفته شده چون در رمضان ۷۴۳ شاه مسعود اینجو به دست یاغی باستی چوپانی در شیراز کشته میشه. مضمون شعر هم خیلی زیرکانهست. قاطری که با سرمایهی سه سال کار کردن خریده بوده توسط یکی از عوامل شاه مسعود ضبط شده و میگه در خواب دیدم که استر یا قاطرم در اصطبل شاه بود. هم حرفشو در قالب خواب دیدن گفته و به طور غیرمستقیم عوامل شاه رو متهم کرده و هم با تعاریفی که از شاه کرده احتمالا امید داشته چیز بهتری از استر هم گیرش بیاد. طبق گفتهی دکتر قاسم غنی (آوازهی شه سلطانی) در بیت دوم اشاره به یکی از سرداران بزرگ آل اینجو به نام سلطان شاه جاندار داره که در نهایت البته به آل اینجو خیانت کرد و به امیرمبارزالدین مظفری پیوست.