گنجور

غزل شمارهٔ ۴۳

صَحنِ بُستان ذوق بخش و صحبتِ یاران خوش است
وقتِ گل خوش باد کز وی وقتِ میخواران خوش است
از صبا هر دم مشامِ جانِ ما خوش می‌شود
آری آری طیبِ اَنفاسِ هواداران خوش است
ناگشوده گُل نِقاب، آهنگِ رحلت ساز کرد
ناله کن بلبل که گلبانگِ دل اَفکاران خوش است
مرغِ خوشخوان را بشارت باد کاندر راهِ عشق
دوست را با نالهٔ شب‌های بیداران خوش است
نیست در بازارِ عالَم خوشدلی ور زان که هست
شیوهٔ رندی و خوش باشیِ عیاران خوش است
از زبانِ سوسنِ آزاده‌ام آمد به گوش
کاندر این دِیرِ کهن، کارِ سبکباران خوش است
حافظا! تَرکِ جهان گفتن طریقِ خوشدلیست
تا نپنداری که احوالِ جهان داران خوش است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۳ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
غزل شمارهٔ ۴۳ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۴۳ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۴۳ به خوانش هادی روحانی
غزل شمارهٔ ۴۳ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۳ به خوانش مریم فقیهی کیا
غزل شمارهٔ ۴۳ به خوانش سارنگ صیرفیان
غزل شمارهٔ ۴۳ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۳ به خوانش فریبا علومی یزدی
غزل شمارهٔ ۴۳ به خوانش احسان حلاج
شرح صوتی غزل شمارهٔ ۴۳ به خوانش محمدرضا ضیاء

حاشیه ها

1393/03/29 09:05
ستاره

درود
دوستان صاحب نظر در این غزل حضرت حافظ چه احوالی را خوش میپندارد؟
همچون بلبل غم روی گل خوردن و به عبارتی شب زنده داری و دل افگاری یا رند ی و عیاری و بی خبری ؟

1393/03/07 17:06
فرهاد

ستاره گرامی، آنگونه که حافظ در غزل بالا گفته است، همه آنها از وقت گل و شرابخواری گرفته تا ناله شبگیر دل افکاران و رندی عیاران و سبکباری خوش میباشند و تمایزی میان آنها نگذاشته است. ولی تنها چیزی خوش نداشته جهانداریست.

1393/03/09 09:06
ستاره

ممنون

1393/11/18 21:02
روفیا

ترک دنیا هر که کرد از زهد خویش
پیش امد پیش او دنیا و بیش

1394/05/28 20:07
مهدی بهلولی

دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم ، سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم
سالک در سیر و سلوک و همنشینی با هم کیشان از فیض الهی بهرمند و برایش نشاط آور است و در مراتب عرشی به وصال محبوب و سرمست می گردد

1394/05/28 20:07
مهدی بهلولی

ناگشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کرد ، ناله کن بلبل که گلبانک دل افکاران خوش است
غنیمت دان و می خور در گلستان ، که گل تا هفته دیگر نباشد
اینجا گل ، عارف و سالک راه حق می باشد که اسرار معرفت را فاش نمی کند و مریدان از اینکه دست آنها از این میفروشان کوتاه شده است ناله هایی سر می دهند که بسیار خوش است

1394/05/28 21:07
مهدی بهلولی

مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق ، دوست را با ناله های شب بیداران خوش است
عبادالرحمن (بندگان خاص خدا) :
«والذین یبیّتون لربّهم سجّداً و قیاماً» «کسانی که شبانگاه برای پروردگارشان سجده و قیام می­کنند.. آیه 64 سوره فرقان

1394/05/03 09:08
behzad

با سلام خدمت تمامی ادب دوستان
چقدر جالب میشه وقتی معشوق رو دراین غزل امام زمان متصور میشوم خاصه بیت سوم

1394/06/07 15:09
احمد

دل افگاران صحیح است نه دل افکاران
افکار=ج اندیشه
افگار=غم، آزردگی
با توجه به معنی بیت، دل افگار= دل آزرده

*******************************************
*******************************************
.................. را بشارت باد کاندر راهِ عشق
دوست را با نالۀ شب‌های بیداران خوش است
مرغ شب‌خوان: 26 نسخه (801 803، 813، 816، 818، 824{شبخان}، 843 و 19 نسخۀ متأخر یا بی‌تاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال، سایه، خرمشاهی- جاوید
مرغ خوش‌خوان: 9 نسخه (819، 821، 823، 825، 827 و 4 نسخۀ متأخر یا بی‌تاریخ) قزوینی- غنی
35 نسخه غزل 44 و بیت فوق را دارند. از نسخ کاملِ کهنِ مورّخ، نسخۀ مورخ 822 غزل را دارا نیست. مورد بالا از آن مواردی‌ست که مصححان بر نادرست بودن ضبط علامه قزوینی اذعان کرده‌اند اما به پشتوانۀ چا‌پ‌های لوکس و نفیس هنوز در اذهان جای خوش دارد.
*****************************************
*****************************************

1395/03/26 12:05
میر ذبیح الله تاتار

سلام
این غزل پس از کشته شدن ابواسحق سروده شده است گفته میشود دل بستگیی که حافظ با ابواسحق داشت از این رویداد کاملا افسرده حال شده برای رهای از اندوه غم به می و گردهمای بادوستان یگرنک روی می آورد
دربیت سوم میگه
این گل هنوز نشکفته بود که پژمرده شدوزمانش فرارسید.ای بلبل بنال که ناله پریشان حالان ، حال و هوایی دارد.

1395/06/02 01:09

بیت اول: باز گلی به گوشه ی جمال ِ گل که باعث شده میخواران وقت ِ خوشی داشته باشند.
بیت ِ دوم: باد صبا هوایی می آورد و مشام ما را خوش می کند. آری آری عطر خوش آنهایی که هوایی دارند خوش است.
بیت چهارم: دوست دلخوشی اش به همین ناله ی شب های بیداران است.
بیت پنجم: در بازار عالم خوشدلی پیدا نمی شود. و اگر بنا بر این باشد که از همین چیزهایی که هست یکی را برگزینیم، همانا شیوه ی رندی و خوشباشی عیار ها را بر می گزینم
مصراع آخر: مبادا فکر کنی که جهانداران حال و روز خوبی دارند.

1395/06/02 22:09

ایول به گوینده این غزل وروح
شاعرشاد.

1396/10/29 22:12

صَحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است
وقت گل خوش باد کز وی وقتِ میخواران خوش است
صحن: فضا،عرصه،ساحت
معنی بیت: فضای باغ بهاریست ولذّت بخش، جمع یاران همدل وهمفکر دراین فضا بسیارنشاط انگیزاست. سر گل سلامت باد که سببِ این گِرد هم آیی ِ دوستان شده است واوقات خوشی برای شرابخواران فراهم کرده است.
تختِ زُمرد زده است گل به چمن
راح ِ چون لعل ِ آتشین دریاب
از صبا هر دَم مَشام جان ما خوش می‌شود
آری آری طیبِ انفاس ِ هواداران خوش است
صبا: بادملایمی که رابط میان عاشق ومعشوق است. به سبب دسترسی که به کوی یاردارد، بوی دلپذیر وعطرآلودِ زلفِ یار را می پراکند ومشام جان عاشقان رامی نوازد.
مَشام: حس بویایی، شامه، بینی
طیب: بوی خوش ودلپذیر
طیب انفاس: بوی دلپذیر نفس‌ها
هواداران: طرفداران، اشاره به صبا درمصرع اوّل است که هوای عطرآلودِ کوی یارراباخود دارد‌ پس "هوادار"است.
معنی بیت: هرروز وهردَم، صبا لطف می کند بوی جانپرور معشوق را درمیان باغ وبستان می پراکند ومشام ِدل وجان عاشقان را خوش می کند. آری نفس بادصبا وآنهایی که باخود هوای کوی یار را دارند بسیاردلپذیرو روح افزاست.
رسید بادصبا غنچه درهواداری
زخودبرون شدوبرخوددریدپیراهن
ناگشوده گل نقاب،آهنگِ رحلت ساز کرد
ناله کن بلبل که گلبانگ دل افگاران خوش است
نقاب: پوشش،پرده و پارچه نازکی که جلوی صورت آویزان کنند. برای گل ازغنچه درآمدن همان نقاب گشودن است.
رحلت: مردن واز این دنیا به آن دنیا رفتن، کنایه از پرپرشدنِ گل
گلبانگ: آوازدلپذیر وخوش
دل‌افگاران: آزرده خاطران، اندوه‌دلان،
معنی بیت: گل نیامده ساز رفتن می زند (زمان خوشدلی وعیش وعشرت کوتاه است. بایدغنیمت شمرد وحداکثراستفاده راکرد) ای بلبل عاشق، برای پرپرشدن معشوق خویش(گل) ناله سرکن بنال وآوازبخوان که ناله ی اندوه خواران، دلنشین وسوزناک است.
بنال بلبل اگربامن اَت سر یاریست
که ما دوعاشق زاریم وکارما زاریست.
مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق
دوست را با ناله شب‌های بیداران خوش است
مرغ خوشخوان: اشاره به همان بلبل وکنایه ازعاشق است
معنی بیت: مژده وخبرخوش بر بلبل (عاشقان شب زندار) باد که معشوق ازناله های شبانه ی عاشقان به وَجد وشعف می آید.
عالم ازناله ی عشّاق مبادا خالی
که خوش آنگ فرحبخش نوایی دارد
نیست دربازارعالم خوشدلی ورزان که هست
شیوه رندیّ و خوش باشیّ عیّاران خوش است
خوشدلی: شادمانی ورضایت
رندی: آزاد ورها ازهرچیزی که قید وبندآورد.
خوش باشی: دَم غنیمت شمردن وخوش بودن
عیّاران: جوانمردان و لوطیانی که مرام خاصّی داشتند. بدون ترس ازقانون وشریعت،راهزنی و دزدی می کردند، احتیاجاتِ فقرا را با زور وقدرت،ازحلقوم اغنیا وتوانگران بیرون کشیده وازاین کارلذت فراوان می بردند. آنها دل پاک وقلبی رئوف داشتند،رند وزرنگ وچالاک بودند، هرچه که بدست می آوردند درمیان فقیران تقسیم می کردند وهمواره حامی ضعیفان وبیچارگان بودند.
معنی بیت:
دراین دنیا چیزی نیست که مایه ی خوشدلی بوده باشد،همه چیز رنج واندوه وغصّه به دنباله دارند وتشویش ودغدغه می آفریند. تنهاچیزی که دراین دنیا مایه آرامش وخوشی وسعادت است شیوه وراه وروش رندی زیستن،ونوع خوشگذرانی ِ عیّارانست وبس.
عیّاران ازآنجا که بی هیچ ترس وواهمه ای ازبند وزنجیر، درخدمت به ناتوانان ونیازمندان پیشتازبودند و بهترازمتولّیان شریعت وقانون، به دادِ دل مظلومان می رسیدند ،همواره مورد احترام وعلاقه ی حافظ بوده اند. گرچه متشرّعین ازعیّاران دل خوشی نداشتند وآنها راگناهکار وخودسرمی پنداشتند، حافظ درچند جا ازآنها به نیکی یادکرده است.
زان طرّه ی پرپیچ وخم سهل است اگربینم ستم
ازبند وزنجیرش چه غم هرکس که عیّاری کند
از زبانِ سوسنِ آزاده‌ام آمد به گوش
کاندراین دیرکهن کارسبکباران خوش است
سوسن: نام گلیست دررنگها وانواع گوناگون ، رنگ سفید آن دارای ده برگ باریک وبلند به شکل زبان است به همین سبب به داشتن زبان وهم چنین آزادگی شهرت دارد.
دیر کهن: دنیای کهنه و قدیم.
سبکبار: آزادهرگونه تعلّقات
معنی بیت: از زبان سوسن آزاده شنیدم که می گفت: دراین دنیای کهنه فقط کسانی که سبکبار وآزاد ازهرگونه تلّقات هستند، خوشی حقیقی راتجربه می کنند.
درشاهراه جاه وبزرگی خطر بسیست
آن بِه کزین گریوه سبکبار بگذری
حافظا ترکِ جهان گفتن طریق خوشدلیست
تا نپنداری که احوال جهان داران خوش است
معنی بیت: ای حافظ ازبندِ تعلّقات رهاشدن وآزادگی، تنها راهِ سعادت وخوشدلیست. این راگفتم تا گمان نبری که اغنیا وتوانگران حال روزخوشی دارند وخوشبخت هستند! نه اینگونه نیست و تنها کسانی حقیقتاً خوشبختند که اززنجیر علایق خودرا خلاص کرده وبه آزادگی نایل شده اند.
غلام همّت آنم که زیرچرخ کبود
زهرچه رنگِ تعلّق پذیرد آزاداست

1402/05/14 14:08
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

رضایِ گرامی

ممنون که به این سادگی و روانی این غزل بسیار زیبا و مفهومی را شرح دادی, سَرَت همیشه سلامت, دَمَت همیشه گرم و دِلَت سرشار از عشق که حقیقتا حافظانه می نویسی.

در مورد سبکباران, بار به معنی بارِ مسئولیت و حقوق دیگران نیز می توان تعبیر کرد. سبکبار کسی است که حقی بر گردنش نیست که بخواهد گرفتار باشد, آزاد و فارغ!

هوادار پارسی عاشق یا مشتاق  است,مهربان نیز به معنی عاشق می باشد که مهر پارسیِ عشق است.

همچنین, وقتِ گُل, وقتِ میخواران, وقت در اینجا روزگار, زندگی

 

سجادشهر> مشهد> {۱۵ آگوست ۲۰۲۳}

1402/10/09 16:01
رضا رضایی

روح مادر بزرگوارت شاد باد

روح همه مادرها شاد

مادر عجیبترین خلقت خداست که هیچ منکری نمیتونه انکارش کنه، مادر آینه خداست، مادر همیشه زندست

1398/09/04 07:12

هم نشینی با همراهان جان در حیاط بوستان حال خوش ماست.گل خوش وقت باشد، که مایه خوش وقتی شراب نوشان است( بوستان به خانقاه و گل به پیر می تواند تفسیر شود)
2- و صبا هر لحظه مشام جان ما را خوش می کند.حتما و حتما زلالی نفس های عاشقان وقت را خوش می کند.
3-هنوز گل شکوفا نشده( پیر ما را به بسط نرسانده) با ناز رفت ای بلبل عاشق ناله های نیاز سر بده که این ناله ها نیز خوشایند است.
4-باز بشارت بر بلبل که در این شوق عاشقانه ناله نیازِآمیز آگاهان حالت را خوش می کند.
5- در این جهان پر خواسته و تاریک حال خوش نیست تنها شیوه رندی و خوش بودن جانهای آزاد خوشایند است.
6-سوسن آزاد(سفید- دارای زبان دربرابر غنچه)در سکوت میگوید که در سراسر پهنه زمانی این جهان تنها سبکباران بی خواسته دل خوش دارند. 7- ای حافظ! راه حال خوش ترک جهان است( در دنیای جان و در جسم طریق عزت و کفایت) گمان نکن که حال دل دنیامداران خوب است.
آرامش و پرواز روح
arameshsahafian@

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

1398/12/07 00:03
سیمین

استاد لیله کوهی ممکن است موسیقی ای را که در پس زمینه خوانش این غزل استفاده کرده اید معرفی کنید. تشکر

1399/06/06 13:09
محمدرضا

راستی خاتم فیروزه بواسحاقی
خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود!

1400/12/17 23:03
در سکوت

این غزل را "در سکوت" بشنوید

1401/01/03 21:04
برگ بی برگی

صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است 

وقت گل خوش باد کز وی وقت میخواران خوش است 

 بستان نماد این جهان است که چمن آرای کل ، هستی را بسان باغ و بستان به زیبایی و شگفت انگیزی تمام ، آراسته است به گونه‌ای که تحسین و در پی آن ذوق هر تماشاگری را بر می انگیزد ، صحن به معنی صُحفه بلند و ساحت است که بر کل بستان اشراف دارد ، یاران انسانهایی هستند که محو تماشای این زیبایی خیره کننده از اعماق اقیانوس ها تا کهکشان های بینهایت شده ، ذوق اندیشه در باره خالق این بستان در آنان پدیدار می شود ، پس حافظ می‌فرماید هم صحبتی با چنین یارانی خوش و نیکوست ، یارانی که در باره جهان که جلوه ای ست از ذات خداوند هستی بخش می اندیشند و سخن می گویند ، وقت گل علاوه بر آنکه فصل بهار را تداعی می‌کند،  وقتی ست که یاران و میخواران می بینند گل معنوی وجود انسانی شکفته می گردد و انسانی با بهره گیری از آثار و غزلیات بزرگان در راه زنده شدن به خداوند طی طریق را آغاز می کند ، این وقت خوش و مبارکی ست که از آن ، وقتِ میخوارانی همچون حافظ نیز دوچندان خوش می گردد  زیرا زحمات و جهد خود را نتیجه بخش می بینند .

از صبا هر دم مشام جان ما خوش میشود 

آری آری طیب انفاس هواداران  خوش است 

حافظ می‌فرماید باد صبا هر لحظه در کار است تا عطر دل انگیز حضرت دوست را به این جهان آورده و مشام جانِ انسانها را خوش گرداند ، پس واضح است که منظور شامه حسی انسان نیست و خوش شدن جان اصلی انسان به این عطر است که شادی پایدار و پیوسته را نصیب او می کند ، شامه طیب و پاکیزه جان بزرگان و یارانی چون حافظ بخوبی این عطر و بو را حس میکند و این امر فقط یک بار اتفاق  نمی افتد  بلکه صبا هر دم و هر نفس به جان عاشقان جان و روحی تازه می بخشد ، هواداران و یاران و بزرگانی هستند که گل وجود آنان شکفته و به خدا زنده شده اند ، پس حافظ دوباره تأکید می‌کند عطر دل‌انگیز ی که از نفس طیبِ و پاکیزه این بزرگان به مشام عاشقان میرسد بسیار خوش است و درواقع نفَسِ حضرت دوست است که همراه باد صبا و برای سعادتمندی نوع بشر ، سخاوتمندانه و هر دم بوسیله این غزلهای زیبا بر هواداران یا گلهای نوشکفته جاری میگردد .

ناگشوده گل نقاب ، آهنگ رحلت ساز کرد 

ناله کن بلبل که گلبانگ  دل افکاران خوش است 

دل افکاران نیز همان یاران مانند عطار ، مولانا ، فردوسی و حافظ هستند که افکارشان از دل بر می‌خیزد و نه از سرها و ذهنشان ، و به همین  سبب که از دل بر می‌خیزد لاجرم بر دلها نیز می نشینند ، پس‌حافظ که آن هواداران را گلهای نوشکفته می بیند ، میفرماید عمر گل یا حضور و اتصال به عالم معنا در انسانی که پای در این جهان می گذارد بسیار کوتاه است و هنوز باز نشده آهنگ و قصد رحلت  می کند ، این رحلت و بازگشتِ هشیاری و یاری که از عالم روح با انسان بوده است بدلیل ضرورت تشکیل هشیاری جدید و جسمی ست که برای رشد جسمانی و امکان بقا در جهان مادی ضرورت دارد زیرا خرد و هشیاری عالم معنا با دنیای جسم و ماده سنخیتی ندارد ، پس جای خود را به خرد جسمانی انسان می دهد تا گل نورسته یا طفل به بلوغ جسمانی و عقلی برسد و پس از آن مقرر است تا بار دیگر آن هشیاری و خرد عالم معنا یا گلِ حضور  به او باز گردد .

مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق 

دوست را با ناله شبهای بیداران خوش است 

مرغ خوشخوان نیز در اینجا شخص حافظ است که بوسیله باد صبا پیغامهای عشق را از حضرت دوست دریافت کرده ، به نظم در می آورد  و با نغمه سرایی های جاودانه در قالب غزلهای زیبا در اختیار بشریت قرار میدهد ،  او یا بیدار دلانی همچو او  چنین جایگاهی را در راه عشق با ناله و وردهای شبانه بدست آورده اند که حضرت دوست نیز با همین ناله و نواها خوش است ، یعنی خوش می دارد انسان را اینگونه سراسر غرق نیاز ببیند و آن نوگلان دیروز که اکنون به بلوغ جسمانی و عقلی خود رسیده اند نیز با احساس نیاز به یار اصلی یا هشیاری که از عالم معنا با وی بوده است با این ناله ها از خواب ذهن و شب تاریک بیدار شده ، او را مطالبه کنند و از هوادارانش شوند .

نیست در بازار عالم خوشدلی ور  زان که هست 

شیوه رندی و خوش باشی عیاران خوش است 

عالم و جهان بازار است ، یعنی همه انسانها  با هر شغل و منصبی هر لحظه در حال تجارت بوده و گوهر عمر و لحظه های زندگی خود را هزینه می کنند تا چیزی بدست آورده و به آن خوشدل و شادمان گردند ، حافظ میفرماید اگر  انسانها با سرمایه عمر خود ، با ارزش ترین چیزهای این جهان را هم بدست آورند متضرر شده و در این بازار خوشدل و شادمان نمی شوند زیرا تنها خوشدلی  را که در این جهان میتوان بدست آورد شیوه رندی و شادمانی عیاران است ، نزدیکترین معنی که به اختصار برای رندی مورد نظر حافظ میتوان در نظر گرفت زیرکی ست  و عیاران نیز انسانهای زیرک و دلیری  هستند که از عالم معنا و غیب می ربایند  به فقرایی همچون ما به رایگان انفاق میکنند ، پس حافظ این شیوه را تنها راه خوشدلی در این  بازار جهان می داند که از این تجارت عمر گرانبها در جهان انتفاع برده و دلخوش میشود .

از زبان سوسن آزاده ام  آمد بگوش 

کاندر این دیر کهن کار سبکباران  خوش است 

سوسن نماد زبان و سخن گفتن انسان هاست از نوع آزاده آن ،که  از طریق دل سخن میگوید ، یعنی سخن گلبانگ دل افکاران است . دیر کهن ، این جهان است که از دیر باز بمنظور دیر و عبادتگاه انسان در نظر گرفته شده و کار اصلی انسانها در این دیر پرستش خدای حقیقی ،‌ یعنی کاری که در ابیات قبل به آن اشاره شد تعیین شده است تا سبکبار شده و بتوانند به ساحل نجات برسند و حافظ میفرماید خوشی و لذت واقعی نیز همین است .بطور قطع عبادت و پرستش در شیوه رندان و عیاران با عبادتهای ظاهری و مراسم مذهبی سطحی که بطور معمول در دیر و کلیسا و مسجد و اماکن دیگر برگزار  می‌شود تفاوتی اساسی دارد که شرح آن در این مقال نمی گنجد .

حافظا ترک جهان گفتن طریق خوشدلی ست 

تا نپنداری که احوال جهان داران خوش است 

جهان داران کسانی هستند که عمر با ارزش خود را با  چیزهای مادی و ذهنی این جهان معاوضه  نموده و آنها را در دل و مرکز خود قرار داده ، عاشق و دلبسته آن چیزها شده اند و معلوم نیست که الزامن به همه آن دارایی ها نیز دست یافته باشند ، جهانداران میتوانند حتی انسانهای فقیری باشند که عمری را در آرزوی رسیدن به ثروت و یا شهرت و اعتباری کوشیده اند اما به تمامی یا حتی بخشی از آن چیزها نیز نرسیده باشند ، و حافظ می‌فرماید  حتی اگر به تمامی خواسته های مادی خود هم رسیده باشند ، باز هم احوال خوشی ندارند و همگی ما نمونه های بسیاری از این جهان داران  را در زندگی خود دیده ایم که با وجود موفقیت و ثروت و شهرت  افسرده و بی انگیزه بوده و برخی از آنان تا مرز خودکشی هم پیش می‌روند  ، پس‌طریق خوشدلی عبور از چیزهای جهان است و ترک دنیا ، البته که این هم به معنی کاهلی و عدم سعی و کوشش برای پیشرفت امور مادی نبوده و منظور عدم دلبستگی و تعلق خاطر به بود و نبود آن چیزها مورد نظر است که موجب و طریق خوشدلی میباشد .

 

 

 

 

 

 

1403/04/27 10:06
سحر

🌹

1401/11/06 14:02
رضا تبار

معنی ابیات

۱- انسان رها شده  از منیت ها وقتی به عالم نگاه می کند فضا را نشاط انگیز خواهد دید، مخصوصا که با صحبت یار( انسان کامل/ کسی که به مقام عالی معنویت رسیده) همراه باشد،

- در چنین فضایی وقت گل( زمان شکفتن انسان) و وقت میخوران( زمان انسانهای لبریز از محبت الهی) خوش است.

 

۲- وقتی نسیم روحبخش عشق و محبت می  رسد، مشام جان ما گوارا میشود،

- آری نفس پاک یاران عشق و محبت خوش است.

 

۳-  گل و غنچه( مبعود) به محض اینکه گشوده میشود( جمال خود را نشان میدهد) آهنگ رفتن ساز می کند،

- ای بلبل( انسان عاشق) ناله کن که ناله پریشان دلان خوش است.

 

۴- به آنهایی که در نیمه های شب ناله های عاشقانه سر میدهند، مژده دهید که در راه عشق،

- محبوب از ناله یر دادن و بیقراری راضی است.

 

۵- در بازار عالم نمی توان خوشدلی را یافت، اگر هم یافت شود،

- به دلیل رندی( زیرکی/ پاکدلی/ عشق) و عیاری( بیباکی/ جوانمردی)عاشق است.

 

۶- از زبان دل آزاده ام، این سخن بگوش  رسید ،

- که در این دنیا ، کسانی دلخوشند که سبکبار باشند.

 

۷- حافظ، ترک تعلقات دنیوی ، راه و  رمز شاد  بودن است،

- فکر نکن که حال دنیا طلبان خوش است

 

1402/05/21 20:08
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

قافیه های این غزل کم نظیر است:

صحبتِ یاران

وقتِ میخواران

انفاسِ هواداران

گلبانگِ دل افگاران

شب هایِ بیداران

خوش باشیِّ عیّاران

کارِ سبکباران

احوالِ جهانداران

1402/06/04 03:09
سفید

 

حافظا ترک جهان گفتن طریق خوشدلیست

تا نپنداری که احوال جهانداران خوش است...

 

1402/07/08 03:10
سورن صولت

بی تامل آستین افشاندن از دنیا خوش است