گنجور

غزل شمارهٔ ۴۰۵

به جان پیر خرابات و حق صحبت او
که نیست در سر من جز هوای خدمت او
بهشت اگر چه نه جای گناهکاران است
بیار باده که مستظهرم به همت او
چراغ صاعقه آن سحاب روشن باد
که زد به خرمن ما آتش محبت او
بر آستانه میخانه گر سری بینی
مزن به پای که معلوم نیست نیت او
بیا که دوش به مستی سروش عالم غیب
نوید داد که عام است فیض رحمت او
مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که نیست معصیت و زهد بی مشیت او
نمی‌کند دل من میل زهد و توبه ولی
به نام خواجه بکوشیم و فر دولت او
مدام خرقه حافظ به باده در گرو است
مگر ز خاک خرابات بود فطرت او

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۰۵ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
غزل شمارهٔ ۴۰۵ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۴۰۵ به خوانش مریم فقیهی کیا
غزل شمارهٔ ۴۰۵ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۴۰۵ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۴۰۵ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
غزل شمارهٔ ۴۰۵ به خوانش پانیذ علیپور
غزل شمارهٔ ۴۰۵ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۰۵ به خوانش افسر آریا
غزل شمارهٔ ۴۰۵ به خوانش شاپرک شیرازی

حاشیه ها

1395/03/18 16:06
یحیی

مصرع دوم بیت 2 ،« مستظهرم به رحمت او» با توجه به تناسب معنایی با مصرع اول و پشتگرمی وی به بخشش و رحمت الهی پذیرفتنی تر است. چون برای حافظ قافیه و ردیف بنا به ارزش موسیقیایی آنها اهمیت دارد، بنابراین تکرار آن در بسیاری از غزلیات وی دیده میشود.

1396/06/04 12:09
فرخ مردان

@یحیی:
بهشت اگر چه نه جای گناهکاران است...بیار باده که مستظهرم به همت او
یک توضیح برای کلمه "همت" اینست که مرجع "او" پیرِ خراباتِ مذکور در بیت اولست و نه خداوند. حافظ به عنایات پیر برای رستگار شدنش امید بسته. در ضمن قافیه "رحمت او" تکراری خواهد بود.

1396/12/15 18:03
نادر..

بیا که دوش "به مستی" سروش عالم غیب نوید داد...

1397/05/20 22:08
مسعود

تعبیر فال این غزل: به زودی در کارها به توفیق و پیروزی می رسی و غم ها و رنج ها به شادی و سرور تبدیل می شود. اگر خودپسندی را رها کنی و به ضعف خود اقرار کنی می توانی راه های تازه ای را آزمایش کنی. به خداوند و کمک های او توکل داشته باش.

1397/06/03 03:09
مسعود هوشمند

بنظر میرسد که مضمون بیت ششم این غزل را حافظ از این بیت غزل کمال خجند:
مپوش رخ زِمن ای پارسا به عیب گناه
گناه بنده چه بینی، نگر به رحمت او
و یا این بیت خاقانی گرفته که می گوید:
زهد شما و فسق ما چون همه حکم داور است داورتان خدای باد اینهمه چیست داوری

1400/02/21 14:04

شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی

معانی لغات غزل (405)
به جان پیر خرابات: سوگند به جان پیر خرابات.
پیر خرابات: پیر می فروش، پیر مُغان.
و حق نعمت او: و سوگند به حق نعمت او.
هوا: آرزو.
مستظهر: پشت گرمی، مُتَّکی.
همّت: دُعا، اراده و آرزوی اعلا، و در اصطلاح صوفیه توجه کامل قلب به سوی حق.
صاعقه: نور و روشنایی حاصله از رَعْد، برق.
سحاب: ابر.
سروش: فرشته.
نوید: مژده.
عام: فراگیر.
عام است فیض رحمت او: فیض باران رحمت او فراگیر است، رسیدن باران رحمت او به اطراف و همه جا.
معصیّت: عصیان، گناه، سرپیچی و نافرمانی و تجاوز از دستور.
زُهد: پارسایی.
مَشیَّت: اراده و خواسته پروردگار.
مُدام: 1- شراب، 2- پیوسته، همیشه.
فطرت: سِرشت، نهاد.
خواجه: سَرْوَر، منظور خواجه تورانشاه وزیر است.
فرّ: شکوه.
معانی ابیات غزل (405)
(1) به جان پیر می فروش خراباتی و حقّ کَرَمِ او سوگند که در سر من غیر از آرزوی بندگی او فکر دیگری نیست.
(2) هر چند بهشت جای گناهکاران نیست. باده بیاور که به دعای پیر خرابات پشت گرم و امیدوارم.
(3) آرزومندم که نورِ صاعقه ِ اَبرِ آن دوست که آتش محبت به خرمن هستی ما زد پیوسته روشن و کارساز باشد.
(4) هرگاه سری را دیدی که بر خاک در میخانه فرود آمده (و بر آن بوسه می زند)، پای تحقیر بر آن مزن، زیرا نیّت او آشکار نیست.
(5) شراب بیاور که دیشب فرشته عالمِ ناپیدای معنی، این خبر خوش را به من داد که فیض رحمت الهی همگانی است.
(6) به چشم حقارت و پستی در منِ مست نظر میفکن چرا که گناه و زهد بدون اراده و خواسته خدای متعال صورتِ عمل به خود نمی گیرد.
(7) پیوسته اوقات خرقه حافظ در گروه بهای شراب است. چنانکه گویی او را از خاک میخانه خرابات آفریده اند.
(8) دلِ ما به پارسایی و توبه میل ندارد، اما به خاطر نام نیک خواجه و شکوه دستگاه دولت او در راه آن سعی و کوشش خود را خواهیم کرد.
شرح ابیات غزل (405)
وزن غزل: مفاعلن فاعلاتن مفاعلن فعلن
بحر غزل: مجتّث مثمّن مجنون مخدوف
٭
کمال خجند: غلام پیر خراباتم و طبیعت او ، که نیست جز می و شاهد حریف صحبت او
٭
حافظ در سرودن این غزل چشم عنایت به غزل کمال خجند که مطلع آن دربالا آمده است داشته و انگیزه سرودن آن تذکارهای خواجه تورانشاه وزیر به او برای پرهیز از اعمالی که او را در معرض اتهام فسق و فجور قرار می‌دهد بوده است.
خواجه تورانشاه وزیری مدّبر و دوراندیش بود و نسبت به خواجه حافظ قلباً ارادت داشت و او را با نصایح خود از تندروی و تندگویی که شیوه عارفان رند و وارسته از تعلّقات دنیوی ست باز می داشت.
حافظ در این غزل نخست از عقاید باطنی خویش دفاع می کند و بر آن پای می فشارد و از راه طنز و کنایه به وزیر گوشزد می کند که هر شخصی را که بر در میخانه مشاهده کردی در حقّ او ظنّ و گمان الحاد مبر زیرا تو از نیّت واقعی او خبر نداری و به عبارت دیگر می فرماید: (مکن به چشم حقارت نگاه در منِ مست) آنگاه توجه وزیر را به آیه شریفه 54 سوره الزّمر: قُل یا عِبادِیَ الَّذینَ اَسرَفُوا علی اَنفُسِهِم لا تَفنَطُوا مِن رَحمهِ اللّهَ یَغفِرُ الذُّنوبَ جَمیعاً اِنَّه هُوَ الغَفورُ الرَّحیم.
(به آن بندگان که به نفس خود اسراف کردند بگو از رحمت خدا نومید مشوید به درستی که خدا همه گناهان شما را می آمرزد به درستی که او آمرزنده مهربان است.)
و آیه 284 سوره بقره:
للّه ما فِی السَّمواتِ وَ ما فِی الاَرضِ و اِن تُبدوا ما فی اَنفُسِکُم اَو تُخفوهُ یُحاسِبُکُم بِهِ اللّهُ فَیَغفِرُ لِمَن یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَن یَشاءُ وَ اللّهُ عَلی کُلِّ شَییءٍ قَدیرٌ
(هرچه در آسمانها و زمین است از آن خداست و اگر آنچه را در وجود شماست اظهار کنید یا پنهان سازید خدا شما را با آن محاسبه می کند پس هرکه را می خواهد می آمرزد و هرکه را که بخواهد عذاب می کند و خدا بر همه چیز تواناست.)
معطوف می دارد و به او می فهماند که محاسبه قادر متعال با آنچه شما تصوّر می کنید فرق دارد و به عبارت دیگر وسعت دید عرفانی خود را به وزیر گوشزد می کند و در بیت ششم و به دنبال آن می گوید هیچ عملی بدون مشیّت الهی توسط هیچ بنده یی صورت عمل به خود نمی گیرد.
بالاخره پس از آنکه به طور قاطع از عقاید خود دفاع می کند بنا به احترام وزیر در پایان غزل و در بیتی می‌فرماید هرچند که میل دل به سوی توبه و مقدّس مآبی و تظاهر، گرایشی ندارد اما به خاطر احترام به وزیر و رونق بازار قدرت و دولت او در این کار سعی خود را خواهم کرد.
مفاهیم این غزل حافظ، اعتقاد باطنی و قدرت اراده و دفاع از نظریات خود را به ما می نمایاند و به ما نشان می‌دهد که او از آن افرادی که در پیش صاحبان قدرت سر تعظیم فرود می آورند نبوده و در هیچ شرایطی دست از مبارزه با متظاهرین و متشرّعین برنمی داشته است.
در پایان مضمون بیت ششم این غزل را حافظ از این بیت غزل کمال خجند:
مپوش رخ زِمن ای پارسا به عیب گناه گناه بنده چه بینی، نگر به رحمت او
و یا این بیت خاقانی گرفته که می گوید:
زهد شما و فسق ما چون همه حکم داور است داورتان خدای باد. اینهمه چیست داوری
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی

1400/02/23 22:04
مادر

چرا تفسیر آقای رضا ساقی برای این غزل دیده نمیشه؟ واقعا احساس کمبود کردم. جاتون خالیه آقای ساقی.

1401/01/28 12:03
Majid

با سلام. در بسیاری از نسخه ها:

بیار باده که دوشم سروش عالم غیب   نوید داد که عام است فیض رحمت او

1401/06/25 18:08
در سکوت

این غزل را "در سکوت" بشنوید

1401/07/25 15:09
رومینا

جناب رضا ساقی ، با تفسیر شما غزل حافظ رو راحت و روان درک میکنم . حیف که تفسیرتون برای این غزل نیست

1401/12/12 09:03
مهدی نظری

درسته

1402/12/14 08:03
اردشیر

استاد رضا ساقی ندیدن تفصیر شما از این غزل ایجاد خلا کرده، لطفا عنایت بفرمایید.