گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۱

شبِ وصل است و طی شد نامهٔ هَجر
«سلامٌ فیهِ حَتّی مَطْلَعِ الفَجْر»
دلا در عاشقی ثابت‌قدم باش
که در این رَه نباشد کار بی‌اجر
من از رندی نخواهم کرد توبه
و لو آذَیْتَني بِالْهَجرِ و الْحَجر
برآی ای صبحِ روشن‌دل خدا را
که بس تاریک می‌بینم شبِ هَجر
دلم رفت و ندیدم رویِ دل‌دار
فَغان از این تَطاول، آه از این زَجر
وفا خواهی، جفاکَش باش حافظ
فَاِنَّ الرِّبْحَ و الْخُسرانَ فِي التَّجْر

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شبِ وصل است و طی شد نامهٔ هَجر
«سلامٌ فیهِ حَتّی مَطْلَعِ الفَجْر»
هوش مصنوعی: امشب شب وصال است و دوران جدایی به پایان رسیده است. تا زمان طلوع سپیده دم، سلام و خوش آمدگویی برقرار است.
دلا در عاشقی ثابت‌قدم باش
که در این رَه نباشد کار بی‌اجر
هوش مصنوعی: ای دل، در عشق ثابت‌قدم و استوار باش، زیرا در این مسیر هیچ کاری بی‌پاداش نیست.
من از رندی نخواهم کرد توبه
و لو آذَیْتَني بِالْهَجرِ و الْحَجر
هوش مصنوعی: من هرگز از سر بازیگوشی و شیطنت توبه نخواهم کرد، حتی اگر با جدایی و بی‌اعتنایی‌ات به من آسیب برسانی.
برآی ای صبحِ روشن‌دل خدا را
که بس تاریک می‌بینم شبِ هَجر
هوش مصنوعی: ای صبح روشن و دلشاد، به یاد خدا برآی، چرا که شب جدايي بسیار تاریک و غم‌انگیز است و من در این تاریکی به سر می‌برم.
دلم رفت و ندیدم رویِ دل‌دار
فَغان از این تَطاول، آه از این زَجر
هوش مصنوعی: دل من رفت و نتوانستم چهره معشوقم را ببینم. از این بی‌محلی بسیار ناراحتم و آه، از این رنج و سختی.
وفا خواهی، جفاکَش باش حافظ
فَاِنَّ الرِّبْحَ و الْخُسرانَ فِي التَّجْر
هوش مصنوعی: اگر به دنبال وفاداری هستی، باید سختی‌ها را تحمل کنی چرا که در این مسیر، سود و زیان به هم وابسته‌اند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۵۱ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
غزل شمارهٔ ۲۵۱ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۲۵۱ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۲۵۱ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۲۵۱ به خوانش سارنگ صیرفیان
غزل شمارهٔ ۲۵۱ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۲۵۱ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
غزل شمارهٔ ۲۵۱ به خوانش فریبا علومی یزدی
غزل شمارهٔ ۲۵۱ به خوانش احسان حلاج
غزل شمارهٔ ۲۵۱ به خوانش افسر آریا

حاشیه ها

1388/09/10 15:12
حسام

با سلام و عرض ادب
تصور می کنم در بیت ما قبل آخر به جای "زجر" ، "ضجر" درست باشد.
---
پاسخ: «زجر» درست است. اتفاقاً این بیت یکی از شاهدهای لغتنامۀ دهخدا ذیل زجر است.

1389/06/19 00:09
نوید

به نظر میرسد وزن عروضی این غزل "مفاعلین مفاعیلن مفاعیل" باشه
---
پاسخ: این دو وزن هم‌ارزند.

1392/04/16 17:07
حسین

میشه معنای مصرع های عربی رو هم بنویسید؟

1392/04/16 20:07
امین کیخا

سلام فیه ...... یعنی تا بامداد در ان درود و سلام است
و لو أذیتنی..... یعنی اگر مرا با سنگ و نیز دوری ازرده سازی
فان الربح .... یعنی سود و زیان در بازرگانی است

1392/12/03 00:03
شهسوار

با سلام و عرض خسته نباشید و تشکر ویژه از بابت سایت مفیدتان.
درست است که در نسخه ای که اشعار از آن برداشت شده بیت اول ((شب وصل...)) است اما با توجه به معنی ادامه ی بیت مبتنی بر این که ((نامه ی دوری وفراق نوشته شد))درست است که بگوییم:((شب قدر است و...))تا مفهوم شب وصل با شروع هجران تضاد نداشته باشد.
چنان که اساتیدی همچون استاد علی موسوی گرمارودی و استاد دکتر سید محمد جعفر محبوب هم بر همین عقیده اند.(گنجینه ی صوتی حافظ با صدای استاد گرمارودی و صوت جلسات دکتر محبوب به سال 76 توسط موسسه ی ماهور)
مارا هم از این شک رهایی بخشید.
سپاسگزارم. 

1404/01/10 09:04
احمد اسدی

گرامی شهسوار،

 

سپاس از توضیحات و مرجعی که اشاره کردید.

از منظری دیگر اما همچنان واژه "شب وصل" متناسب تر و شاعرانه تر می‌نماید. یکی از مترادف های واژه "طی" در لغتنامه دهخدا، "پیچیدن و لوله کردن" است که متضاد نشر است. لذا "طی شدن نامه" به معنای پیچیده شدن نامه یا لوله شدن طومار و در کل پایان یک موضوع است. حافظ همین معنا را در جاهای دیگری نیز به کار برده است:

 

سواد نامه موی سیاه چون طی شد

بیاض کم نشود گر صد انتخاب رود.

 

یا در رباعی خیام:

 

افسوس که نامه ٔ جوانی طی شد

وان تازه بهار زندگانی دی شد

 

لذا به بیان حافظ با آمدن وصل، هجر به پایان رسیده است و دوگانه وصل و هجر تضاد زیبایی در مصراع اول ایجاد می کند.

 

شب وصل است و طی شد نامه هجر

سلام فیه حتی مطلع الفجر

 

اما نکته شاعرانه و حافظانه این بیت این است که حافظ شب وصل را معادل شب قدر ارزش گذاری میکند و در مصراع دوم توصیف شب قدر را برای آن می آورد. این تشبیه بسیار عاشقانه و شاعرانه است که شعرای دیگر نیز از آن استفاده کرده اند:

 

ای دوست روزهای تنعم به روزه باش

باشد که در فتد شب قدر وصال دوست

سعدی

 

ای شب قدر بیدلان طره ی دلربای تو

مطلع صبح صادقان طلعت دلگشای تو

خواجوی کرمانی

 

روی تو چو بدر آمد امشب شب قدر آمد

ای شاه همه خوبان زنهار مخسب امشب

مولانا

 

زلف تو شب قدر و رخ تو همه نوروز

ما واسطه روز و شبش چون سحر آییم

مولانا

1393/05/09 14:08
سیروس

با سلام
تصور می کنم مصرع دوم از بیت اول عین آیه شریف از سوره فجر باشد "سلام هی حتی مطلع الفجر" و بعید می دانم حضرت حافظ در نقل عینی آیه در تعریف از شب قدر "هی را به "فیه" تغییر داده باشد.

1393/07/30 23:09
دکتر ف. ق

سلام دوستان . در پاسخ آقای حسام کلمه ی زجر درست است . چرا که ضجر که در آن ض . ج هر دو با فتحه خوانده می شود به معنای نالیدن می باشد و زجر به معنای راندن و طرد کردن و شکنجه و آزار .اگر عبارت عربی بیت قبل را به دیده ی تعقل بنگرید متوجه می شوید که عبارت زجر با آن بیشتر مناسبت دارد چرا که شاعر بزرگوار بیان داشته اند که اگر مرا از این کار ( توبه از رندی ) منع نموده به هجران و فراق مبتلا سازی باز هم رندی را رها نمی کنم و ره توبه در پیش نمی گیرم حال در بیت مورد نظر جنابعالی می فرماید ... آه از این ظلم و تعدی ( هجر : دور کردن ) و آه از این منع کردن و شکنجه دادن ( حجر : با فتح ح به معنای منع کردن و شکنجه )

1393/08/15 19:11
....

میشه درباره ی آیه های موجود در این شعر نظر بدین وارتباط اون با سایر رو برسی کنید؟

1393/11/16 18:02
روفیا

کل غزل گسترده ضرب المثل no pain no gain است .

1394/03/03 21:06
روفیا

"غم و شادی"
بعضی گویند شادی از غم عظیمتر است،
بعضی گویند چنین نیست بلکه غم بر شادی چیرگی دارد.
اما من با تو می‌گویم که غم و شادی از هم جدایی ناپذیرند.
آنها با هم نزد تو می‌آیند
و هنگامی که یکی از آن دو در کنارت نشسته است، بیاد آر که آن دیگری نیز در بستر تو به خواب رفته است.
و همانا که تو چون دو کفه‌ی ترازو میان شادی و غم آویخته‌ای
و تنها هنگامی که به کلی تهی باشی دو کفه در حال توازن کنار هم خواهند بود.
اما وقتی که خزانه دار هستی تو را برمی‌دارد تا زر و نقره‌ی خویش را بسنجد، در آن هنگام بناچار دو کفه‌ی غم و شادی تو بالا و پایین می‌رود.
جبران خلیل جبران
""On Joy And Sorrow
Some of you say, “Joy is greater than sorrow,”
and others say, “Nay, sorrow is the greater.”
But I say unto you, they are inseparable.
Together they come, and when one sits alone with you at your board,
remember that the other is asleep upon your bed.
Verily you are suspended like scales between your sorrow and your joy.
Only when you are empty are you at standstill and balanced.
When the treasure-keeper lifts you to weigh his gold and his silver, needs must your joy or your sorrow rise or fall.
"Kahlil Gibran"

1394/03/03 22:06
روفیا

گاهی ما انسان ها می پنداریم قانون no pain no gain یا نابرده رنج گنج میسر نمی شود را دور بزنیم .
زهی خیال باطل . سارقین بانک می پندارند با یک نقشه هوشمندانه یک شبه ره صدساله را طی خواهند کرد . ولی کارمای دزدی از همان لحظه ارتکاب شروع می شود . از ان لحظه به بعد از سایه خودشان هم می هراسند . به یاد دارم پوارو می گفت گناهان قدیمی سایه های بلندی دارند !حتی یابنده گنج هم از لحظه یافتن ان باید در پی پنهان کردن ان و امنیت جانی خود باشد . حتی یک فرد زیبارو هم بهای زیباییش را با در معرض سوئ استفاده بودن و با رنج مشاهده زوال ان می پردازد .
مکبث پس از به قتل رساندن شاه میگوید :
I wish when it was done , it was done ولی افسوس اگر دستان خون الودم را با اب هفت دریا بشویم هفت دریا شنگرفی خواهد شد ولی دستان من پاک نخواهد شد !
بسیاری از مردم در رنج و اندوه روزگار میگذرانند چون خیال میکنند دنیا پر از هرج و مرج است و هرکس هر چه کرد کرد و دائم می نالند که فلان کس مال مردم را خورد و هیچ گزندی ندید یا کسی ادمیی را از هستی ساقط کرد و اب از دماغش نیامد .!
زهی ساده لوحی !!
وقتی از انان می پرسم از کجا میدانی که هیچ گزندی ندید میگویند بهترین امکانات در اختیارش است و سفر خارج و بساط عیشش هم به راه ! گیر هم که نیفتاد !
شگفتا !
حقیقتا نمیدانم به اینان چه بگویم !
ایا ما امده ایم که خوب بخوریم و خوب بپوشیم و عیش و عشرت کنیم و بعد هم خداحافظ ؟!
ایا گمان نمی کنید با هر نادرستی که در حق مردم انجام میدهیم قدری از درجه انسانی نزول می کنیم ؟!
بهایم هم که عیش و عشرتشان را در حد کمال به جا می اورند . پس خط فصل ما و انها کجاست ؟!

1397/03/08 04:06
بیگانه

به به... عالی... مثل همیشه...

1397/10/16 12:01

تفسیر عرفانی
1.شب وصال است و دوره ی فراق به پایان رسیده و این شب تا سپیده دم سرشار از آرامش و سلامتی است شبی که عاشق به وصال معشوق می رسد، شبی سرشار از آرامش و زیبایی است.(اشاره ی به آیه 5 سوره ی قدر).
2.ای دل!در کار عشق، محکم و استوار باش که در این راه، هیچ کاری بی اجر و پاداش نیست.
3.ای یار!حتی اگر با دوری و جدایی و منع کردن از دیدار خود مرا بیازاری، من از این رندی و لاابالی گری که شیوه ی عاشقان و آزادگان است، دست بر نخواهم داشت.عاشق واقعی از سختی ها و آزارها نمی هراسد.
4.ای صبح تابان و روشن وصل!به خاطر خدا طلوع کن که شب هجران را بسیار تاریک می بینم.
5.عاشق و شیدا شدم و دلم از دست رفت، اما روی زیبای معشوق را ندیدم.فریاد از ستم بی وفایی و از زجر فراق که بر من روا می دارد.عاشق همیشه در رنج و عذاب دوری از معشوق خواهد سوخت.
6.ای حافظ!اگر خواهان مهر و وفا هستی، جفای معشوق را تحمل کن.به درستی که در تجارت، سود و زیان، هر دو وجود دارد.عاشق، دوری از معشوق و سختی های این راه را عاشقانه باید بپذیرد.
منبع مقاله :
باقریان موحد، رضا؛ (1390)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول

1400/01/29 14:03
محمد عسگری - وفا -

با عرض سلام و ادای احترام و رخصت از اهل ادب و دانش و فضیلت، ضمن سپاس، با نظر روفیای گرامی موافقم و از باب یادآوری بیت های پایانی غزلی از شیخ اجل سعدی شیرازی را بازنویسی و تقدیم میکنم:
جور دشمن چه کند گر نکشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به همند
غم دل با تو نگویم که تو در راحت نفس
نشناسی که جگرسوختگان در المند
تو سبکبار قوی حال کجا دریابی
که ضعیفان غمت بارکشان ستمند
سعدیا عاشق صادق ز بلا نگریزد
سست عهدان ارادت ز ملامت برمند

1400/07/30 00:09
کوروش

چرا وزن ابیات مشکل داره ؟ قافیه ها سازگار نیستن کسی میتونه توضیح بده چرا ؟

1403/06/15 21:09
امیر "گمنام"

درود بر کوروش گرامی، وزن غزل در هیچ یک از ابیات و مصراع ها ایراد ندارد، احتمالا در خوانش مصراع های عربی دچار تردید هستید که با اعراب گذاری درست می توانید به وزن : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل(یا فعولن)، برسید، و یا می توانید خوانش جناب استاد گرمارودی را گوش دهید. موفق و سربلند باشید.

1401/02/04 22:05
در سکوت

این غزل را "در سکوت" بشنوید

1401/07/18 06:10
رند تشنه لب

غزل خیلی زیباییه.

فقط من یه چیز رو راجع بهش متوجه نمیشم اینکه چرا حافظ در بیت اول گفته شب هجر است و نسبت بهش ابراز خوشحالی کرده ولی در بیت چهار میگه این شب رو تاریک می بینه. بعد تو بیت پنجم از فراق گله میکنه

اگه کسی برداشتی داره ممنون میشم توضیح بده

1401/11/15 19:02
Mahmood Shams

با سلام و احترام 

دوست عزیز در  بیت مطلع آمده شب وصل است و طی شد نامه هجر ، یعنی فراق و دوری به سر آمد و شب وصال و دیدار رسید ، شاید شما با شعر یا غزل دیگری اشتباه گرفتید یا جای هجر و وصل را در خوانش و ذهن خود تغییر دادید 

1402/09/11 17:12
رند تشنه لب

سلام خیلی ممنون که پاسخ دادین

الآن که نوشته ی خودم رو خوندم دیدم که بد و بی دقت نوشته بودمش که همینجا عذرخواهی می کنم. در واقع منظور سوال من اینه که شاعر در بیت اول، اظهار داره که دوران فراق و هجران به سر رسیده و قرار است تا طلوع فجر از این موضوع لذت ببرد. ولی در بیت چهار با حالت دعا، خواهش و تمنا می کند که « شب هجر» هرچه زودتر به پایان برسد. این برای من یک تناقض به نظر میرسد (کماکان)

1402/10/25 02:12
Mahmood Shams

درود خواهش می کنم ، آفرین به توجه شما

که با تامل و دقت از مطلع تا مقطع غزل را می خوانید

و به سادگی عبور نمی کنید که متاسفانه امروزه کم تر دیده میشه

بعضا بدون تمرکز و تامل مثل خواندن خبر سریع گذر می کنند

، اما در پاسخ به شما دوست گرامی دو نکته به ذهنم می رسد

اول این که دیوان حضرت حافظ به دست خود شاعر جمع آوری نشده و بعد از فوت توسط دیگران انجام شده 

احتمال داره برخی از کلمات در طول تاریخ و زمان جمع آوری به دلایل مختلف از جمله اشتباه شنیداری و ..... تغییر یافته و عوض شده یعنی در بیت اول شاعر شب قدر سروده و اطرافیان شب وصل شنیده باشند ، دوم اینکه در اکثر غزلیات حافظ انسجام موضوع و مضمون وجود ندارد که یکی از ویژگی های شاعر ،  بیتی عاشقانه است ،  بیتی دیگر از همان غزل نقد اجتماعی و مقابله با زهد ریایی و دو رویی ، و  بیتی دیگر جهان بینی خود شاعر ،  یا نصحیت و پندی به مخاطب ، و ارتباط معنایی بین ابیات وجود ندارد و کمتر شاهد انسجام و ارتباط موضوعی بین ابیات هستیم و اکثراً هر بیتی معنی و مضمون مستقلی دارد

 

1402/10/03 06:01
انیس اسماعیلی

با سلام آقای شمس منظور از طی شدن نامه در مصرع دوم چیست. ممنون میشم معنیش رو بنویسید.

1402/10/11 23:01
Mahmood Shams

سلام و احترام

نامه هجر : هجر  به معنی جدایی و فراق که به نامه تشبیه شده

نامه ای که پایان یافته و به آخر رسیده  ،

 

معنی بیت اول :

شب رسیدن و وصال به یار آمده  و روزگار هجران و جدایی  به پایان رسیده ،

امشب همان شبی است که تا طلوع سحر خیر و سلامت در آن است

( مصرع دوم آیه‌ ای از سوره مبارکه قدر )

1402/10/13 11:01
انیس اسماعیلی

ممنون از وقتی که گذاشتین

1402/10/13 12:01
Mahmood Shams

خواهش  می کنم ، سپاس از توجه شما 

1403/01/03 05:04
سفید

 

فان الربح و الخسران فی التجر...

 

 

1404/01/06 08:04
دکتر صحافیان

هم‌نشینی نوروز و شب قدر خجسته باد بر دوستان بیدار دل!

شب وصل(خانلری:قدر) است و طی شد نامه هجر سلام فیه(قرآن: هی)حتی مطلع الفجر


شب دیدار و کامروایی است و طومار جدایی در هم پیچیده شده، تا پگاه این شب پر شور، آرام جان و سرور است.
۲- ای دل درد کشیده! چون عاشق شدی، استوار باش! که در راه عشق هیچ کاری بی‌پاسخ نیست.
۳- از رندی و وارستگی برنخواهم گشت، هرچند مرا با دوری و راندن از خود بیازاری!
۴- ای پگاه روشن‌دل( جان‌بخشی زیبا و بکر)! به خاطر خدای برآی! که شب فراق بسی تاریک است.
۵- دل از دستم رفت ولی چهره زیبایش را ندیدم! وای از این ستم! آه از این دوری پرآزار!
۶- چون از معشوق، وفا می‌خواهی ستم نازها و دوری‌اش را پذیرا باش! سود و زیان در تجارت(سوداگری عشق)کنار هم هستند.
آرامش و پرواز روح

پیوند به وبگاه بیرونی

1404/03/28 12:05
خلیل شفیعی

✅ نگاه اول: شرح مختصر غزل ۲۵۱ دیوان حافظ

📘 بر پایه نسخهٔ غنی ـ قزوینی

۱. شب وصل است و طی شد نامهٔ هجر / «سلامٌ فیهِ حَتّی مَطْلَعِ الفَجْر»
امشب شب دیدار است و دوران فراق به پایان رسیده. مانند شب قدر، این شب تا سحر سراسر در سلامت و آرامش است.

۲. دلا در عاشقی ثابت‌قدم باش / که در این ره نباشد کار بی‌اجر
ای دل، در راه عشق پایدار بمان؛ زیرا در این مسیر هیچ رنجی بی‌پاداش نمی‌ماند.

۳. من از رندی نخواهم کرد توبه / و لو آذَیْتَنی بِالْهَجرِ و الْحَجر
از شیوه آزادمنشانه‌ام دست نمی‌کشم، حتی اگر تو مرا با دوری و سنگ‌دلی آزار دهی.

۴. برآی ای صبح روشن‌دل خدا را / که بس تاریک می‌بینم شب هجر
طلوع کن ای صبح روشنی‌بخش، به خدا پناه می‌برم، چرا که شب فراق را بسیار تاریک می‌بینم.

۵. دلم رفت و ندیدم روی دل‌دار / فغان از این تطاول آه از این زجر
دل باختم اما چهره معشوق را ندیدم. فریاد از این ستمگری و آه از از این رنج و شکنجه

۶. وفا خواهی جفاکش باش حافظ / فَاِنَّ الرِّبْحَ و الْخُسرانَ فِی التَّجْر
اگر خواهان وفاداری هستی، باید رنج جفا را تحمل کنی؛ زیرا سود و زیان در تجارت عشق درهم آمیخته‌اند.

⬅️ خلیل شفیعی ( مدرس ادبیات فارسی)

خرداد ماه ۱۴۰۴

پیوند به وبگاه بیرونی

1404/03/04 21:06
خلیل شفیعی

✅ نگاه دوم: عناصر برجستهٔ غزل ۲۵۱ حافظ 

۱. شبِ وصل است و طی شد نامهٔ هَجر / «سلامٌ فیهِ حَتّی مَطْلَعِ الفَجْر»

🔹 آرایه قرآنی: اقتباس مستقیم از آیهٔ پایانی سوره قدر (سلامٌ هی حتی مطلع الفجر)

🔹 تقابل: «شب وصل» در برابر «نامهٔ هجر»

🔹 آغاز باشکوه: بیت نخست با اعلام پایان فراق، فضای امید و آرامش ایجاد می‌کند.

🔹 دلالت عرفانی: «شب وصل» می‌تواند کنایه از لحظهٔ وصال با حقیقت یا معشوق ازلی باشد.

۲. دلا در عاشقی ثابت‌قدم باش / که در این رَه نباشد کار بی‌اجر

🔹 نصیحت مستقیم: از معدود ابیاتی که لحن تعلیمی روشن دارد

🔹 واژه‌گزینی معناگرا: «ثابت‌قدم» و «بی‌اجر» مفاهیمی‌اند که هم دینی‌اند و هم عرفانی

🔹 الگوی پاداش‌دهی الهی: هم‌نشینی عشق و اجر، یادآور رابطهٔ بندگی و مزد در دین

۳. من از رندی نخواهم کرد توبه / و لو آذَیْتَنی بِالْهَجرِ و الْحَجر

🔹 ترکیب فارسی ـ عربی(ملمع): «و لو آذیتنی» جمله‌ای عربی‌ست که حالت سوگند و تأکید دارد

🔹 شخصیت رند: بازتاب روشن اندیشهٔ رند حافظ که خطا نمی‌بیند، توبه نمی‌کند

🔹 تقابل واژگان: «رندی» در برابر «توبه»، «هجر» و «حجر» به معنای آزار جسمی و روحی

۴. برآی ای صبح روشن‌دل خدا را / که بس تاریک می‌بینم شب هجر

🔹 تشخیص: «صبح» با صفت «روشن‌دل» انسانی شده است

🔹 دعای الحاح‌آمیز: لحن درخواست با عبارت «خدا را»

🔹 تصویرسازی متضاد: نور و تاریکی، صبح و شب، وصال و فراق

۵. دلم رفت و ندیدم روی دل‌دار / فغان از این تطاول آه از این زجر

🔹 دو فعل نالیدن: «فغان» و «آه» به‌وضوح حالت درونی را منتقل می‌کنند

🔹 واژه نادر: «تطاول» به معنی ستم درازمدت و ادامه‌دار

🔹 وزن دردآلود: جای‌گیری هوشمندانهٔ واژگان پرآوای «فغان» و «زجر» در پایان مصراع

۶. وفا خواهی جفاکش باش حافظ / فَاِنَّ الرِّبْحَ و الْخُسرانَ فِی التَّجْر

🔹 تمثیل اقتصادی: «ربح» و «خسران» در «تَجر» (تجارت) استعاره‌ای‌ست از دادوستد عاشقانه

🔹 منطق عشق: سود و زیان در عشق از هم جدایی‌ناپذیرند

🔹 واژگان عربی: بیت با جمله‌ای فصیح از ادبیات عرب پایان می‌یابد که حالت ضرب‌المثلی دارد

⬅️ خلیل شفیعی ( مدرس ادبیات فارسی)

خرداد ماه ۱۴۰۴

پیوند به وبگاه بیرونی