گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۷

دل از من بُرد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد
شب تنهاییَم در قصدِ جان بود
خیالش لطف‌هایِ بی‌کران کرد
چرا چون لاله خونین دل نباشم؟
که با ما نرگسِ او سر گران کرد
که را گویم که با این دردِ جان‌سوز؟
طبیبم قصدِ جانِ ناتوان کرد
بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
صُراحی گریه و بَربَط فغان کرد
صبا گر چاره داری وقت، وقت است
که دردِ اشتیاقم قصدِ جان کرد
میان مهربانان کی توان گفت؟
که یارِ ما چُنین گفت و چُنان کرد
عدو با جانِ حافظ آن نکردی
که تیرِ چشمِ آن ابروکمان کرد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل از من بُرد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد
هوش مصنوعی: دل مرا تارت کرده و رویش را از من پنهان کرده است. خدایا، با که می‌توان این بازی را تحمل کرد؟
شب تنهاییَم در قصدِ جان بود
خیالش لطف‌هایِ بی‌کران کرد
هوش مصنوعی: در شب تنهایی‌ام، در حالی که قصد داشتم جان خود را از دست بدهم، یاد او به من آرامش و احترام بی‌پایانی بخشید.
چرا چون لاله خونین دل نباشم؟
که با ما نرگسِ او سر گران کرد
هوش مصنوعی: چرا باید مانند لاله‌ای با دل شکسته نباشم؟ وقتی که نرگس زیبایش سرش را به خاطر ما بالا کرده است.
که را گویم که با این دردِ جان‌سوز؟
طبیبم قصدِ جانِ ناتوان کرد
هوش مصنوعی: به چه کسی بگویم که این درد عمیق و سوزناک را تجربه می‌کنم؟ پزشک قصد دارد جانم را بگیرد.
بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
صُراحی گریه و بَربَط فغان کرد
هوش مصنوعی: من مانند شمعی می‌سوزم، در حالی که بر من شرابی ریخته شده و موسیقی غمگینی نواخته می‌شود.
صبا گر چاره داری وقت، وقت است
که دردِ اشتیاقم قصدِ جان کرد
هوش مصنوعی: ای باد صبا، اگر راه حلی داری، وقت آن است که اشتیاق و درد من به جانم رسیده است.
میان مهربانان کی توان گفت؟
که یارِ ما چُنین گفت و چُنان کرد
هوش مصنوعی: در جمع افراد مهربان، چه کسی می‌تواند بگوید که دوست ما چگونه سخن گفته و چه کارهایی انجام داده است؟
عدو با جانِ حافظ آن نکردی
که تیرِ چشمِ آن ابروکمان کرد
هوش مصنوعی: دشمن با جان حافظ چنین عملی نکرد که تیر چشمان آن معشوق کم‌حرفی کرد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۳۷ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
غزل شمارهٔ ۱۳۷ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۱۳۷ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۱۳۷ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۱۳۷ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۳۷ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
غزل شمارهٔ ۱۳۷ به خوانش سارنگ صیرفیان
غزل شمارهٔ ۱۳۷ به خوانش مریم فقیهی کیا
غزل شمارهٔ ۱۳۷ به خوانش احسان حلاج
غزل شمارهٔ ۱۳۷ به خوانش افسر آریا

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"آواز سوز و گداز (اصفهان)"
با صدای صدیق تعریف (آلبوم عارف شیدا)
"ساز و آواز دشتی"
با صدای محمدرضا شجریان (آلبوم ساز خاموش)
"لطف تو"
با صدای داود آزاد (آلبوم تو همه، ما هیچ (به یاد استاد حسن کسایی))
"فغان بربط ۱"
با صدای شهرام ناظری (آلبوم بهاران آبیدر)
"دیلمان"
با صدای محمدرضا شجریان (آلبوم پیام نسیم)
"(همایون) (۰۹:۳۹ - ۱۰:۲۰) نوازندگان: فرهنگ شریف (‎تار) خواننده آواز: محمودی خوانساری سراینده شعر آواز: حافظ شیرازی (غزل) مطلع شعر آواز: دل از من برد و روی از من نهان کرد"
(آلبوم گلهای تازه » شمارهٔ ۴۴)
"سیب زنخدان – اجرای خصوصی شجریان، موسوی و یاحقی"
با صدای محمدرضا شجریان (آلبوم اجراهای خصوصی)
"ساز و آواز (شکسته و فرود)"
با صدای حسین علیشاپور (آلبوم سرو بالا)
"خسرو خوبان – اجرای خصوصی شجریان، عبادی، معروفی، خرم،‌ شریف، ناهید و افتتاح"
با صدای محمدرضا شجریان (آلبوم اجراهای خصوصی)
"شب تنهایی"
با صدای علیرضا افتخاری (آلبوم ناز نگاه)
"دشتی"
با صدای پریسا (آلبوم دشتی، پریسا ۳)
"تصنیف درد جان سوز"
با صدای کاوه دیلمی (آلبوم یاد یار مهربان (به یاد بنان))
"ساز و آواز درآمد، جامه دران"
با صدای حسین علیشاپور (آلبوم سرو بالا)
"Thinking of You"
با صدای دنی خرسندی - ریمیکس محمدرضا شجریان (آلبوم Thinking of You)

حاشیه ها

1391/12/11 19:03
حسن

در بیت اول "خدایا" درست است یا "خدا را" ؟

1392/01/21 00:03
ناشناس

"خدا را" درسته

1392/02/18 00:05
امین کیخا

چنین گفتن و چنان کردن یعنی ناهمخوانی میان قول و عمل

1392/08/02 11:11
گود مشد

بیت اول اشاره دارد به لحظه عرفان حافظ واگر خدا نصیبتان کرده باشد در می یابید درلحظه دیدن دریای بیکران جان ازسوی قطره جان آنچنان ربایش وجذبه ای از طرف جانان به دل عارف وارد میشود که در واقع دلبر حقیقی دل را می رباید واز طرفی چون آدمی توان آن تشعشع ذات احد را ندارد این مقال در لحظه اتفاق می افتد وحضرت حق دریچه دل عارف را می بندد ولی حضرت حافظ خواهان تدوام این دیداراست.
دربیت دوم:اینکه خداوند جمالش را به کسی بنماید ناشی از لطف بی حداوست ولی از آنطرف مساوی باگرفتن جان آدمی است وحافظ به صورتی زیبا بیان نموده است
چنانکه یکی از عرفا سروده است:ار عریان شود او در عیان نی تو مانی نی کنارت نی میان

1392/09/23 15:11
شرح سرخی بر حافظ

نه دوستان خوب من جناب مشد خان و دوستان دیگر :
این غزل در تاریخ 757 یکسال قبل از قتل ابو اسحاق سروده شده است . هیچ ارتباطی به عرفان و عارف هم ندارد موضوع محبت قلبی حافظ به ابو اسحاق است ابو اسحاقی که می داند در آستانه ی کشته شدن است و متواری . منظور از نرگس او هم اشاره با ابو اسحاق است همان طور که منظور از عدو در بیت مقطع امیر مبارزالدین است . حافظ نه عارف بود و نه با مولوی و اشعار او رابطه ای داشته است . از اشعار بسیاری استفاده کرده است اما بیتی نیست که نشان دهد از ابیات مولوی استفاده کرده است و اگر هم در معنا و مفهوم به ابیات مولوی مشابهت دارد کاملا تصادفی است . حافظ به هیچ وجه عارف نبود ولی در انگشت شماری از ابیاتش معنای عرفانی دریافت می شود . دیوان حافظ باز گوکننده ی تاریخ اینجو ها و مظفریان و تا حدودی تیمور است .

1394/10/26 18:12
جاوید مدرس اول رافض

.................. در قصدِ جان بود
خیالش لطف‌های بی‌کران کرد
سحر پنهانیم : 14 نسخه (801، 803، 816، 819، 821، 823، 825 و 7 نسخۀ متأخّر یا بی‌تاریخ)
سحر تنهائیم : 8 نسخه (813، 818، و 6 نسخۀ متأخّر یا بی‌تاریخ) خانلری، عیوضی، جلالی نائینی- نورانی وصال
سحر ﯨنهاﯨنم : 2 نسخه (822، 834) کذا در متن نسخۀ خطی {دو نقطه بر روی دو جزء}
شب تنهائیم : 11 نسخه (827 و 10 نسخۀ متأخّر یا بی‌تاریخ) قزوینی- غنی، نیساری، سایه، خرمشاهی- جاوید
شبی تنهائیم : 3 نسخه (843 و 2 نسخۀ متأخّر: 854، 857)
سحر ﯨنهاﯨیم : 1 نسخۀ متأخّر (859) کذا در متن نسخۀ خطی {یک نقطه فقط روی جزء اول}
غم تنهائیم : 1 نسخۀ بی‌تاریخ
غزل 132 و بیت فوق در 40 نسخه آمده است. نسخۀ مورخ 824 غزل را ندارد.

1395/03/04 18:06
V.R.N

سلام بر همه
قابل توجه شرح سرخی که فرمودند حافظ عارف نبوده
شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است
آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش

1395/08/16 13:11
محمد

این غزل توسط آقای علیرضا افتخاری به زیبایی اجرا شده در آلبوم نازنگاه

1396/01/16 17:04
محمد

ای کاش می شد اسم آلبوم هایی که در بیپ تونز نیست رو هم بنویسیم
مثلا در آلبوم ناز نگاه استاد افتخاری این شعر به صورت تصنیف اجرا شده
همچنین در کنسرتِ افتخار آفاق در ساز و آواز دوم توسط استاد شجریان بسیار زیبا اجرا شده

1397/02/08 02:05

دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد
معنی بیت: محبوب نازنین من دل مرا به نازوعشوه ربود لیکن روی نازخود راازمن پنهان کرد محض خاطر خداقضاوت کنید وبگوئید که کدام سنگدل چنین کاربی رحمانه ای می تواند باکسی انجام دهد!
دین ودل بردند وقصد جان کنند
الغیاث ازجورخوبان الغیاث
شبِ تنهاییم در قصدِ جان بود
خیالش لطف‌های بی‌کران کرد
معنی بیت: فشارغم و غصّه ی تنهایی آنقدر زیاد بود که گویی می خواست جان مرابگیرد لیکن خیال جانبخش محبوب می آمد وبا لطفهایش روح جانم را صفایی دیگرمی بخشید.
ای درد تواَم درمان دربسترناکامی
وی یادتواَم مونس درگوشه ی تنهایی
چرا چون لاله خونین دل نباشم
که با ما نرگس او سرگران کرد
"نرگس" استعاره ازچشم معشوق است
معنی بیت: چرانباید همچون لاله خونین دل باشم چشمان معشوق نسبت به من بی توجّهی می کند وهیچ میل واشتیاقی برای دیدن من ندارد.
چشمت ازنازبه حافظ نکند میل آری
سرگرانی صفت نرگس رعنا باشد
که را گویم که با این درد جان سوز
طبیبم قصد جان ناتوان کرد
معنی بیت: غم دل باچه کسی گویم که طبیب ومحبوب من بااینکه می دید درد توانسوزی دارم وشدیداً ضعیف وناتوان شده ام بااینحال درصدد گرفتن جانم رامی کند وبه درمانم نمی کوشد.
به سامانم نمی پرسی نمی دانم چه سرداری
به درمانم نمی کوشی نمی دانی مگردردم
بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
صُراحی گریه و بَربَط فغان کرد
صراحی:جام بزرگی که بدان شراب ریزند وازآن به پیمانه ها منتقل می کنند. صراحی به اشکال مختلف ساخته می شد. بعضی دارای گردنی بلندبودند وهنگام ریختن شراب صدای خاصی تولیدمی شدکه حافظ خوش ذوق آن رابه عنوان افغان وناله گرفته است.
بربط: از آلات موسیقی شبیهِ تار با کاسه‌ای بزرگ‌تر و دسته‌ای کوتاه‌تر است.
معنی بیت: همانندِشمع چنان درسوزوگدازم که جام شراب وبربط نیزازسردلسوزی به حال زار من،صراحی گریست وبربط ناله وافغان سرداد.
سوزدل بین که زپس آتش اشکم دل شمع
دوش برمن زسرمهرچو پروانه بسوخت
صبا گر چاره داری وقت وقت است
که دردِ اشتیاقم قصد جان کرد
معنی بیت: ای بادصبا که پیام آورمعشوق هستی اگرنوشدارویی(پیامی یا بویی ازیار) در دست داری همین حالا کارسازخواهدبود درد اشتیاق جانم رابر لب رسانده وقصد نابودی اَم رادارد.
یارب کی آن صبابوزد کزنسیم آن
گرددشمامه ی کرمش کارسازمن
میان مهربانان کی توان گفت
که یار ما چنین گفت و چنان کرد
معنی بیت: درجمع مهربانان که صمیمانه ازمهرورزی سخن می رانند من چگونه می توانم از نامهربانی وجوروجفای معشوق خود سخن برزبان آرم؟
زمهربانی جانان طمع مبُرحافظ
که نقش جورونشان ستم نخواهدماند
عدو با جان حافظ آن نکردی
که تیر چشم آن ابروکمان کرد
عدو: دشمن
تیر چشم: مژگان چشم ، اشاره و غمزه چشم
معنی بیت: حتّادشمن نیزباآن همه سنگدلی وکینه که داشت برجان حافظ آن ستم راروا نداشت که تیرغمزه وعشوه ی معشوق رواداشت.
یارب این بچه ی تُرکان چه دلیرند به خون
که به تیرمژه هرلحظه شکاری گیرند.

1397/03/02 18:06

بادرود ،
درشرح بیت:
بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
صُراحی گریه و بَربَط فغان کرد
اشتباهی رخ داده که بدینوسیله تصحیح می گردد:
صراحی:جام بزرگی که بدان شراب ریزند وازآن به پیمانه ها منتقل می کنند. صراحی به اشکال مختلف ساخته می شد. بعضی دارای گردنی بلندبودند وهنگام ریختن شراب صدای خاصی تولیدمی شدکه حافظ خوش ذوق،ریزش شراب رابه عنوان گریه گرفته است. صراحی باهق هق به حال عاشق گریه می کند.
بربط: از آلات موسیقی شبیهِ تار با کاسه‌ای بزرگ‌تر و دسته‌ای کوتاه‌تر است.
معنی بیت: آتش عشق معشوق آنچنان مرامثل شمعی سوخت و به سوزوگداز انداخت که صراحی برحال دل من گریست وبربط نیزازسر دلسوزی ناله وافغان سرداد.

1397/08/13 22:11
جلال

شنیدن این غزل زیبا با صدای استاد شهرام ناظری در آلبوم بهاران آبیدر زیبایی صد‌چندانی به شعر میدهد.

1398/07/23 18:09
محمد اردستانی

عدو با جان حافظ آن نکردی
که تیر چشم آن ابرو،کمان ابرو، کمان ابرو، کمان کرد.
اجرای علیرضا افتخاری در آلبوم نازِنگاه با آهنگسازی محمدجواد ضرابیان یکی از بهترین اجراهای این شعر است که در مصرع آخر با ترفندی خاص کلمه ابروکمان به‌صورت کمان‌ابرو خوانده می‌شود که یادآور تصنیف مرا چشمی است خون‌افشان ز دست آن کمان‌ابرو در آلبوم راز گل به آهنگسازی محمد آذری اصفهانی است.

1398/07/22 19:10

V.R.N گرامی . در معنی لغوی عارف یعنی دانا !!! فرمودید حافظ عارف نبوده ، از نظر شما یعنی دانا نبوده ؟؟؟!!!

1398/07/22 19:10

V.R.N عزیز ، پوزش میطلبم . تصحیح میکنم .
از نظر ان شخصی که برای V.R.N نوشته که فکر میکنم جناب سرخی باشند !!!

1398/08/11 15:11
مهدی مهدی

با سلام .از رضا متشکرم به خاطر درج معنی بیت به بیت این شعر واز دوستان دیگر هم می خواهم اگر مقدور است بیت به بیت مشارکت کنند. با کمال تشکر

این غزل از شاهکارهای حضرت حافظ است به شرط این که غزل را بخوانیم و لذت ببریم. نیازی نیست دائما بنویسیم حافظ فلان غزل را برای شاه شجاع یا برای حالت عرفانی یا ... فرموده است. بنده زیاد از ادبیات سر در نمی آورم ولی این نکات به ذهنم می رسد برگرفته از دقتی که در آوازهای استاد داشته ام.
به هر نیتی سروده است ما فقط باید از زیبایی آن لذت ببریم.
این غزل سراسر سوز و گداز و شکوه و شکاست است.
- دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد
معشوق حافظ (هرکسی بوده مهم نیست) دلبری کرده و دل حافظ را ربوده و احیانا وعده هایی هم به حافظ داده بوده ولی در عمل روی نهان کرده و حافظ را در درد و رنج هجران گذاشته است.
- میان مهربانان کی توان گفت
که یار ما چنین گفت و چنان کرد
از این بیت می توان فهمید که معشوق با حافظ وعده و وعیدی هم داشته است. چون می گوید یار من چنین گفت ولی چنان کرد یعنی حرف هایی زد و قول هایی داد اما در عمل (به قول خودمانی) دست حافظ را در پوست گردو گذاشته است.
ممکن است این معنا هم برداشت شود که یار من این طور گفت و این طور کرد یعنی شرح آن چه بینشان رفته است ولی به نظر بنده، درست همان است که حافظ می خواهد بگوید حرف و عملش یکی نبود.
- شب تنهاییم در قصد جان بود
خیالش لطف‌های بی‌کران کرد
وقتی مرا رها کرد و تنها گذاشت، نزدیک بود که از هجر یار، جانم از دست برود ولی به لطف خیالش زندگی کردم و این لطفْ بیکران و بسیار بود.
به قول مولانا:
بگذاشتیَم غم تو نگذاشت مرا
حقا که غمت از تو وفادارتر است
بیت بعد:
- چرا چون لاله خونین دل نباشم
که با ما نرگس او سرگران کرد
نرگس کنایه از چشم است. اولین گلی است که در زمستان پیدا می شود و قبل از رسیدن بقیه گل ها عمرش تمام می شود. چرا مانند گل لاله که در پی نرگس می آید دل پر خون نداشته باشم در حالی که چشم او با من سرگرانی کرد و تنهایم گذاشت.
- که را گویم که با این درد جان سوز
طبیبم قصد جان ناتوان کرد
طبیب همیشه در پی مداوای بیمار است اما طبیب دل حافظ (معشوق) با وجودی که درد جانسوز حافظ را می بیند قصد جان رنجور حافظ را دارد و این به واسطه همان روی گردانی از حافظ است.
- بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
صُراحی گریه و بربط فغان کرد
سوزناک ترین بیت، این بیت است. آن چنان مانند شمع سوختم که صُراحی بر من اشک ریخت و ساز بربط افغان و ناله کرد.
صُراحی همان جام بزرگ شراب است که گاهی دهانه آن به شکل گردن مرغابی است و بربط ساز محزون ایرانی است. (شاید بشود بین شکل گردن صراحی و بط به معنی مرغابی هم ارتباطی تصویری برقرار کرد.)
مشخص است که حافظ می خواهد بگوید برای تسکین درد به موسیقی و شراب پناه بردم و این ها غمگسار من شدند.
نکته: استاد شجریان (که نامش جاودانه باد) در آلبوم افتخار آفاق این غزل را در سه گاه اجرا نموده است و وقتی به این بیت می رسد با یک تحریر، نوازندگان را متوجه می کند که باید وارد شور بشوند و این بیت را در دشتی (از متعلقات شور) که بسیار سوزناک است اجرا می کند و سپس به سه گاه و فرود بازمی گردد.
- صبا گر چاره داری وقتِ وقت است
که درد اشتیاقم قصد جان کرد
حافظ پس از شکوه و شکایت ها به باد صبا پناه می برد و خطاب می کند اگر برای مشکل من چاره ای داری الآن موقع کمک کردن است. تکرار کلمه وقت یک معنای ظریف هم دارد و مشخص است باد صبا قبلا به حافظ قول داده که وقتش بشود مشکلت را چاره می کنم و حافظ می گوید الآن وقتِ همان وقتی است که قول داده ای. حافظ از باد صبا چه چیزی می خواهد؟ باد صبا کارش نقل و انتقال پیام است و حافظ از باد صبا می خواهد که پیام را به معشوق برساند و پاسخ بیاورد.
میان مهربانان کی توان گفت
که یار ما چنین گفت و چنان کرد
شاید این پیام حافظ باشد که به یارم بگو من چطور میان مهربانان بگویم که چنین حرف ها زدی ولی در عمل کار دیگری کردی.
عدو با جان حافظ آن نکردی
که تیر چشم آن ابروکمان کرد
به نظر می رسد که معشوق، اشاره چشمی به حافظ داشته است چون بر خلاف جاهای دیگر که ابروی یار حافظ را صید کرده در اینجا چشم آن یار ابرو کمان حافظ را صید کرده است و سپس سرگرانی کرده

1399/10/07 23:01
بهنام

دوستان عزیز، اجرایی بدون آهنگ از این غزل شنیده‌ام که خانومی می‌خواندش و بسیار غم‌انگیز است. کسی از نام این خانوم خواننده اطلاعی دارد؟

1400/04/18 17:07
افشین

ممنون از گود مشد و آقای رضا بابت تفسیرهای دلنشبن

مولانا هم بد جوری از غیبت معشوق شکایت می کند:

هر کجا تخمی بکاری آن بروید عاقبت

بر نروید هیچ از شه دانه احسان چرا

بی ترازو هیچ باذاری ندیدم در جهان

جمله موزونند عالم نبودش میزان چرا؟

کاشکی میشد فهمید چرا معشوق این چنین می کنه.

1400/07/21 16:10
رضا عباسی

غزل خوانی شماره 137 حافظ را از اینجا گوش دهید

1400/12/18 00:03
در سکوت

این غزل را "در سکوت" بشنوید

1401/05/13 11:08
دکتر صحافیان

دل از من برد و روی از من نهان کرد خدایا با که این بازی توان کرد(۱۳۷)  


یک لحظه چهره گشود( ایهام: تجلیات رحمانی) و جلوه اش دلم را به یغما برد، سپس روی پوشاند!انصاف دهید! چه بازی خطرناکی!
۲-تنهایی شب هجرانش، قصد حانم را کرده بود ولی خیال خوشش مهربانی بی‌اندازه داشت.(خانلری: سحر تنهائی‌ام)
۳- اکنون که چشم زیبایش نیز به من بی اعتناست، چون لاله دلم پرخون است.
۴-این درد را با که گویم،؟! با درد جانسوز عشق، طبیبم نیز دشمن جان است!(خانلری: کجا گویم)
۵- از شوق رویش چون شمع، چنان سوختم که بربط با آوای موسیقی و سبو با صدای ریختن شراب بر من گریه می‌کنند( زاویه نگاه عاشق در مجلس بزم)
۶- ای صبا، ای پیام آور عشق!
اکنون که زاری عشق، بیچاره‌ام کرده، وقت وقتش هست به فریاد رس! که درد اشتیاق قصد جانم را کرده است.(شوق غایبان را باشد، جمله خلق در مقام شوق اند نه اشتیاق، سطوت اشتیاق چنان بنده رل مبهوت و مدهوش کند که او را نه اثری ماند و نه خبری.-عوارف المعارف، ترجمه پارسی، ۱۸۹-)
۷- در جمع مهرورزان نیز نمی‌توانم درد دل کنم و از بی وفایی یار بگویم.
۸- آنچه تیر چشمت با جان مشتاقم کرد، دشمن با جانم نمی‌توانست بکند( شدت درد عشق)
نکته: پارادوکس عشق در بیت ۴ و۸: درد دوست داشتنی- طبیب قاتل
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

پیوند به وبگاه بیرونی 

1402/04/11 16:07
فرهنگ ندارم

بیت

که را گویم که با این دردِ جان سوز

طبیبم قصدِ جانِ ناتوان کرد

وزن درستی نداره. توی متن های قدیمی هم وجود نداره. به نظر میرسه مال حافظ نباشه و به شعر اضافه شده

1402/12/26 01:02
امیرحسین محمودی

درود، این شعر را استاد شجریان در آلبومی به اسم دیلمان با آهنگسازی کامبیز روشن روان خوانده اند.

بنده خواستم ثبت کنم اما نشد.

1403/08/10 18:11
مجید کاظم زاده

که را گویم که با این دردِ جان‌سوز؟

 

طبیبم قصدِ جانِ ناتوان کرد