غزل شمارهٔ ۱۲۲
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۲۲ به خوانش فریدون فرحاندوز
غزل شمارهٔ ۱۲۲ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۱۲۲ به خوانش سعیده طاهری
غزل شمارهٔ ۱۲۲ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۱۲۲ به خوانش عبدالحمید ضیایی
غزل شمارهٔ ۱۲۲ به خوانش زهرا شیبانی
غزل شمارهٔ ۱۲۲ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۱۲۲ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۲۲ به خوانش سارنگ صیرفیان
غزل شمارهٔ ۱۲۲ به خوانش فریبا علومی یزدی
غزل شمارهٔ ۱۲۲ به خوانش پانیذ علیپور
غزل شمارهٔ ۱۲۲ به خوانش مریم فقیهی کیا
غزل شمارهٔ ۱۲۲ به خوانش احسان حلاج
غزل شمارهٔ ۱۲۲ به خوانش شاپرک شیرازی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
مصرع اول بیت دوم، مصرع اول بیتی از سعدی است:
«حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
یکی تمام بود مطلع بر اسرارم»
غزل 386
البته در نسخه های مختلف تغییر اندکی است، اما عموم بر همین است ککه حافظ مصرعی را از سعدی گرفته است :
«حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
یکی تمام بود مطلع بر اسرارم»
سلام،خسته نباشید،تقریبا همه ابیات جابه جا هستند!لطفا تصحیخ بفرمایید
ترتیبشان را عرض خواهم کرد
اگر از بالا تا پایین را در حال حاضر به ترتیب شماره 1 تا 8 بدهیم،حال ترتیب درست بدین گونه هست:
1
4
2
7
5
3
6
8
با تشکر
سلام
به نظر بنده در بیت اول منظور خواجه از جانب اهل خدا اشاره و تلمیح از این ایه قران دارد که خداوند می فرماید :
یا لیتنی ما فرت فی جنب الله
به نظر بنده منظور خواجه این است که هرکسی نسبت به جنب الله یا همان جانب اهل خدا ، معصیت نکند و برای یاری جنب الله که طبق روایات امام علی علیه السلام است کوتاهی نکند خداوند او را از تمامی بلاهایی مثل گمراهی کفر شرک و ... حفظ می کند.
دوست عزیز لطفا حافظ را آلوده عوالم لاهوتی نفرمایید!
.
.
خواجه میفرمایند:
می دو ساله و محبوب چهارده ساله
همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر
«حالا بفرمایید این محبوب چهارده ساله به کدام آیه قرآن اشاره میکند؟»
گویا خواجه میدانسته است که بعدها کسانی می آیند که که سعی میکنند با سریشم حافظ را عارف کنند.. لذا چنین زیبا به این آیندگان پاسخ میدهد:
من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمیکنم
باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور
با خاک کوی دوست برابر نمیکنم!!
پیر مغان (روحانی زرتشتی) حکایت معقول میکند
معذورم ار محال تو (ای مبلّغ اسلام) باور نمیکنم
عشقت رسد به فریاد ار تو به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی با چهارده روایت
عشق به داد تو میرسه اگر اول مثل حافظ قرآن رواز بر بخونی
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
میاز نیم شبی دفع صد بلا بکند
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند
ای دل بسوز که سوختن تو کارها میکند. یک نیمه شب عبادت صد بلا را دفع میکند. تو کار را به خدا بسپار نگران مباش که اگر دیگران رحم نکند خدا خواهد کرد.
کجاست صوفی دجال فعل ملحد شکل
بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید
ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ
به قرآنی که اندر سینه داری
ز حافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد
لطایف حکمی با کتاب قرآنی
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هرچه کردم همه از دولتِ قرآن کردم
حافظا در کنج فقر وخلوت شبهای تار
تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
ای دل غلام شاه جهان باش و شاد باش
پیوسته در حمایت و لطف اله باش (غزلی از منسوب به حافظ در مدح امام رضا (ع))
دوست عزیز شما یک تنه در برابر تمام حافظ شناسان (بلا استثنا) قرار گرفتی. قطعا تمام اون بزرگواران از من و شما بیشتر میفهمن. دو تا بیت دیدین جالب بود خودتون برای خودتون نماد گذاری کردین نتیجه گرفتین حافظ زرتشتیه؟؟؟
ضمنا عارف ، خدا را فقط به خاطر خودش دوست دارد نه بخاطر رهایی از جهنم و رسیدن به بهشت ، بهمین خاطر است که حافظ باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور را با خاک کوی دوست برابر نمیکند
در بیت آخر مصرع اول یک واژه ی (راه) اضافی چاپ شده باید باشد.
عبار ِ راه ِ گذارت کجاست تا حافظ
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
مصرع اخر این شعر شاهکاری در موسیفی کلام است تکراراهنکین الف های کشبده بی نظیر است
چهارده یعنی چهل؟!!!!!!!!!
مه چهارده یعنی ماه چهل ساله؟!!!!!!!!!!!!!!
گاهی چیزهایی در گنجور میخوانم که در هیچ سایت طنزی یافت نمیشود و افسوس میخورم که میشود کسی چنین طرز فکری داشته باشد؟
نکنید! این کارها رو نکنید.
به قول یک شخصی که حتما معرف حضور هست: آنقدر که اسلام از مذهبیون نادان آسیب دیده از دشمنان آشکارش آسیب ندیده.
با سلام و احترام حضور همه ی عزیزان و علاقه مندان به شعر و ادب پارسی
حقیر پیشنهاد میدم به جملاتی که میگیم بیشتر فکر کنیم قبل از ارائه کردن
حالا ده سال یا صد سال یا هر چند سال
اصل اینه
که در مذهب ما باده حرامست و لیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرامست
در آخر خود خواجه ی شیراز میفرمایند که :
یکی از عقل میلافد یکی طامات می بافد
بیا کین داوری ها را به پیش داور اندازیم
باسلام درحالیکه بارشی(باران) نسبتاخوب دراین بعداظهردرشهرم اصفهان بارید،واین همه جزءنعمتهای خداوندی است،بهرحال شکرخدا.
فالی روجهت این غزل تهیه دیده ام،که اورده شده:
ای صاحب فال،حافظ به شمامژده می دهد
که آینده ای خوب درانتظارتان است واز،،،،،
شمامی خواهدکه رازداربوده ودرمساءل ،،،
مادی زندگی میانه روباشید،درزندگی دنیا،،،،
به مقامات واشخاص تکیه نکنید،بلکه تکیه،،
وتوکلتان به خداباشد،انشاءالله موءفق ،،،،،
باشید.
بدرود
اونایی که خیلی ساده انگارانه حافظ را از قماش خود میپندارند در باره این بیت حافظ چه میگن؟؟؟
حافظا در کنج فقرو خلوت شبهای تار /تا بود وردت دعا ودرس قران غم مخور
مپیــــچ اندر سر و پــــــای عـــــبارت/ اگــــر هستی ز اربـــاب اشــــــارت
نـــظر را نغــــز کـــــــن تا نغــــز بینی /گـــــذر از پوســــت کن تا مغز بینی
در بیت اول ، مصرع اول ، در بعضی نسخه های چاپی به عوض اهل خدا ،اهل وفا آمده است.
در جواب کمال باید بگم که معنی رند یعنی چه؟
حافظ میگه
ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز
مست است و در حق او کس این گمان ندارد
با سپاس از آقا محمود که متاسفانه یا خوشبختانه با ایشان کاملا هم عقیده هستم، خدمت دوست بزرگوار mra هم عارضم که عینک عارف بینی رو از چشم بردارید و واقع بینانه به اشعار نظر بفرمایید. جسارتا در رد نظرات شما اشاره ای دارم به بیتی از خود خواجه (فردوسی دوم) که میفرماید:
به باغ تازه کن آیین دین زرتشتی کنون که لاله برافروخت آتش نمرود
این مصرع
"چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت"
را شجریان به این گونه خوانده :
"نگه نداشت دل ما و جای رنجش نیست"
سلام به همگی..
عذر میخام من حافظ رو کاملا زمینی میبینم و اشعارش رو هن در همین قالب فهم میکنم. به نظر من اگه یه هاله ایی از عرفان دور حناب حافظ بکشیم در واقع اونو از خودمون دور کردیم. و دست نیافتنی.. اگه بخوایم باهاش بشینیم و لذت ببربم بایستی اونو زمینی بفهمیم. ممنون
هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
دربعضی نسخه ها به جای اهل خدا "اهل وفا" آمده وترتیب ابیات نیزتغییرکرده است. درهرحال لطف کلام حافظانه همچنان درتمام ابیات جاریست واین تفاوتها وتغییرات تاثیرچندانی درمعنا ایجادنمی کند.
معنی بیت:هرکسی که مردمان عاشق، رند وخراباتیان پاک باطن راموردِ حمایت قرارداده وازحقوق آنها دفاع کند بی تردید خداوندنیز اوراازبلایا ومصیبتها محفوظ نگاه می دارد.
"اهل خدا" درنظرگاه هرکسی معنای متفاوتی دارد. دربینش حافظانه اهل خدا همان عاشقان، رندان پاکباخته وخراباتیان هستند و زاهدان ریاکار وعابدان طمّاع راشامل نمی شود.
نشان اهل خدا عاشقیست باخود دار
که درمشایخ شهر این نشان نمی بینم
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
که آشنا سخن آشنا نگه دارد
حدیث : رخداد، داستان، مطلب،ماجرا، حکایت
حضرت:محضر،درگاه، پیشگاه.
معنی بیت: ماجراهایی راکه دررابطه بادوست رُخ می دهد به هیچ وجه به کسی بازگونمی کنم جز درپیشگاه دوست وبه شخص حضرت دوست، به حُکم آنکه آشنا سخنان آشنا راهمانندِ راز دردل خودنگاه می دارد وجزبه صاحب سخن که همانا خودِآشنا(دوست)هست درنزد غیر وبیگانه برمَلا نمی سازد.
تانگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد
معاش : معیشت، زندگانی
معنی بیت: ای دل چنان زندگانی کن وباپیرامونت سازگاری داشته باش که اگر روزی خطایی مرتکب شدی وتعادل خودراازدست دادی فرشتگان آسمانی دست به دعا برداشته وازتوحمایت کنند.
گوش کن پندای پسروزبهردنیاغم مخور
گفتمت چون دُرحدیثی گرتوانی داشت گوش
گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان
نگاه دار سرِ رشته تا نگه دارد
گرت هواست : اگر آرزوداری.
پیمان نگسلد : بی وفایی نکند،پاره نکند،پیمان زیرپانگذارد
معنی بیت: اگرآرزوداری که معشوق توبی وفایی نکند وعهد و پیمان زیرپانگذارد می بایست توخود ابتدا به عهد وپیمان وفادارباشی وآن رامحترم بشماری تا اونیزمتقابلاً چنین عمل کند.
وفا وعهد نکوباشداَربیاموزی
وگرنه هرکه توبینی ستمگری داند.
صبا بر آن سر زلف اَر دل مرا بینی
ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد
معنی بیت: ای نسیم سحرگاهان اگرگذرت برپیچ وخم گیسوی معشوق افتاد ودل عاشق مرا درآن حلقه های زلف دیدی، به او ازروی لطف ومهربانی ازطرف من بگو که ازسرجایش تکان نخورد وجایش راحفظ کند ویا جایی برای جان نیزنگاهدارد.
گفتی که حافظا دل سرگشته ات کجاست
درحلقه های آن خم گیسونهاده ایم
چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت
ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد
معنی بیت: زمانی که به معشوق گفتم ازدلم که پیش توست به مهربانی مراقبت کن ببینید چگونه بی اعتنای کرد وچه پاسخی داد؟ گفت: ازدست من کاری برنمی آید ازخداوند طلب کن تا اونگاهدارد!
دیدم وآن چشم دل سیه که توداری
جانبِ هیچ آشنا نگاه ندارد.
سر و زَر و دل و جانم فدای آن یاری
که حقّ صحبت مهرو وفا نگه دارد
سر وثروت ودل وجان وهرآنچه دارم فدای آن نازنینی که جانبِ مهرومحبّت وحقّ دوستی نگاه می دارد وعهد وپیمان نمی گسلد.
گفتم زمهرورزان رسم وفا بیاموز
گفتازخوبرویان اینکارکمترآید
غبار راهگذارت کجاست تا حافظ
به یادگار نسیم صبا نگه دارد
راه گذار: گذرگاه ، معبر.
معنی بیت: ای معشوق چنان رفتی که برگرد وغبارراهت نیزنرسیدیم! غبار راهی که بر آن می گذری کجاست تا حافظ آن را به عنوان یادگاری ،ازنسیم صبادریافت و نگهداری کند.
گویی ازصحبت مانیک به تنگ آمده بود
باربربست وبه گردش نرسیدیم وبرفت
این غزل به طور کلی و خصوصا بیت «گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان/ نگاه دار سر رشته تا نگهدارد.»
اشاره دارد به آیه ای در سوره بقره که «اوفوا بعهدی اوف بعهدکم» و در همان سوره «فاذکرونی اذکرکم..»
+++++++++++
به قول معروف :
نه به آن شوری شور و نه به این بی نمکی
گروهی سعی بر این دارند که به هر تدبیری متوسل شوند تا اشعار حافظ را طبق علایق خود تفسیر کنند و به کمک حساب ابجد و تاویلهای بی اساس به سلیقه خود وجهی برای اشعار حافظ بتراشند
مثلا می دو ساله را به نزول قرآن در دو سال تفسیر می کنند در حالی که اگر کمترین مطالعه ای در تاریخ قرآن داشتند می دانستند که قرآن کریم در طول 23 سال نازل شده است نه 2 سال
و گروهی دیگر سعی دارند که روز روشن را شب تار جلوه داده و حافظ قرآن را قلندری جسور و بی دین و شراب خواره و اهل شهوت و عیاشی که به ارزش های دینی تاخته ، جلوه دهند
و البته در توجیه اشعاری از حافظ مانده اند
اصلا خواجه شمس الدین اسم حافظ را چرا به عنوان تخلص برگزیده است
ندیدم بهتر از شعر تو حافظ
به قرآنی که اندر سینه داری
یا
هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
یا
تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
یا
عشقت رسد به فریاد گر خود بسان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چهارده روایت
یا
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
یا
بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی
میخواند دوش درس مقامات معنوی
یعنی بیا که آتش موسی نمود گل
تا از درخت نکته توحید بشنوی
و از این نمونه ها و تعابیردینی و قرآنی در اشعار حافظ فراوان است که نشان دهنده انس و علاقه بی حد و مر حافظ به قرآن و دین و معارف دینی است
سلام و درود
معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد
این بیت زیبا میتونه به آیه 7 سوره غافر اشاره داشته باشد:
الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیُؤْمِنُونَ بِهِ وَیَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ
غافر/7
فرشتگانی که حاملان عرشند و آنها که گرداگرد آن (طواف میکنند) تسبیح و حمد پروردگارشان را میگویند و به او ایمان دارند و برای مؤمنان استغفار میکنند (و می گویند:) پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فراگرفته است؛ پس کسانی را که توبه کرده و راه تو را پیروی میکنند بیامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار!
ترجمه مکارم
سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری
که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد
حافظ گرامی در چند چامه از حق صحبت سخن می گوید.
تو گویی پس از اینکه با کسی وارد گفتگو شدی متناسب با دوام گفتگو او نسبت به تو حقی پیدا می کند. شاید برای اینکه با تو هم نفس شده، با تو اندیشه کرده، با تو خندیده و با تو گریسته... و بر توست حق صحبت او را نگاهداری کنی.
به حق صحبت دیرین که هیچ محرم راز
به یار یک جهت حق گزار ما نرسد
یار اگر رفت و حق صحبت دیرین نشناخت
حاش لله که روم من ز پی یار دگر
حقوق صحبت ما را به باد داد و برفت
وفای صحبت یاران و همنشینان بین
به جان پیر خرابات و حق صحبت او
که نیست در سر من جز هوای خدمت او
بیا با ما مورز این کینه داری
که حق صحبت دیرینه داری
دوستان گلم با سلام و عرض ادب
هر کس از دوستان به نسبت درک و شعور ادبی و عرفانی دیدگاهی دارند مسیر حافظ و سعدی و پیامبران و دیگر شاعران روشنست دنبال تناقضشان نگردید که همه فلشی است به سمت انسان بودن و انسان گونه زیستن . در جزییات ک غرق شوید کل فراموش میشود.
میفرماید :
مستور و مست هر دو چو از یک قبیلهاند
ما دل به عشوه که دهیم اختیار چیست.
با وجود این همه راهنما در زندگیمان گمراه شدن ظلمیست بسیار سنگین در حق خویش.
به امید
انسان بودن وانسان ماندن وانسان مردن ه
سلام به همه حافظ دوستان که همان خدا پرستانند که همان متدینانند که همان سالکانند که همان وارستگانند، انشاءالله. درخرابات طریقت ما بهم منزل شویم، کاین چنین رفتست در عهد ازل تقدیر ما. بگذارید احوال حافظ را از زبان یک عارف بشنویم و اختلاف را کنار بگذاریم که همه سالک طریقتیم ؛ " هاتف ارباب معرفت که گهی، مست خوانندشان و گه هشیار. از می و بزم وساقی و مطرب، و از مغ و دیر و شاهد و زنار. قصد ایشان نهفته اسراری است، که به ایما کنند گاه اظهار. پی بری گر به رازشان دانی، که همین است سر آن اسرار. که یکی هست و هیچ نیست جز او، وحده لا اله الا هو. حالا برای رفع تفرقه و ایجاد اتحاد هر که هستید و هر جای این عالم خاکی ساکنید برای شادی روح حافظ عزیزمان فاتحه ای بخوانید. " فاتحه ای چو آمدی برسر خسته ای بخوان، لب بگشا که می دهد لعل لبت به مرده جان. آنکه بپرسش آمد و فاتحه خواند و می رود، کو نفسی که روح را می کنم از پی اش روان. "روح همگی شاد.
به نام او
کتابی به نام هیاهوی بسیار برای هیچ اثر نویسندهء شهیر ویلیام شکسپیر هست که بنده با خواندن حاشیه ها عنوان این کتاب برایم تداعی گشت و دریافتی بدیع از اینهمه تنوع نظرات به خاطرم رسید که آنچه که وظیفهء شیطان ( یا نفس) است پنهان نگاه داشتن حقیقت در پس هیاهوی بسیار برای هیچ است!
تنها حقیقت در پس این زندگی و جهان ظاهری است.
هنگامی شعاع های نور حقیقی به چشم ما بینایی می بخشد که از دیدن ظواهر خسته و رویگردان شویم.
لیک تا وقتیکه در بند نقش ایوان باشیم پی بر ویرانی خانه از پای بست نخواهیم برد و همچنان اصرار بر دانش و معلومات خویش داریم تا حرف خویش بر کرسی نشانیم و آب را برای دیگران گل آلود نماییم!
البته تمامی این افعال صادره از سمت ما همان است که او برای ما مقدر داشته تنها به یک دلیل !
آنچه که پشت پرده نهان است فقط مختص دیدار آنان است که تسلیم گشته اند و از خواب بیدار گشته اند.
پس از آنست که مفتاح بدست برای گشودن کتاب هستی خویش آماده اند و کتاب بر ایشان گشوده می گردد.
آدم یه چیزایی میخونه میمونه! ظاهرا بعضیا کاملا راجب یه شخصیت و تمام اشعار اطلاعی ندارن، فقط یه بیتی یه جایی خونده بعد میگه حافظ زردشتی بود اهل اسلام نبود!
در مصرع اول در بیشتر نسخه ها اهل وفا نوشته شده است که در کتاب فارسی پایه دهم که مورد تایید وزارت اموزش و پرورش است اهل وفا درج شده و میشود استنباط کرد که اهل وفا درست تر است
در عجبم که اشخاصی می کوشند که حافظ را به گونه ای که خود می پسندند تفسیر کنند
حافظی که قرآن را ز بر می خواند با چهارده روایت را زردشتی خواندن
از کمی بی انصافی هم بیشتر است.
سلام. چرا مصرع اول بیت اول رو درست نمی کنید؟ واضحه که «وفا» درسته.
گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند.
نگاهدار سر رشته تا نگه دارد.
فاذکرونی اذکرکم واشکروا لی و لا تکفرون
یاد او کن یاد او کن یاد او.
جستجو کن جستجو کن جستجو.
یاد او کن تا کند او یاد تو.
یاد او لبیک هر فریاد تو.
شرح چهار بیت از شعر
سلام این حقیر نظرش این است که این شعر خواجه پر از مفاهیم عرفانی اخلاقی می باشد . برداشت حقیر از بیت اول این است که انسان اگه مانند اهل وفا عمل کنه یعنی کسی که به خدا وفا دار است ویا اهل خدا کسی که با خدا است و خدا را در رفتارش در نظر می گیرد و بره طرف ان ها و به انها نیکی کرده و رفتار خود را به انها نزدیک کند خدا هم از بلا نگاه می دارد پس ای بندگان خدا نماز بخوانید روزه بگیرید و به دیگران نیکی کنی و در تحصیل صواب و دوری از عقاب تلاش نمایید
اما بیت دوم نظر حقیر این است که اسرار محبت خدا را نباید به هر دنیا پرستی گفت و باید ب ا اهل دل در میان گذاشت و معنا یدیگری هم برداشت می شود که منظور از دوست خدا است و باید با خدا راز گفت.
اما بیت سوم نظر حقیر این است که از معاش می شود دو برداشت کرد یکی معاش دل است بعنی دور نمودن دل از پیروی نفس که انسان از لغزش ها در امان بماند و دیگری این که معاش روزانه یعنی زیاده روی نکردن در خوردن غذا و اسراف تا خدا ترا دوست داشته باشد و در بلا ها یاریت کند . از این بیت هم مفعوم معنوی هم دنیوی برداشت می شود .
و اما بیت چهارم اشاره به وفا داشتن دارد تا معشوق که باشد اگر خدا باشد و هوای نزدیکی به او باشد با ید عمل نیک پیش گرفت نماز خواند روزه گرفت و به دیگران نیکی کرد .
بقیه ی ابیات برای بعد
در رابطه با بیت
صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی
ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد
در این ویدیو توضیحات بسیار جالب و مفیدی داده شده.
هر که وفاداران عشق و رندی را پاس دارد، خداوند بلا را در همه حالات از او دور می کند.
۲-حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست( خانلری: ز درد دوست نگویم حدیث جز با دوست)
که آشنا سخن آشنا نگه دارد
درد دل ها(از بی وفایان) و گلایه هایم را تنها به حضرت معشوق عرضه خواهم داشت، زیرا اوست که سخن عاشقانه را پیش خود نگه می دارد.
۳- ای دل! چنان زندگی کن، که اگر پایت لغزید، فرشتگان با دو دست دعا نگهت دارند( اشاره به دنیای موازی)
۴- اگر می خواهی معشوق رشته دوستی را حفظ کند، نخست خود سر رشته عشق را پاسبانی کن( تمرکز و ذکر- به پیمانم وفا کنید تا به پیمان شما وفا کنم بقره/ ۴۰)
۵- ای صبای پیام رسان! اگر در گذرت از موهای معشوق، دلم را یافتی، با لطافت و مهربانی بگو معشوق جایی برایم در دلش نگه دارد(ایهام: به دلم بگو که جای خودش را نگه دارد- خانلری:در آن)
۶- و آنگاه که گفتم دلم را نگه دار! به طنز گفت: از دست بنده کاری بر نمی آید، خدا دلت را نگه دارد!( خانلری:نگه نداشت دل ما و جای رنجش نیست)
۷- همه دارایی و وجودم فدای آن یاری که حق مصاحبتهای عاشقانه را پاس دارد.( خانلری: آن محبوب- صحبت و عهد و وفا)
۸- غبار راهت را آرزومندم! تا به یادگار از باد صبا پیش خود عزیز دارم( ابراز بالاترین وفاداری از خود)
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح
این غزل را "در سکوت" بشنوید
هر آن که جانبِ اهلِ خدا نگه دارد
خُداش در همه حال از بلا نگه دارد
معنی بیت: هر کس که هوایِ انسانهای اهلِ خدا را داشته باشد؛ خدایش در همه حال مراقب او خواهد بود.
حدیثِ دوست نگویم مگر به حضرتِ دوست
که آشنا، سخنِ آشنا نگه دارد
معنی بیت: جز با خداوند با هیچکس درباره دوست صحبت نمیکنم تا سخنانم محفوظ بماند.
دلا مَعاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشتهات به دو دستِ دعا نگه دارد
معنی بیت: ای دل! آنچنان زندگانی کن که اگر اشتباهی از تو سر زد؛ فرشتهات برای مراقبت از تو دست به دعا شود.
گَرَت هواست که معشوق نَگْسَلد پیمان
نگاه دار سرِ رشته تا نگه دارد
معنی بیت: اگر میخواهی تا معشوق پیمان را پاره نکند؛ تو نیز باید این پیمان را نگاه داری.
صبا بر آن سرِ زلف ار دلِ مرا بینی
ز رویِ لطف بگویش که جا نگه دارد
معنی بیت: ای باد صبا! اگر دلِ مرا در سرِ زلف معشوق دیدی؛ لطفا به دِلَم بگو جایش را حفظ کند.
چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت؟
ز دستِ بنده چه خیزد؟ خدا نگه دارد
معنی بیت: گمان میکنی در پاسخ به این درخواست من چه گفت؟! گفت این کاری است که از قدرت بنده خارج است و این خداست که نگه میدارد.
سر و زر و دل و جانم فدایِ آن یاری
که حقِّ صحبتِ مهر و وفا نگه دارد
معنی بیت: امیدوارم سَر و زر و دل و جانم، فدای آن یاری شود که حقوق صحبت از روی مهر و وفا با من را حفظ کند.
غبارِ راهگذارت کجاست؟ تا حافظ
به یادگارِ نسیمِ صبا نگه دارد
معنی بیت: غبارِ راهی که تو از آنجا عبور میکنی کجاست؟ تا حافظ آن را برای یادگاری از باد صبا بگیرد و نگه دارد.
چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت؟
ز دستِ بنده چه خیزد، خدا نگه دارد!
لطفا مصرع اول بیت اول را تصحیح بنمایید. بنده در کتاب ادبیات فارسی یکی از پایههای مقطع متوسطه دوم نیز این شعر را دیدهام و آنجا "هر آنکه جانب اهل 《وفا》نگه دارد" آمده بود.
قطعا کلمه 《وفا》در مصرع نخست صحیح است؛ نه 《خدا》
تصحیح و ویرایش شود.
تصویر منبع کاغذی گنجور (تصحیح قزوینی-غنی) زیر شعر مشخص است و روال گنجور حفظ مطابقت متن با همین مرجع است.
سلام کسی میدونه چرا مصراع دوم بیت چهارم وزنش دو تا کمتره؟؟؟
نسبت به بقیه مصراعهای دوم؟؟؟
واقعا برای من سؤاله!!!!
«نگاه دار سرِ رشته تا نگه دارد»
لطفاً حتما بهم ایمیل کنید منتظرم
sultan1358@gmail.com
حدیث دوست نگویم مگربه حضرت دوست
که آشناسخن آشنانگه دارد(حافظ)
درمصرع اول دوصدای کشیده (دوو..) راداریم که به صدای ساکن (ت) خطم می شوند
.درمصرع دوم دومصوت بلند (آ)راداریم که درصدای کشیده (نا) ادامه پیدا می کند.اگردونفرهم زمان دوست وآشنا رافریادبکشنددراولی فقط صدای دووو رامی شنویم همینکه بخواهدبه (ست) برسدصداخاطمه می یابد اما درآشنا صدای (آ) در(نا )ادامه می یابدوگویی هرگز قصدمتوقف شدن نداردازاین روصدای کوتاه ونزدیک دوست در صدای دوروبلند آشنا محافظت ونگهداری می شود.یا به عبارتی آشنا صدای دوست راتحت پوشش خودنگه می دار#بهرام _خاراباف
بگوییدش که سلطانی گدایی همنشین دارد