گنجور

شمارهٔ ۹ - در مدح حضرت امیر مومنان

صبح چون خورشید خاور سرز مشرق بر کند
ساقی خورشید منظر باده در ساغر کند
آفتاب می کند از مشرق ساغر طلوع
جلوه گاه بزمرا چون عرصه خاور کند
ساقی سیمین بدن از در درآید سرگردان
باده در مینا نماید عود در مجمر کند
زلف مشکین را پریشان سازد از سر تا کمر
مشکوی عشاقرا چون طلبه عنبر کند
طره جادوی او مه را بزنجیر افکند
حلقه گیسوی او خورشید را چنبر کند
کعبه ابرویش ار زاهد ببیند در نماز
می نپندارم که رو در قبله دیگر کند
کفر زلفش با چلیپائی چه زنار افکند
بیم اندارم که عالمرا همه کافر کند
چین ابرویش بکین خلق از چین تاختن
دست را بر تیغ و تیر و دشنه و خنجر کند
تار گیسوی پر از چینش ز تبت تا تتار
بسکه مشک افشان شود پر نافه اذفر کند
گاه بر دوش افکند زلف پریشان گه بسر
گاه از مشک سیه درع و گهی مغفر کند
عارضش گوئی ز بیم تیر دلدوز مژه
از دو گیسوی عبیر افشان، زره در بر کند
از وفا لعلش شراب زندگی بخشد بخلق
از خطا خطش بخون عاشقان محضر کند
لعل جان بخشش که میبخشد بخلق آبحیات
خضر را از تشنگی همراه اسکندر کند
گر ببیند قامتش را باغبان در صحن باغ
قامت شمشاد را از بیخ و از بن بر کند
نرگس مستش کشد خنجر بخون عاشقان
ترک چون سرمست گردد، دست بر خنجر کند
حقه گوهرفشان را چون گهر ریز آورد
محفل عشاقرا پر لعل و پر گوهر کند
پسته شکر شکنرا چون شکر ریز آورد
منظر احبابرا پر قند و پر شکر کند
خاصه در روزی چنین میمون که فراش قضا
عرش را زینت نماید فرش را زیور کند
نی غلط گفتم که از یمن چنین روزی سزاست
فرشرا صد مرتبت از عرش بالاتر کند
چهره خورشید را در محفل آرد عود سوز
زهره ناهید را در بزم خیناگر کند
مهر را مشعل فروزد، ماه را آئینه دار
شاهد افلاکرا هندوی رامشگر کند
بهر میلاد شهنشاهی که دست قدرتش
با دم تیغ دو سر کار جهان یکسر کند
برق تیغش گر کند بر خاطر گردون گذر
توده افلاکرا چون تل خاکستر کند
نار قهرش گر زند بر گلشن جنت شرر
چشمه تسنیم را چون شعله آذر کند
ابر لطفش قطره ای گر بر فشاند بر جحیم
نار دوزخ را زلال چشمه کوثر کند
از خیال تیغ او در چشم دشمن گاه خواب
هر مژه کار هزاران دشنه و خنجر کند
قهر او ابلیس را از چرخ گردد بر زمین
مهر او ادریس را بر چرخ گردون بر کند
آنکه گر رایش دهد فرمان بگردون مهر را
آورد از باختر بیرون و در خاور کند
آتش موسی پدید آرد ز سینای وجود
نفحه عیسی عیان از لعل جان پرور کند
نی غلط گفتم که گر خواهد بمیراند مسیح
زنده اش بار دگر از نفحه دیگر کند
پور آذر را در آذر افکند از امتحان
وانگه آذر را بر او چون چشمه کوثر کند
گنج پنهان راز امکان سر ایمان سر غیب
جمله را نوز ازل ظاهر از این مظهر کند
ماضی و مستقبل ایجاد و هم میقات کون
جمله را امر خدا صادر این مصدر کند
در کتاب جود و لوح بود و قرآن وجود
نام او را ذات حق سر لوح و سر دفتر کند
دشمنش گر فی المثل در رزم بر فرض محال
درع از انجم بپوشد چرخرا مغفر کند
صرصر تیغش دهد بر باد اوراق فلک
وین خم نیلوفری چون برگ نیلوفر کند
دفتر ایجاد را پیوند از هم بگسلد
مصحف افلاکرا شیرازه از هم در کند
پنجه قدرت نمایش چرخرا سازد دو نیم
چار تن یکجا عیان از جسم دو پیکر کند
رمح جان سوزش، سنان در چشم گردون بشکند
تیر دلدوزش گذر از دیده اختر کند
عقده راس ذنب را در کند از جوزهر
او جرا سازد حضیض و قطب را محور کند
عقرب افلاکرا از یک فسون افسون دهد
اژدهای چرخرا از یکنظر چنبر کند
این نه ماه نو که هر ماهش فلک بر فرق خویش
از کرامت گاه اکلیل و گهی افسر کند
کز نشان نعل بکران شهنشه آسمان
هر مه از عز و شرف این تاجرا بر سر کند
روزگارش گاه همچون بخت شه فربه کند
آسمانش گاه همچون تیغ شه لاغر کند
چون همای دولتش بال عدالت گسترد
بیضه افلاکرا پنهان بزیر پر کند
چون علم پرچم زند عالم همه بر هم زند
این جهانرا محو سازد، عالم دیگر کند
نوبهار دین حق را فارغ از بیم خزان
گلشن توحید را سر سبز و بارآور کند
لیل را سازد نهار، از دی بر آرد نوبهار
سنگرا سجاده سازد، خاکرا عنبر کند
خصمرا آواره سازد، دوسترا خوش دل کند
شرکرا بیچاره سازد کفر را مضطر کند
صعوه را با باز بر یکشاخ دمساز آورد
پشه را با باد در یکبزم هم محضر کند
گرگرا با میش در یک گله چوپانی دهد
وحش را باطیر در یک کاخ هم منظر کند
باز با تیهو بیک گلزار پرواز آورد
شیر با آهو بیک سرچشمه آبشخور کند
سم یکران سمندش پشت گردون بکشند
خام پر خم کمندش چرخرا چنبر کند
حلقه فرمانبری در گوش کیخسرو کند
طوق طوع و بندگی در گردن قیصر کند
از ضیاء مهر چهرش، سنگ لعل و درشود
کیمیای قدرتش خاک سیه را زر کند
در مدیحش تهنیت را میسزد روح القدس
این همایون چامه از شعر حبیب اذفر کند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صبح چون خورشید خاور سرز مشرق بر کند
ساقی خورشید منظر باده در ساغر کند
هوش مصنوعی: صبح که می‌رسد، خورشید از طرف مشرق طلوع می‌کند. در این زمان، ساقی (مرد با ظرف باده) خارجی را به تصویر می‌کشد و باده‌ای ناب را در جام قرار می‌دهد.
آفتاب می کند از مشرق ساغر طلوع
جلوه گاه بزمرا چون عرصه خاور کند
هوش مصنوعی: خورشید از سمت شرق طلوع می‌کند و جلوه‌گری جشن و می‌نوشی را به نمایش می‌گذارد، مانند روزگاری که شرق را روشن می‌کند.
ساقی سیمین بدن از در درآید سرگردان
باده در مینا نماید عود در مجمر کند
هوش مصنوعی: ساقی با بدن زیبا و نقره‌ای از در وارد می‌شود و در حال گشت و گذار است. او باده را در جام می‌ریزد و عود را در آتشگاه می‌سوزاند.
زلف مشکین را پریشان سازد از سر تا کمر
مشکوی عشاقرا چون طلبه عنبر کند
هوش مصنوعی: زلف‌های مشکی که به طور نامنظم ریخته شده، بوی خوشی را در فضا پخش می‌کند و مستی و دل‌باختگی عاشق‌ها را افزایش می‌دهد، گویی که عطر عنبر را در جستجوی عشق می‌زنند.
طره جادوی او مه را بزنجیر افکند
حلقه گیسوی او خورشید را چنبر کند
هوش مصنوعی: موهای زیبا و دلربای او مانند زنجیری دور ماه را به دام می‌اندازد و گیسوانش همچون حلقه‌ای دور خورشید را محاصره می‌کند.
کعبه ابرویش ار زاهد ببیند در نماز
می نپندارم که رو در قبله دیگر کند
هوش مصنوعی: اگر زاهدی ابروان او را در حال نماز ببیند، هیچ‌وقت این را تصور نمی‌کنم که او رو به قبله‌ای دیگر کند.
کفر زلفش با چلیپائی چه زنار افکند
بیم اندارم که عالمرا همه کافر کند
هوش مصنوعی: موهای زلف او مانند زنجیری است که به دورم پیچیده و من نگرانم که این زیبایی تمام دنیا را به کفر و بی‌اعتقادی بکشاند.
چین ابرویش بکین خلق از چین تاختن
دست را بر تیغ و تیر و دشنه و خنجر کند
هوش مصنوعی: چین ابروهای او باعث می‌شود که مردم با شتاب و دردسر از خطرات و تیغ و تیر و دشنه و خنجر دور شوند.
تار گیسوی پر از چینش ز تبت تا تتار
بسکه مشک افشان شود پر نافه اذفر کند
هوش مصنوعی: تار گیسوی زیبا و پر چین و شکن، از سرزمین تبت تا سرزمین تتار می‌نوازد و آن‌قدر عطرش دل‌انگیز است که بویی همچون مشک را پراکنده می‌کند.
گاه بر دوش افکند زلف پریشان گه بسر
گاه از مشک سیه درع و گهی مغفر کند
هوش مصنوعی: گاهی موی پریشان را بر دوش می‌ریزد، گاهی بر سر می‌گذارد، و گاهی هم کلاهی زیبا بر سر می‌گذارد.
عارضش گوئی ز بیم تیر دلدوز مژه
از دو گیسوی عبیر افشان، زره در بر کند
هوش مصنوعی: چشم‌هایش به خاطر ترس از تیر دل‌خراش، مانند زره‌ای از موی مجعد و خوشبو پوشیده شده است.
از وفا لعلش شراب زندگی بخشد بخلق
از خطا خطش بخون عاشقان محضر کند
هوش مصنوعی: عشق او به مردم زندگی می‌دهد و وفاداری‌اش همانند شرابی است که روح را شاداب می‌کند، اما اشتباهاتش در عشق می‌تواند زمینه‌ساز رنج و درد عاشقان شود.
لعل جان بخشش که میبخشد بخلق آبحیات
خضر را از تشنگی همراه اسکندر کند
هوش مصنوعی: در این بیت به اهمیت عشق و محبت اشاره شده است. گویا این عشق، مانند یک لعل یا جواهر ارزشمند، جان را به انسان‌ها می‌بخشد و می‌تواند آنها را از تشنگی و کمبود زندگی نجات دهد. به نوعی، این عشق که خالق و بخشنده است، می‌تواند هدایتی مانند آب حیات خضر را برای انسان‌ها به ارمغان آورد، تا مانند اسکندر در جستجوی دانش و حقیقت، از آن بهره‌مند شوند.
گر ببیند قامتش را باغبان در صحن باغ
قامت شمشاد را از بیخ و از بن بر کند
هوش مصنوعی: اگر باغبان در باغ قامت او را ببیند، برایش مانند شمشاد را از ریشه قطع خواهد کرد.
نرگس مستش کشد خنجر بخون عاشقان
ترک چون سرمست گردد، دست بر خنجر کند
هوش مصنوعی: نرگس زیبا و شراب‌آلودش باعث می‌شود که عاشقان بی‌تاب و بی‌خود شوند. زمانی که او شاداب و سرمست شود، خود را به شمشیری شبیه می‌کند که آماده است تا به سوی عاشقان حمله کند.
حقه گوهرفشان را چون گهر ریز آورد
محفل عشاقرا پر لعل و پر گوهر کند
هوش مصنوعی: حقه گوهرفشان مثل جواهر در صحنه وجود، محفل عاشقان را پر از زیبایی و ارزش می‌کند.
پسته شکر شکنرا چون شکر ریز آورد
منظر احبابرا پر قند و پر شکر کند
هوش مصنوعی: پسته‌ای که شیرین است، چون شکر در معرض دید دوستان قرار می‌گیرد، آنها را از شیرینی و لذت پر می‌کند.
خاصه در روزی چنین میمون که فراش قضا
عرش را زینت نماید فرش را زیور کند
هوش مصنوعی: به ویژه در روزی خوش و خوش‌یمن که تقدیر به بهشت زیبایی می‌بخشد و زمین را با زیبایی‌هایش آراسته می‌کند.
نی غلط گفتم که از یمن چنین روزی سزاست
فرشرا صد مرتبت از عرش بالاتر کند
هوش مصنوعی: من اشتباه کردم که چنین روزی را نتیجه‌ی نعمت‌های یمن دانستم، چون فرش را صد بار بهتر از عرش می‌کند.
چهره خورشید را در محفل آرد عود سوز
زهره ناهید را در بزم خیناگر کند
هوش مصنوعی: در این متن، به زیبایی و جاذبه‌ی چهره خورشید اشاره شده است که به مانند عود از آن در محفل استفاده می‌شود. همچنین، زهره ناهید در بزم و جشن‌ها با زیبایی و جذابیتش مورد توجه قرار می‌گیرد و برای دیگران به یادماندنی می‌شود. به طور کلی، این ابیات به تجلی زیبایی و خیره‌کنندگی در محافل اشاره دارد.
مهر را مشعل فروزد، ماه را آئینه دار
شاهد افلاکرا هندوی رامشگر کند
هوش مصنوعی: خورشید، نور را روشن می‌کند و ماه به عنوان آینه‌ای درخشان، زیبایی‌های آسمان را به نمایش می‌گذارد. همچنین، هنرمندان هندی، موسیقی و شادی را ایجاد می‌کنند.
بهر میلاد شهنشاهی که دست قدرتش
با دم تیغ دو سر کار جهان یکسر کند
هوش مصنوعی: به مناسبت به دنیا آمدن شاهی بزرگ که با قدرتش می‌تواند تمام امور جهان را به سهولت تحت کنترل درآورد.
برق تیغش گر کند بر خاطر گردون گذر
توده افلاکرا چون تل خاکستر کند
هوش مصنوعی: اگر تیغ او بر آسمان بزند، می‌تواند توده‌های افلاک را مانند تلی از خاکستر نابود کند.
نار قهرش گر زند بر گلشن جنت شرر
چشمه تسنیم را چون شعله آذر کند
هوش مصنوعی: اگر خشم او مانند آتش بر باغ بهشت ببارد، چشمه تسنیم را همچون شعله‌های آتش شعله‌ور می‌کند.
ابر لطفش قطره ای گر بر فشاند بر جحیم
نار دوزخ را زلال چشمه کوثر کند
هوش مصنوعی: اگر ابر رحمت خدا حتی یک قطره باران بر آتش جهنم بریزد، آن آتش را چون چشمه کوثر زلال و دلپذیر می‌کند.
از خیال تیغ او در چشم دشمن گاه خواب
هر مژه کار هزاران دشنه و خنجر کند
هوش مصنوعی: در ذهن خود به فکر تیزی تیغ او هستم، به طوری که هر بار چشمان دشمن بسته می‌شود، هر مژه‌اش می‌تواند به اندازه‌ی هزاران تیغ و خنجر مؤثر باشد.
قهر او ابلیس را از چرخ گردد بر زمین
مهر او ادریس را بر چرخ گردون بر کند
هوش مصنوعی: خشم او باعث می‌شود ابلیس در زمین به سرگردانی بیفتد، اما محبت و مهر او باعث می‌شود ادریس در آسمان‌ها به جایگاهی رفیع دست پیدا کند.
آنکه گر رایش دهد فرمان بگردون مهر را
آورد از باختر بیرون و در خاور کند
هوش مصنوعی: کسی که اگر قدرتش را به راهی هدایت کند، می‌تواند با محبت و قدرت خود چیزهای ارزشمندی را از سمت غرب به شرق بیاورد.
آتش موسی پدید آرد ز سینای وجود
نفحه عیسی عیان از لعل جان پرور کند
هوش مصنوعی: آتش موسی از کوه سینا به وجود می‌آید و نفحات عیسی به روشنی از جواهر جان پرور می‌جوشد.
نی غلط گفتم که گر خواهد بمیراند مسیح
زنده اش بار دگر از نفحه دیگر کند
هوش مصنوعی: اشتباه کردم که گفتم اگر مسیح بخواهد کسی را بمیراند، او بار دیگر با نفس دیگری زنده می‌شود.
پور آذر را در آذر افکند از امتحان
وانگه آذر را بر او چون چشمه کوثر کند
هوش مصنوعی: پسر آذر را در وضعیتی دشوار قرار داد و او را آزمایش کرد، سپس آذر را به گونه‌ای به او عطا کرد که مانند چشمه‌ای زلال و پربرکت باشد.
گنج پنهان راز امکان سر ایمان سر غیب
جمله را نوز ازل ظاهر از این مظهر کند
هوش مصنوعی: گنج پنهان به معنای رازهای موجود در عالم امکان و حقیقت ایمان است. این رازهایی که ناپیدا هستند، در تمامی موجودات از زمان‌های دور وجود داشته و به واسطه این مظهر، آشکار می‌شوند.
ماضی و مستقبل ایجاد و هم میقات کون
جمله را امر خدا صادر این مصدر کند
هوش مصنوعی: تمام زمان‌ها، چه گذشته و چه آینده، تحت فرمان خداوند است و همه موجودات به واسطه اراده و امر او به وجود می‌آیند.
در کتاب جود و لوح بود و قرآن وجود
نام او را ذات حق سر لوح و سر دفتر کند
هوش مصنوعی: در کتاب جود و لوح و قرآن، نام او به عنوان حقیقت و وجود نوشته شده است و این نشان می‌دهد که ذات حق به عنوان سرآغاز و بنیاد هر چیزی شناخته می‌شود.
دشمنش گر فی المثل در رزم بر فرض محال
درع از انجم بپوشد چرخرا مغفر کند
هوش مصنوعی: اگر دشمنش، مثلاً در میدان نبرد، به فرض محال، زرهی از ستاره‌ها بپوشد، آسمان هم برای او کلاه‌خود می‌سازد.
صرصر تیغش دهد بر باد اوراق فلک
وین خم نیلوفری چون برگ نیلوفر کند
هوش مصنوعی: باد تند و سرد مانند تیغ، برگ‌های آسمان را به پرواز درمی‌آورد و این گل نیلوفر، به نرمی و لطافت، مانند برگ نیلوفر خم می‌شود.
دفتر ایجاد را پیوند از هم بگسلد
مصحف افلاکرا شیرازه از هم در کند
هوش مصنوعی: اگر دفتر وجود را از هم جدا کند، آنگاه کتاب آسمان‌ها رشته‌های خود را پاره می‌کند.
پنجه قدرت نمایش چرخرا سازد دو نیم
چار تن یکجا عیان از جسم دو پیکر کند
هوش مصنوعی: قدرت و توانایی می‌تواند چرخش دنیا را به دو نیم تقسیم کند و به‌طوری که چهار نفر به‌صورت همزمان و واضح از جسم دو موجود نمایان شوند.
رمح جان سوزش، سنان در چشم گردون بشکند
تیر دلدوزش گذر از دیده اختر کند
هوش مصنوعی: این بیت به بیان تأثیر عمیق و دردناک عشق و احساسات نیرومند انسانی می‌پردازد. اشاره به چشمی دارد که به واسطه اشک و غم، توان دیدن زیبایی‌های زندگی را از دست می‌دهد و در عین حال، نیروهای غم‌انگیز درون فرد را توصیف می‌کند. در واقع، عشق و دردهای ناشی از آن می‌تواند همانند تیرهایی باشد که به قلب می‌زنند و به راحتی نمی‌توان از آن گذشت.
عقده راس ذنب را در کند از جوزهر
او جرا سازد حضیض و قطب را محور کند
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به توانایی حل مسائل و چالش‌ها وجود دارد. در واقع، اگر کسی بتواند به درستی از مشکلات و دشواری‌ها عبور کند و آن‌ها را درک کند، می‌تواند به جایگاه‌های بالایی دست یابد و دیگران را نیز راهنمایی کند. در این راستا، سختی‌ها و موانع می‌توانند به نقطه قوتی تبدیل شوند که فرد را در مسیر پیشرفت قرار دهد.
عقرب افلاکرا از یک فسون افسون دهد
اژدهای چرخرا از یکنظر چنبر کند
هوش مصنوعی: عقرب در آسمان با یک جادو می‌تواند تأثیر بگذارد و اژدها که به دور خود می‌چرخد، با یک نگاه، خود را به آن چنبره در می‌آورد.
این نه ماه نو که هر ماهش فلک بر فرق خویش
از کرامت گاه اکلیل و گهی افسر کند
هوش مصنوعی: این ماه نو نیست که هر بار بر سرش تاجی از کرامت می‌گذارد و گاهی نیز با افسر می‌درخشد؛ بلکه نشان‌دهنده‌ی ویژگی خاصی است که در زندگی یا در دل‌ها برجسته و قابل توجه است.
کز نشان نعل بکران شهنشه آسمان
هر مه از عز و شرف این تاجرا بر سر کند
هوش مصنوعی: به خاطر علامت نعل که نشانه‌ای از پادشاهی است، هر ماهی از عزت و شرف این تاجران بر سر خود می‌گذارد.
روزگارش گاه همچون بخت شه فربه کند
آسمانش گاه همچون تیغ شه لاغر کند
هوش مصنوعی: زندگی انسان می‌تواند در بعضی اوقات به اندازه‌ی خوشبختی و سعادت پررنگ و سرشار باشد و در زمان‌های دیگر به شدت سخت و دشوار شود، به گونه‌ای که گویی از او چیزی کم می‌شود.
چون همای دولتش بال عدالت گسترد
بیضه افلاکرا پنهان بزیر پر کند
هوش مصنوعی: زمانی که پرنده‌ای از شانس و ثروت، بال‌های عدالت را باز کند، آسمان‌ها را به طور پنهانی زیر پوشش خود قرار می‌دهد.
چون علم پرچم زند عالم همه بر هم زند
این جهانرا محو سازد، عالم دیگر کند
هوش مصنوعی: زمانی که دانش و آگاهی به شدت بروز پیدا کند، تمام موجودات و واقعیت‌های این جهان را تحت تأثیر قرار می‌دهد و می‌تواند باعث نابودی این دنیا و به وجود آمدن جهانی نو شود.
نوبهار دین حق را فارغ از بیم خزان
گلشن توحید را سر سبز و بارآور کند
هوش مصنوعی: بهار جدید، دین حق را از نگرانی‌های خزان بی‌نیاز می‌سازد و باعث می‌شود گل‌های توحید شکوفا و پربار شوند.
لیل را سازد نهار، از دی بر آرد نوبهار
سنگرا سجاده سازد، خاکرا عنبر کند
هوش مصنوعی: شب، روز را می‌سازد و از دی‌ماه بهار نو را به ارمغان می‌آورد. سنگ‌ها را سجاده قرار می‌دهد و خاک را به عطر خوش عنبر تبدیل می‌کند.
خصمرا آواره سازد، دوسترا خوش دل کند
شرکرا بیچاره سازد کفر را مضطر کند
هوش مصنوعی: دشمن انسان را آواره و پریشان می‌کند، اما دوست او را شاد و خوشحال می‌سازد. همچنین، با مشکلاتی که شرک پیش می‌آورد، انسان را در تنگنا قرار می‌دهد و کفر نیز احساس اضطراب را در او به وجود می‌آورد.
صعوه را با باز بر یکشاخ دمساز آورد
پشه را با باد در یکبزم هم محضر کند
هوش مصنوعی: در یک جمع، پرنده‌ای کوچک را به همراه باز بزرگ و قوی می‌آورند، و همچنین مگس را نیز در کنار باد قرار می‌دهند تا در یک محفل مشترک حاضر شوند.
گرگرا با میش در یک گله چوپانی دهد
وحش را باطیر در یک کاخ هم منظر کند
هوش مصنوعی: اگر گرگ و میش در یک گله باشند، مانند این است که یک چوپان وحشی را در یک کاخ با پرندگان هم‌منظر کرده باشد.
باز با تیهو بیک گلزار پرواز آورد
شیر با آهو بیک سرچشمه آبشخور کند
هوش مصنوعی: پرنده‌ای با زیبایی در باغی پرواز می‌کند و شیر به همراه آهو به کنار چشمه‌ای می‌رود تا آب بنوشد.
سم یکران سمندش پشت گردون بکشند
خام پر خم کمندش چرخرا چنبر کند
هوش مصنوعی: اگر سمند او را به دور گردن بکشانند، با کمندش، چرخ را در قفس خود می‌پیچد.
حلقه فرمانبری در گوش کیخسرو کند
طوق طوع و بندگی در گردن قیصر کند
هوش مصنوعی: حلقه‌ای که نشان‌دهنده فرمانبرداری است، در گوش کیخسرو می‌افتد و در گردن قیصر، نشانه‌ای از اطاعت و بندگی قرار می‌گیرد.
از ضیاء مهر چهرش، سنگ لعل و درشود
کیمیای قدرتش خاک سیه را زر کند
هوش مصنوعی: از نور چهره‌اش، سنگ‌های قیمتی مثل لعل به وجود می‌آید و قدرت او طوری است که می‌تواند خاک سیاه را به طلا تبدیل کند.
در مدیحش تهنیت را میسزد روح القدس
این همایون چامه از شعر حبیب اذفر کند
هوش مصنوعی: در ستایش او، تبریک را روح‌القدس شایسته می‌داند، و این شعر عالی را از حبیب اذفر می‌سراید.