شمارهٔ ۹
کرد چرخ دورو، دو موی مرا
تا چه آید از این دو، روی مرا
روی و مویم ز چرخ دیگر شد
لیک دیگر نگشت خوی مرا
هر چه سالم فزون تر آمد، نیز
شد فزون آز و آرزوی مرا
عمر باید بجستجوی رود
رفت اینک بگفتگوی مرا
رفت آبم ز جوی و می ناید
آب رفته دگر بجوی مرا
چند پیچید گرد کوی بتان
دل سرمست یاوه پوی مرا
چند گردید گرد علم و هنر
جان دانای نکته گوی مرا
گرد کردم زهر دری دانش
تا فزاید بهای و هوی مرا
لیک بی فضل حق همه دانش
مینیرزد بیک تسوی مرا
ساقی فضل حق دمادم ریخت
باده عیش در سبوی مرا
نشد از لطف حق بخاک دری
ریخته هرگز آبروی مرا
بخت و اقبال و دولت و دانش
گرد آمد ز چار سوی مرا
هر چه کردم بدی، خدای حبیب
داد پاداش بد، نکوی مرا
دارم امید آنکه در دو جهان
می ببخشد هم آرزوی مرا
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کرد چرخ دورو، دو موی مرا
تا چه آید از این دو، روی مرا
هوش مصنوعی: چرخ زمان به گونهای میچرخد که موهای من را دو رنگ کرده است. حالا ببینیم از این دو رنگ، چه چیزی بر چهرهام خواهد آمد.
روی و مویم ز چرخ دیگر شد
لیک دیگر نگشت خوی مرا
هوش مصنوعی: چهره و ظاهر من تحت تأثیر زمان تغییر کرده است، اما باطن و شخصیت من همچنان ثابت و تغییر ناپذیر باقی مانده است.
هر چه سالم فزون تر آمد، نیز
شد فزون آز و آرزوی مرا
هوش مصنوعی: هر چه من در زندگی به چیزهای بهتری دست یافتم، آرزوها و خواستههای من نیز بیشتر و افزونتر شد.
عمر باید بجستجوی رود
رفت اینک بگفتگوی مرا
هوش مصنوعی: باید عمر خود را به دنبال رودخانه گذراند، حالا بیایید درباره من صحبت کنیم.
رفت آبم ز جوی و می ناید
آب رفته دگر بجوی مرا
هوش مصنوعی: آب من از جوی خارج شده و حالا دوباره به جوی بازمیگردد.
چند پیچید گرد کوی بتان
دل سرمست یاوه پوی مرا
هوش مصنوعی: مدتهاست که در کوچههای پر از زیبایی و جذابیت با دل سرشار از شور و شوق میچرخم و به دنبال معشوقان میگردم.
چند گردید گرد علم و هنر
جان دانای نکته گوی مرا
هوش مصنوعی: چند بار به دور علم و هنر چرخیدم تا به جان دانای سخنگوی من برسم.
گرد کردم زهر دری دانش
تا فزاید بهای و هوی مرا
هوش مصنوعی: زهر دانشی را که به دست آوردهام، مانند گردی میافشانم تا ارزش و عظمت من بیشتر شود.
لیک بی فضل حق همه دانش
مینیرزد بیک تسوی مرا
هوش مصنوعی: اما بدون لطف و کرم الهی، هیچ علمی ارزش ندارد و من به یک تسوی (قضا و قدر) نیاز دارم.
ساقی فضل حق دمادم ریخت
باده عیش در سبوی مرا
هوش مصنوعی: ای ساقی، همواره و بیوقفه از کرم و لطف خدا، شراب خوشی را در پیالهام بریز.
نشد از لطف حق بخاک دری
ریخته هرگز آبروی مرا
هوش مصنوعی: هرگز آبروی من در برابر لطف خداوند به خاک نیفتاده است.
بخت و اقبال و دولت و دانش
گرد آمد ز چار سوی مرا
هوش مصنوعی: بخت و اقبال، نعمت و دانش همه به دور من جمع شدهاند.
هر چه کردم بدی، خدای حبیب
داد پاداش بد، نکوی مرا
هوش مصنوعی: هر کاری که کردم و بد بود، خدا به من پاداش نیکو داد.
دارم امید آنکه در دو جهان
می ببخشد هم آرزوی مرا
هوش مصنوعی: امیدوارم که در هر دو جهان، میتواند آرزوی مرا برآورده کند.