گنجور

شمارهٔ ۸

ای عشق گرفتی سخت ناگاه دهان ما را
بردی بسرای دل از راه نهان ما را
بگذشت شبی ما را نامت بزبان ای عشق
زانشب همه دم سوزد چون شمع زبان ما را
مهمان توایم ای عشق ما را به از این میدار
آخر نه تو آوردی عشقا بجهان ما را
ما از وطن عشقیم حرف و سخن عشقیم
عشق است که آورده است از دل بزبان ما را
چون نام و نشان گم شد مائی ز میان کم شد
از عشق مگر جویند هم نام و نشان ما را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای عشق گرفتی سخت ناگاه دهان ما را
بردی بسرای دل از راه نهان ما را
هوش مصنوعی: ای عشق، ناگهان به‌طرز عجیبی ما را به بند کشیدی و دل‌مان را بدون اطلاع ما به شوق وامی‌داری.
بگذشت شبی ما را نامت بزبان ای عشق
زانشب همه دم سوزد چون شمع زبان ما را
هوش مصنوعی: شبی گذشت که نام تو بر زبان ما بود، ای عشق. از آن شب همه دم مانند شمع می‌سوزیم و زبان ما در آتش عشق توست.
مهمان توایم ای عشق ما را به از این میدار
آخر نه تو آوردی عشقا بجهان ما را
هوش مصنوعی: ای عشق، ما مهمان تو هستیم، پس این مقام را به ما بده. زیرا نه تو باعث ورود عشق به دنیای ما شدی.
ما از وطن عشقیم حرف و سخن عشقیم
عشق است که آورده است از دل بزبان ما را
هوش مصنوعی: ما از سرزمین عشق هستیم و سخن ما نیز درباره عشق است. این عشق است که احساسات را از دل ما به زبان می‌آورد.
چون نام و نشان گم شد مائی ز میان کم شد
از عشق مگر جویند هم نام و نشان ما را
هوش مصنوعی: وقتی که هویت و نشانه‌های ما از بین رفت، عشق کمرنگ شد، مگر اینکه کسانی به دنبالش بروند تا باز هم نام و نشانی از ما پیدا کنند.