شمارهٔ ۷
بربسته دست جور فلک پای اگر مرا
از چوب خشک ساخته پای دگر مرا
دارم بسی سپاس از این درد پای خویش
کازاد کرده از همه گون درد سر مرا
مانند آسمانم کز جای خویشتن
امکان پویه نیست بجای دگر مرا
نی همچو آفتاب که هر روز دور چرخ
از خاوران کشاند تا باختر مرا
منت ز چرخ سفله نخواهم کشید اگر
بندد ز کهکشان بمیان بر کمر مرا
دانم که باز گیرد اگر بالمثل، دهد
از ماه طوق سیم و زخور تاج زر مرا
گر تن ز پا فتاد، خداوند را سپاس
کز پا نیوفتاده دل هوشور مرا
پایم زدرد خسته ولی صد هزار شکر
برپاست عقل و دانش و فضل و هنر مرا
زی خوان ناکسان ننهم پای، اگر چه نیست
جز اشک چشم و لخت جگر ماحضر مرا
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بربسته دست جور فلک پای اگر مرا
از چوب خشک ساخته پای دگر مرا
هوش مصنوعی: اگر تقدیر دلتنگی و سختی را برای من رقم زده، با وجود اینکه مانند پای چوبی بیحرکت شدهام، پای دیگری برای حرکت و رهایی درونم وجود ندارد.
دارم بسی سپاس از این درد پای خویش
کازاد کرده از همه گون درد سر مرا
هوش مصنوعی: من از این درد پا که باعث شده است از تمامی مشکلات و رنجهایم کم کند، بسیار سپاسگزارم.
مانند آسمانم کز جای خویشتن
امکان پویه نیست بجای دگر مرا
هوش مصنوعی: من مانند آسمان هستم که از مکان خود نمیتوانم جایی بروم و هیچجا دیگری برایم ممکن نیست.
نی همچو آفتاب که هر روز دور چرخ
از خاوران کشاند تا باختر مرا
هوش مصنوعی: به جوش و خروش نی مانند آفتاب نیست که هر روز از شرق به سمت غرب حرکت کند و من را با خود ببرد.
منت ز چرخ سفله نخواهم کشید اگر
بندد ز کهکشان بمیان بر کمر مرا
هوش مصنوعی: اگر ستارهها و تقدیر از آسمان به من فشار بیاورند، من هرگز زیر بار منت و تأثیر آنها نخواهم رفت.
دانم که باز گیرد اگر بالمثل، دهد
از ماه طوق سیم و زخور تاج زر مرا
هوش مصنوعی: میدانم که اگر دوباره برگردم، مرا با هدیههایی چون گردنبند نقره از ماه و تاجی زرین از خورشید خواهند آراست.
گر تن ز پا فتاد، خداوند را سپاس
کز پا نیوفتاده دل هوشور مرا
هوش مصنوعی: اگر بدن من زمین بیفتد، باید خدا را شکر کرد که قلب و روح من سالم و هوشیار باقی ماندهاند.
پایم زدرد خسته ولی صد هزار شکر
برپاست عقل و دانش و فضل و هنر مرا
هوش مصنوعی: با اینکه پایم به خاطر درد خسته است، اما به خاطر عقل، دانش، فضل و هنری که دارم، شکرگزاری میکنم.
زی خوان ناکسان ننهم پای، اگر چه نیست
جز اشک چشم و لخت جگر ماحضر مرا
هوش مصنوعی: من در برابر دستاوردها و به دست آوردنها از افراد نیکوکار و شایسته باید تلاش کنم، حتی اگر تنها چیزی که برای ارائه دارم، اشک چشم و زخمهای درونم باشد.