میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ  ۶۷

<div class="b" id="bn1"><div class="m1"><p>امروز جمال تو طرح دگر افتاده است</p></div>
<div class="m2"><p>چین و شکن زلفت آشفته تر افتاده است</p></div></div>
<div class="b" id="bn2"><div class="m1"><p>آشفته و ژولیده سرگشته و شوریده</p></div>
<div class="m2"><p>پیچان و پریشیده بر یکدگر افتاده است</p></div></div>
<div class="b" id="bn3"><div class="m1"><p>هی چین و شکن بینم از زلف تو از هر سو</p></div>
<div class="m2"><p>کاندر پس یکدیگر زیر و زبر افتاده است</p></div></div>
<div class="b" id="bn4"><div class="m1"><p>یک نیمه بچین اندر بر فرق و جبین اندر</p></div>
<div class="m2"><p>یک نیمه از آنسوتر بر پشت سرافتاده است</p></div></div>
<div class="b" id="bn5"><div class="m1"><p>چین و شکن و حلقه، پیچ و گره و عقده</p></div>
<div class="m2"><p>خم در خم و چین در چین، گرد کمر افتاده است</p></div></div>
<div class="b" id="bn6"><div class="m1"><p>دو حیله ور جادو دو عشوه گر هندو</p></div>
<div class="m2"><p>بر چهره تو بت رو، ببریده سر افتاده است</p></div></div>
<div class="b" id="bn7"><div class="m1"><p>آن زاهد طاماتی و آن شیخ کراماتی</p></div>
<div class="m2"><p>نزد تو خراباتی از پرده در افتاده است</p></div></div>

شمارهٔ  ۶۸

امروز جمال تو طرح دگر افتاده است
چین و شکن زلفت آشفته تر افتاده است
آشفته و ژولیده سرگشته و شوریده
پیچان و پریشیده بر یکدگر افتاده است
هی چین و شکن بینم از زلف تو از هر سو
کاندر پس یکدیگر زیر و زبر افتاده است
یک نیمه بچین اندر بر فرق و جبین اندر
یک نیمه از آنسوتر بر پشت سرافتاده است
چین و شکن و حلقه پیچ و گره و عقده
خم در خم و چین در چین گرد کمر افتاده است
دو حیله ور جادو دو عشوه گر هندو
بر چهره تو بت رو ببریده سر افتاده است
آن زاهد طاماتی و آن شیخ کراماتی
نزد تو خراباتی از پرده در افتاده است

شمارهٔ  ۶۶

شمارهٔ  ۶۷

امروز جمال تو طرح دگر افتاده است

چین و شکن زلفت آشفته تر افتاده است

آشفته و ژولیده سرگشته و شوریده

پیچان و پریشیده بر یکدگر افتاده است

هی چین و شکن بینم از زلف تو از هر سو

کاندر پس یکدیگر زیر و زبر افتاده است

یک نیمه بچین اندر بر فرق و جبین اندر

یک نیمه از آنسوتر بر پشت سرافتاده است

چین و شکن و حلقه، پیچ و گره و عقده

خم در خم و چین در چین، گرد کمر افتاده است

دو حیله ور جادو دو عشوه گر هندو

بر چهره تو بت رو، ببریده سر افتاده است

آن زاهد طاماتی و آن شیخ کراماتی

نزد تو خراباتی از پرده در افتاده است

شمارهٔ ۶۷

اطلاعات