شمارهٔ ۳۲
 برخیز و در قدح فکن آن جوهر مذاب 
 کش بوی مشک ناب بود رنگ زرناب 
 زان می که چون بدرکشی از قعر خم قار 
 گوئی که کرده سر زدل شب برآفتاب 
 هان ای حریف تا نکنی آب در بمی 
 کاتش خموش گردد چون برزنیش آب 
 هر تیغ را فزاید از آب تاب و رنگ 
 این تیغ را بکاهد از آب رنگ و تاب 
 پیوند آب و باده چه جوئی که همسری 
 با زاده عنب نکند زاده سحاب 
 جز باده در سبوی سفالین ندیده ایم 
 کشتیئی از سفال کند هیچکس برآب 
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
 برخیز و در قدح فکن آن جوهر مذاب 
 کش بوی مشک ناب بود رنگ زرناب 
هوش مصنوعی: بلند شو و در جام بریز، آن مایع گرانبهایی که بوی خوش مشک دارد و رنگش مثل طلای ناب است.
 زان می که چون بدرکشی از قعر خم قار 
 گوئی که کرده سر زدل شب برآفتاب 
هوش مصنوعی: از آن می که وقتی از عمق چم به بیرون میآید، گویا که دل شب سر از دل آفتاب برمیدارد.
 هان ای حریف تا نکنی آب در بمی 
 کاتش خموش گردد چون برزنیش آب 
هوش مصنوعی: ای دوست، اگر آب به آتش نریزی، آنگاه آتش خاموش میشود؛ همانطور که وقتی برزنی آب، آتش ساکت میگردد.
 هر تیغ را فزاید از آب تاب و رنگ 
 این تیغ را بکاهد از آب رنگ و تاب 
هوش مصنوعی: هر تیغی به خاطر آب، تاب و درخشندگی بیشتری پیدا میکند، اما رنگ و درخشش این تیغ به دلیل آب، کمرنگتر میشود.
 پیوند آب و باده چه جوئی که همسری 
 با زاده عنب نکند زاده سحاب 
هوش مصنوعی: پیوند آب و باده را چه فایده ای دارد وقتی که همسری با فرزند انگور نمی تواند با فرزند باران همکاری کند؟
 جز باده در سبوی سفالین ندیده ایم 
 کشتیئی از سفال کند هیچکس برآب 
هوش مصنوعی: ما جز شراب در کوزهی سفالی چیز دیگری ندیدهایم که هیچکس بتواند با سفال، کشتی درست کند و آن را بر آب براند.

میرزا حبیب خراسانی