شمارهٔ ۲
نهان در خاک کن ما و توئی را
یکی کن در همه عالم دوئی را
وجودت جز طلسم جادوئی نیست
ز هم بشکن طلسم جادوئی را
بهر سوئی که پوئی ره نجوئی
مگر پوئی تو سوی بیسوئی را
نثار بیشه شیران حق کن
همه غنج و دلال آهوئی را
دوئی غیر از طریق مانوی نیست
رها کن این طریق مانوی را
ره بدخوئی از ما و توئی خاست
رها کن راه زشت بدخوئی را
نگردد جام جم دل، تا نبینی
در او پیدا جمال خسروی را
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نهان در خاک کن ما و توئی را
یکی کن در همه عالم دوئی را
هوش مصنوعی: در زمین ما را دفن کن و وجود تو و من را در یکدیگر یکی ساز، تا در تمام دنیا دوگانگی از بین برود.
وجودت جز طلسم جادوئی نیست
ز هم بشکن طلسم جادوئی را
هوش مصنوعی: وجود تو چیزی جز سحر و جادو نیست؛ از هم بشکن این جادو را.
بهر سوئی که پوئی ره نجوئی
مگر پوئی تو سوی بیسوئی را
هوش مصنوعی: هر کجا که بروی، راه را جستجو نکن، مگر اینکه به طرف بیرهی بروی.
نثار بیشه شیران حق کن
همه غنج و دلال آهوئی را
هوش مصنوعی: به جنگل شیران بخشش کن و تمام ناز و نازنازی آهو را نادیده بگیر.
دوئی غیر از طریق مانوی نیست
رها کن این طریق مانوی را
هوش مصنوعی: دوگانگی و جدایی جز مسیر مانوی نیست، پس از این راه مانوی دست بردار.
ره بدخوئی از ما و توئی خاست
رها کن راه زشت بدخوئی را
هوش مصنوعی: بدخوابی و بدرفتاری میان ما و تو آغاز شده است، بنابراین بهتر است این مسیر ناپسند و زشت را رها کنیم.
نگردد جام جم دل، تا نبینی
در او پیدا جمال خسروی را
هوش مصنوعی: هرگز دل به تماشای جمال و زیبایی شاهان نپرداز، مگر اینکه چهره آنها را در جام جم بیابی.