گنجور

شمارهٔ ۱

بالله که یکی از خود بخودآ
بگذر ز خودی بنگر بخدا
جز ما و توئی کی بوده دوئی
از قول الست تا حرف بلی
من جز توکیم من جز تو نیم
تو صوت ندا من رجع صدا
با خویشتنم بی خویشتنم
هم با تو منم، هم از تو جدا
هر لحظه زند نائی دو نوا
یک نغمه الست یک نغمه بلی
دارد دل من هر لحظه دو عید
یک عید فنا یک عید بقا
عیدیست سعید لبسی است جدید
هر لحظه مرا هر لحظه ترا
از راه نهان در محفل جان
گویند برو گویند بیا
از دولت روح داریم فتوح
شد وقت صبوح زد حی علا
یا من هولی سر و سرور
یا من هو لی نور و سنا
یا من هو لی موت و نشور
یا من هو لی روح و بقا
انسان زبون با این رگ و خون
بیرون و درون دارد دو سرا
این عالم تن آن عالم جان
این عین فراق آن عین لقا
این دام غرور آن بزم سرور
این کوی نفاق آن بزم صفا

اطلاعات

وزن: مستفعلتن مستفعلتن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بالله که یکی از خود بخودآ
بگذر ز خودی بنگر بخدا
هوش مصنوعی: به خدا قسم، یکی از خود بگذر و فارغ از خودت، به خدا نگاه کن.
جز ما و توئی کی بوده دوئی
از قول الست تا حرف بلی
هوش مصنوعی: غیر از ما و تو، دیگری چه کسی وجود دارد؟ از زمانی که به یاد داریم، تا وقتی که گفتیم "بله".
من جز توکیم من جز تو نیم
تو صوت ندا من رجع صدا
هوش مصنوعی: من جز تو هیچ نیستم و تو تنها هستی که وجودم به تو وابسته است. صدای من، صدای توست که در گوشم طنین‌انداز می‌شود.
با خویشتنم بی خویشتنم
هم با تو منم، هم از تو جدا
هوش مصنوعی: من در حالی که به خودم متصل هستم، در عین حال از خودم جدا هستم. هم با تو هستم و هم از تو دور.
هر لحظه زند نائی دو نوا
یک نغمه الست یک نغمه بلی
هوش مصنوعی: هر لحظه چیزی تازه و دلنشین پدید می‌آید که نوعی صدا و موسیقی را به همراه دارد. این صدا یادآور یک حقیقت عمیق و ماندگار است که قابل انکار نیست.
دارد دل من هر لحظه دو عید
یک عید فنا یک عید بقا
هوش مصنوعی: دل من در هر لحظه دو جشن را تجربه می‌کند: یک جشن به خاطر زوال و نابودی و دیگری به خاطر ماندگاری و حیات.
عیدیست سعید لبسی است جدید
هر لحظه مرا هر لحظه ترا
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر خوشحالی و شادی است که هر لحظه به انسان حس و حال تازه‌ای می‌دهد. در واقع، کارهای خوب و لحظات دل‌انگیز زندگی مثل یک عید سعید می‌مانند و هر بار انسان با احساس جدیدی روبه‌رو می‌شود.
از راه نهان در محفل جان
گویند برو گویند بیا
هوش مصنوعی: از یک مسیر پنهانی به دل جمعیت وارد می‌شوند و به او می‌گویند که برود یا بیاید.
از دولت روح داریم فتوح
شد وقت صبوح زد حی علا
هوش مصنوعی: از نعمت روح، به پیروزی‌هایی دست یافته‌ایم. وقت صبح است و زمانی مناسب برای بیدار شدن و به سوی بالاترین مقام‌ها رفتن.
یا من هولی سر و سرور
یا من هو لی نور و سنا
هوش مصنوعی: ای کسی که به تو روشنی و روشنایی تعلق دارد، یا ای کسی که در مجالس شادمانی و سرور حضوری.
یا من هو لی موت و نشور
یا من هو لی روح و بقا
هوش مصنوعی: ای کسی که برای من مرگ و زندگی هستی، یا ای کسی که برای من روح و بقای جاویدان می‌باشی.
انسان زبون با این رگ و خون
بیرون و درون دارد دو سرا
هوش مصنوعی: انسان به دلیل ویژگی‌های ذاتی و درونی‌اش، هم دنیای مادی و ظاهری را تجربه می‌کند و هم دنیای معنوی و باطنی را. او هم جنبه‌های ظاهری زندگی را دارد و هم جنبه‌های درونی و روحانی.
این عالم تن آن عالم جان
این عین فراق آن عین لقا
هوش مصنوعی: این جهان مادی همانند جسمی است که در آن روح و جان وجود دارد. جدایی در این دنیا به معنای وصلی است که در دنیای دیگر تجربه می‌شود.
این دام غرور آن بزم سرور
این کوی نفاق آن بزم صفا
هوش مصنوعی: این دام فریب، جشن شادی را به هم می‌زند و این خیابان پر از نیرنگ، مراسم آرامش را خراب می‌کند.