گنجور

شمارهٔ ۱۷۳

آمد مه خورداد که در غم نتوان بود
ماهی است که بی باده در غم نتوان بود
فصلی است که بی جام لبالب نتوان زیست
ماهیست که بی رطل دمادم نتوان بود
از قسم خود افزون مطلب، قول حکیم است
این نکته که بر خویش مقدم نتوان بود
آدم بحقیقت لقب مردم راد است
بی رادی و بیمردمی آدم نتوان بود
گر ملک سلیمان و اگر دانش آصف
کس را همه دم عیش مسلم نتوان بود

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آمد مه خورداد که در غم نتوان بود
ماهی است که بی باده در غم نتوان بود
هوش مصنوعی: ماه خورداد فرارسیده است و در این زمان نمی‌توان در غم و اندوه بود، چرا که مانند ماهی که بدون شراب نمی‌تواند خوشحال باشد، آدمی نیز در غم نمی‌تواند بماند.
فصلی است که بی جام لبالب نتوان زیست
ماهیست که بی رطل دمادم نتوان بود
هوش مصنوعی: این فصل به گونه‌ای است که نمی‌توان بدون داشتن جام پُر زندگی کرد، مانند ماهی که نمی‌تواند بدون وزن مشخصی به حیاتش ادامه دهد.
از قسم خود افزون مطلب، قول حکیم است
این نکته که بر خویش مقدم نتوان بود
هوش مصنوعی: نباید بر خود گمان کنیم که می‌توانیم بر وعده‌ها و قسم‌های خود فائق آییم؛ این نکته‌ای است که حکمت آن را بیان می‌کند.
آدم بحقیقت لقب مردم راد است
بی رادی و بیمردمی آدم نتوان بود
هوش مصنوعی: انسان واقعی باید دارای ویژگی‌های انسانی و رفتار درست باشد. بدون برخورداری از صفات نیک و انسانی نمی‌توان به عنوان یک انسان واقعی شناخته شد.
گر ملک سلیمان و اگر دانش آصف
کس را همه دم عیش مسلم نتوان بود
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است به مقام و قدرتی مانند ملک سلیمان یا دانشی مانند آصف دست یابیم، اما در هر لحظه، شادی و خوشی واقعی برای هیچ‌کس تضمین شده نیست.